مخالفت پیامبر با خرافه گرایی

 مخالفت پیامبر با خرافه گرایی

18

ماریه قبطیه  همسر رسول خدا فرزندي به دنیا آورد که پیامبر نام او را ابراهیم نهاد . این پسر مورد علاقه شدید رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله قرار گرفت اما هنوز هجده ماه از عمر این کودك نگذشته بود که از دنیا رفت .پیغمبر که کانون عاطفه و محبّت بود از این مصیبت به شدت متاءثر شد و اشک ریخت و فرمود : اي ابراهیم ! دل می سوزد و اشک می ریزد و ما محزونیم به خاطر تو ، ولی هرگز بر خلاف رضاي خدا چیزي نمی گوییم . تمام مسلمین از این مصیبت متاءثر بودند زیرا آنها می دیدند که غباري از حزن و اندوه بر دل پیغمبر صلی اللّه علیه و آله نشسته است آن روز تصادفا خورشید هم گرفته بود ، با مشاهده این وضع مسلمین همگی ابراز داشتند که : گرفتن خورشید نشانه هماهنگی عالم بالا با عالم پایین و رسول خدا می باشد لذا این اتفاق جز به خاطر فوت فرزند پیغمبر چیز دیگري نمی تواند باشد . البته این مطلب – فی ذاته – مانعی ندارد ، بلکه به خاطر رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله ممکن است دنیا هم زیر و رو شود اما در آن موقع این اتفاق روي این جهت نبود و در حقیقت یک مساءله طبیعی بود ولی مردم چون این حادثه را در یک روز مشاهده می کردند با هم مربوط می دانستند و در نتیجه سبب می گردید که ایمان و اعتقاد آنها به رسول خدا بیشتر شود . این مطلب به گوش پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله رسید به جاي اینکه

آن حضرت از این تعبیر مردم خوشحال شود و مثل بسیاري از سیاست بازها موقع را براي تبلیغات غنیمت شمرد و از این عواطف و احساسات مردم به نفع اسلام استفاده کند ، نه تنها که چنین نکرد ، بلکه سکوت را هم جایز ندانسته به مسجد آمد و پس از آن به منبر رفتند و مردم را آگاه نمودند و صریحا اعلام داشتند که خورشید گرفته است اما هرگز به خاطر بچّه من نبوده است . زیرا پیغمبر صلی اللّه علیه و آله هرگز نمی خواست حتی براي هدایت مردم و پیشرفت اسلام هم از نقاط ضعف و جهالت جامعه استفاده کند بلکه تلاش می نمود تا از نقاط قوّت و علم و معرفت و بیداري مردم استفاده شود . چون قرآن به ایشان دستور داده است که : ادع الی سبیل ربک بالحکمۀ و الموعظۀ الحسنۀ و جادلهم بالتی هی احسن . یعنی اي پیامبر ! دعوت کن مردم را به سوي راه پروردگارت با حکمت و موعظه و . . . بنابراین آن حضرت تصور هم نکرد که خوب مردم اینطور فهمیده اند ، پس بنابراین من هم سکوت اختیار کنم ، هدف مهم است وسیله هر چه می خواهد باشد آن حضرت با عمل خود این منطق پست را رد کردند حتی از سکوتشان هم نمی خواستند سوء استفاده نمایند . زیرا اولًا اسلام احتیاجی به چنین چیزهایی ندارد و افرادي باید از اینگونه مسائل استفاده کنند که دین و مکتبشان برهان و منطق و دلیل ندارد و آثار و حقانیّت دینشان روشن و نمایان نیست . ثانیا : همان کسانی هم که از این گونه مسائل استفاده می کنند در نهایت امر اشتباه می نمایند . زیرا همان مثل معروف است که : همگان را همیشه نمی شود در جهالت نگاه داشت ، بعضی از مردم و یا همه مردم را در یک زمان محدود می توان در جهالت و بی خبري نگاه داشت اما همگان آن هم براي همیشه مقدور نیست . و ثالثا : خداوند به پیامبران و مسلمانها چنین اجازه اي نمی دهد زیرا از حق باید براي حق ( استفاده کرد وگرنه حق را با باطل آمیختن حق را از بین می برد . ( 4

 منبع: کتاب  سیره نبوي ، اثر شهید مطهری ص 73 .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.