کریستوف هورستل گفت: قصد دارم با این حرکت، افکار عمومی جهان را متوجه جنایاتی کنم که توسط رژیم آلسعود در یمن صورت گرفته و دوست داشتم در این سفر باشم تا بتوانم نقشی در شکستن محاصره ضدانسانی علیه مردم یمن داشته باشم.
گروه سیاسی خبرگزاری فارس– مهدی بختیاری: آلمانی تنومند اهل برلین با 58 سال سن، یکی از فعالین خارجی عضو کمپین های ضدجنگ است که با کاروان کشتی نجات ایرانی در راه یمن همسفر شده است.
خوش برخورد است و با روابط عمومی بالا. وقتی درخواست مصاحبه با او را دادم، ابتدا نام رسانه را پرسید و وقتی گفتم که از خبرگزاری فارس هستم، بلافاصله قبول کرد.
کانکس محل اسکان آنها درست چسبیده به کانکس خبرنگاران است. امکاناتی که در اختیار آنها قرار گرفته، مانند بقیه است و سعی هم می کنند هرچه بیشتر با بچهها انس بگیرند و حتی برخی از آنها در کارهای متفرقه هم برای کمک کردن پیش قدم هستند.
قرارمان این بود که حدود 20 دقیقه در خصوص انگیزه پیوستنش به این کاوران صحبت کنیم که البته این زمان کمی به درازا کشید و مباحث دیگری هم در ارتباط با ایران پیش آمد که از او پرسیدم و او هم با اشتیاق به آنها پاسخ داد.
متن زیر گفتگوی خبرنگار اعزامی خبرگزاری فارس است با «کریستوف هورستل» بر روی کشتی امدادرسان ایرانی در مسیر یمن.
او یک کاتولیک است و مسئول حزب آلمان مرکزی که البته به عنوان مشاور موضوعات سیاسی نیز در مناطق اسلامی آلمان کار می کند.
این گفتگو زمانی انجام شد که کشتی «ایرانشاهد» با پشت سر گذاشتن کشور عمان، کم کم به مقابل سواحل یمن رسیده و پس از آن نیز وارد خلیج عدن میشد.
***
* چطور شد که برای حضور در کاروان امدادرسانی به مردم یمن، کشور ایران را انتخاب کردید؟ درحالی که سازمان های بین المللی دیگری هم قصد اعزام چنین کاروان هایی را داشتند؟
اولا باید از انگیزههای حضور در چنین سفری بگویم. من در واقع قصد دارم با این حرکت، افکار عمومی جهان را متوجه جنایاتی کنم که توسط رژیم آل سعود در یمن صورت گرفته و دوست داشتم در این سفر باشم تا بتوانم از این طریق نقشی در شکستن محاصره ضدانسانی علیه مردم یمن داشته باشم.
اما اینکه چرا ایران را انتخاب کردم، ارتباط من با ایران به 10 سال پیش از این بر میگردد که من حضور
فعالی در فضای رسانهای ایران داشتم و گفتگوهای زیادی با من در خصوص مسایل مختلف توسط رسانههای ایرانی انجام میشد.
من ایران را بسیار دوست دارم و معتقدم موضوعی مثل «ولایت فقیه» که در ایران شکل گرفت، مهمترین تحول سیاسی جهان در یک قرن اخیر است.
از طرف دیگر ایران را تنها کشوری یافتم که واقعا قصد کمک رسانی به مردم یمن را دارد در حالیکه دیگر کشورها درصدد کمک رسانی به عربستان هستند.
البته من می توانستم از طریق کشور اوکراین هم در چنین کمپینی حاضر شوم اما از میان ایران و اوکراین، به دلایلی که بخش از آن را در بالا گفتم، ایران را انتخاب کردم.
من معتقدم جنبش انصارالله در یمن از یک سری افراد صادق و قابل اعتماد تشکیل شده که ارتباط با آنها می تواند بسیار مفید باشد.
لازم است بگویم که مرام و هدف حزب ما در آلمان، ورود اخلاق به حوزههای سیاسی است و من هیچ منافاتی در این باره با جنبشهای اصیل اسلامی نمیبینم و معتقدم که آنها هم همین هدف را دنبال میکنند.
* برخورد اطرافیان و خانوادهتان در خصوص این سفر چطور بود؟ به هر حال شما سفری را انتخاب کردید که میتواند خطراتی را هم برایتان به همراه داشته باشد؟
طبیعیست هرکس که خانواده و همسر و فرزند دارد، می داند که چنین تصمیم هایی چه چالش هایی را به همراه خواهد داشت. من هم 4 فرزند دارم که شامل 2 دختر 10 و 8 ساله و 2 پسر 5 و 3 ساله میشود ولی خوشبختانه همسر من از یک خانواده مقاوم است که سابقه سالها مبارزه با هیتلر را دارند و حتی عموی بزرگ همسرم هم به دست نازیها اعدام شد.
همسر من این آمادگی را دارد که حتی با خبر مرگ من در راه هدفی که انتخاب کردم مواجه شود.
ضمن اینکه من سالها در جنگ افغانستان در کنار مجاهدین حضور داشتم و تجربه خطرهای این چنینی را هم دارم. در کل باید بگویم که من و همسرم یکی هستیم. هرچند او در هنگام خداحافظی گریه هم کرد ولی مخالفتی با این سفر نداشت.
* شما در یکی از کشورهای مهم اروپایی زندگی میکنید و بواسطه فعالیتی که دارید، با نگاه مردم و افکار عمومی در این کشورها نسبت به مقوله اسلام آشنایید. دید واقعی مردم درخصوص اسلام، ایران و منطقه خاورمیانه چگونه است؟ و چطور میتوان با موج ایران هراسی و اسلامی هراسی که رسانهها در غرب براه انداختند، مقابله کرد؟
این یک سوال حرفهایست و اگر من بخواهم به صورت حرفهای به آن پاسخ دهم، مدت زمان زیادی طول خواهد کشید ولی بطور خلاصه باید بگویم که امروز اسلام و خارومیانه از این نظر در وضعیت چندان مناسبی قرار ندارند چون رسانههای جهان را افراد خوبی اداره نمیکنند. این رسانهها زندگی را برای مسلمانان در غرب بسیار سخت کردند. افکارعمومی در غرب نسبت به اسلام و مسلمانان، بدبینانه است و این رسانه ها هرروز موضوعاتی نظیر تروریسم و حقوق بشر را مطرح می کنند و از این طریق، سختترین حملات به مسلمانان می شود.
از طرف دیگر، ما در خاورمیانه با موجودیتی به نام اسرائیل مواجهیم که هدف اصلی او به جان هم انداختنمسلمانان است. همین گروه داعشی که ساختند، اینها افرادی خشن هستند که هیچ نسبتی با اسلام ندارند.
با این تفاسیر، بهترین کار این است که روی ایران سرمایه گذاری شود چون این کشور تمام انرژی و سرمایه خود را در این راه گذاشته و مردم آن هم مردم پیشرفته ای هستند و می توان از طریق ایران با این وضعیت مقابله کرد.
اما ایران هم باید راههای تبلیغات و ابزار آن را به درستی انتخاب کند. من معتقدم ایرانی ها تا اینجای کار خوب پیش رفتند اما تاکنون حدود 50 درصد اهدافشان محقق شده است.
در واقع باید گفت که ایران باید سرمایه گذاری بیشتری در حوزه تبلیغات داشته باشد. مثلا در همین سفر، اگر امکانات بیشتری به لحاظ تجهیزات ارتباطی داشتیم و می توانستیم به راحتی با افراد در فضای مجازی ارتباط داشته باشیم، میشد خیلی بیشتر با موج رسانههای غربی مقابله کرد که سعی دارند اخباری از این سفر و کشتی امدادرسان ایران برای مردم یمن منتشر نکنند.
در واقع ما می خواهیم با این بایکوت رسانههای غرب درگیر شویم.
من مطمئنم که ایرانیها افراد باهوشی هستند و پشتکار بسیار بالایی هم دارند و میتوانند یک استراتژی رسانهای خوبی داشته باشند.
خلاصه اینکه اگر ایران می خواهد تاثیر خوبی در رسانههای جهانی داشته باشد، باید تلاش کند و سرمایه گذاری بیشتری داشته باشد. در این صورت ظرف 6 تا 9 ماه میتوان تاثیرات آن را دید که حتی بر روند تحریمها هم موثر خواهد بود چراکه غرب دیگر نمیتواند به راحتی افکار عمومی جهان را با خود همراه کند.
* چند ماه قبل رهبر معظم انقلاب اسلامی نامه ای خطاب به جوانان اروپا و آمریکا صادر کردند و از آنها خواستند تا خودشان برای کشف اصل اسلام اقدام کنند. به نظر شما که در اروپا زندگی می کنید، چقدر این نامه موثر واقع شد و چه میزان به دست مخاطبین اصلی خودش رسید؟
من خودم این نامه را دیدم و خواندم و بسیار هم بر قلبم نشست. بعدا هم نظر خود را در این باره در سایت خودم منتشر کردم.
من به 3 دلیل این نامه را دوست دارم:
اول اینکه این نامه بسیار خاضعانه و خاشعانه نوشته شده بود و اینکه رهبری چنین قدرتمند، این چنین خاضعانه جوانان را مخاطب قرار میدهد، بسیار برای من جالب بود.
دوم اینکه این نامه بسیار هوشمندانه نوشته شده بود و فقط یک تبلیغات صرف سیاسی نبود. ایشان در این نامه از جوانان خواسته بودند تا خودشان برای یافتن اصل اسلام به منابع معتبر مراجعه کنند و سوم اینکه در این نامه سوال بسیار دقیقی مطرح شده بود که ابعاد سیاسی و تاریخی غرب را زیر سوال برد و من مجاب شدم تا به آن لبیک بگویم و این نامه را برای بسیاری از دوستان خودم فرستادم و با آنها در این باره بسیار بحث کردیم.
این نامه موجب شد تا تریبونی در اختیار جوانان غربی قرار بگیرد و آنها فرصتی پیدا کنند تا بتوانند نظرات خود را در این باره مطرح کنند.
* به موضوع سفر برگردیم. شما روزها اوقات خودتان را چطور در این کشتی می گذرانید؟
من چون شبها دیر میخوابم، روزها هم کمی دیر بلند میشوم. ما روزها را به بحث کردن با هم میگذرانیم. اینجا افکار و نظرات مختلفی دور هم جمع شدیم که بسیار جالب است. از هوای آزاد وغذاهای ایرانی لذت می بریم و با دوستان بسیار خوبی همراه شدیم.
* همسفرهای ایرانی خودتان بخصوص خبرنگاران را چطور دیدید؟
من ایرانی ها را افراد قدرتمندی میدانم که علی رغم نظرات متفاوت، با هم کاملا متحد هستند و در رسیدن به هدفشان در این سفر کاملا مصمماند.
من اینجا هر شب شاهد شور و هیجان شماها هستم و هیچکس را ندیدم حتی برای یک لحظه نگران یا پشیمان و یا افسرده باشد.
* نمی ترسید از اینکه در روزهای آینده، خطری متوجه این کشتی و افراد همراه آن شود؟
من می دانم که احتمال دگرگون شدن شرایط هست ولی اینها را به فال نیک می گیرم و حتی یک دقیقه هم برای حضور در این کاروان نگران نبودم.
من گفتم که در جنگ افغانستان هم حضور داشتم و آنجا به قدرت خدا پی بردم و فهمیدم که از هیچ چیز نباید ترسید و از مجاهدان افغانی یاد گرفتم که در هر شرایطی بگویم الحمدلله.
* دوستانتان در فضای مجازی چه چیزهایی راجع به این سفر از شما می پرسند؟
بیشتر سوالهایشان درخصوص وضعیت کشی، خطرهای احتمالی و راهکارهای مقابله با این خطرات است که البته من هم جوابهای حرفهای و سیاستمدارانه میدهم.
انتهای پیام/