سرطان سینه قابل پیشگیری است

 بنام خدا

 

سرطان سینه قابل پیشگیری است

 

 

سرطان-244x172

بیماری سرطان این روزها در کنار بیماری های قلبی هم اکنون به یکی از تهدیدهای جدی سلامت زنان کشور تبدیل شده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قلمکده به نقل از سلامت نا، مهم ترین علل خطر ساز سرطان سینه سابقه سرطان پستان درسمت مقابل، سابقه خانوادگی سرطان پستان، نولی پارینه ( نداشتن زایمان)، یائسگی بعد از ۵۵ سالگی، بالا بودن سن، مناطق جغرافیایی، مصرف داروهای هورمونی، ابتلا به سرطان های دیگر، رژیم غذایی، چاقی، الکل و… است.

سرطان به عنوان یکی از بیماری های دوران مدرن است و با وجود کنترل بیماری های عفونی در تمام کشورها در حال افزایش است. این بیماری در کنار بیماری های قلبی هم اکنون به یکی از تهدیدهای جدی سلامت زنان کشور تبدیل شده است.
از آن جا که سرطان سینه جزو سرطان هایی است که قابل پیشگیری است، اطلاع رسانی و آگاهی دادن مردم در این خصوص بی گمان بسیار کارساز خواهد بود.

پیشگیری از سرطان های شایع در زنان

کارشناس مامایی در همایش پیشگیری از سرطان های شایع در زنان با اشاره به اینکه ماه اکتبر ماه هشدار برای پیشگیری از سرطان سینه است، گفت: اکتبر ماهی است که برای هشدار سرطان سینه در نظر گرفته شده است ودر جهت آشنایی زنان با سرطان های مختلف همایش هایی برگزار شده و این همایش هم در جهت ادامه همین امر است.

جسم ما انسانها از میلیارد سلول تشکیل می شود و سلول ها تا انتهای عمر رشد خواهند داشت، اما یک سری از سلولها ی بدن در دوران جنینی تا بلوغ است رشد پیدا کرده اند که سلول های قلبی ، ماهیچه ای از این دسته اند و تا بلوغ رشد دارند.

گاهی اوقات عواملی است مثل ویروس و تشعشات وارد سلول می شوند و سلول را از مسیر طبیعی خارج می کنند و موجب ایجاد جهش درسلول شده و آن را ازحالت تعادل خارج می کنند که بروز این حالت را سرطان می گوییم.
سرطان بعد از بیماریهای قلبی و عروقی و سوانح سومین عامل مرگ و میر است است.

مسیبی در ادامه افزود: عادت های جدید زندگی، افزایش مصرف دخانیات، افزایش جمعیت از عوامل مسبب افزایش بیماری سرطان است و تخمین زده شده که بیش از یک سوم سرطان ها قابل پیشگیری و درمان هستند.

تمام سرطانها دارای الگوی رشد مهار گسیخته اند و تمایل به جداشدن از منشاء اصلی را دارند. برخورد افراد نسبت به سرطان مهم است، سرطان از نظر همه یک بیماری خطرناک و فوق العاده وحشتناک است و برای گروهی آنقدر این بیماری ترسناک بوده که بی خیال آن می شوند.

سرطان یک بیماری مزمن است و درمان طولانی مدتی را می طلبد، فرد مبتلا به سرطان استرس زیادی را به خانواده وارد نموده و به خصوص ابتلا مادر خانواده تاثیر زیادی بر روحیه فرزندان داردو استرس مضاعفی به فرد و خانواده تحمیل شده و از سوی دیگر بار سنگین هزینه های درمانی استرس های خانواده را دو چندان می کند.

سرطان سینه اصلی ترین و شایع ترین سرطان

شایع ترین سرطان ها در زنان پوست، روده، معده، تخمدان وسرطان رحم و… است و مهم ترین تغییرات درصدا، خونریزی های نامنظم، تغییر درفرم و اندازه سینه، ترشحات غیرعادی، عادات دفعی، بزرگی غدد لنفاوی، عادات و تغییرات پوستی است.

کارشناس مامایی با اشاره به سرطان سینه که از اصلی ترین و شایع ترین سرطان هاست، خاطرنشان کرد: اصلی ترین سرطان شایع در زنان سرطان سینه است و در کشورما شیوع این سرطان زیاد بوده و متاسفانه شایع ترین سرطان در کشور است و استان اصفهان رتبه اول را در شیوع این سرطان دارد.

عواملی همانند عادات غذایی، آلودگی های هوایی، عادات اجتماعی شخصیت های مضطرب و استرس زا و درون ریز و… در بروز این سرطان موثرند.

و علایم سرطان سینه توده های درد، ترشحات خونی، تغییرات بافت، زخم های غیر طبیعی، ماموگرافی غیر طبیعی و تغییرات پوستی و تغییر در اندازه و شکل شان و زخم را میتوان نام برد.

راههای تشخیص سرطان و توده های پستان

مسیبی با تاکید گفت: شایع ترین مکان سرطان سینه ربع فوقانی سینه است، متاسفانه زنان جوان از ابتلا به سرطان مصون نیستند و اوج فراوانی آن در دهه چهارم بین ۳۰ تا ۵۰ سال است.

همه خانم ها از ۱۸ سال به بالا سالانه یکبار به پزشک برای معاینه سینه مراجعه کنند و از ۴۰ سالگی معاینه سینه به تنهایی کفایت نمی کند و علاوه براین معاینه ، ماموگرافی و تصویر برداری از پستان هم به طور سالانه می طلبد.

با تکرار این بررسی ها بافت سینه سرطان در مراحل اولیه شناسایی شده و نسبت به درمان قطعی آن اقدام می شود.
خودآزمایی سینه ها درخانم ها باید ماهانه انجام شود تا بتوان بافت سینه را به راحتی شناسایی کرده و توده های کوچک را با جراحی درمان نمود، حدود ۶۵ درصد توده های پستان توسط خود بیماران کشف می شود.

وجود مشخصات ویژه درهمراهی ضایعات و توده های قابل لمس پستان شک به بدخیمی را بالا می برد.

درمواردی که درد وجود دارد، درد احتمال وجود توده های سرطانی را کم می کند اما از بین نمی برد، معمولا توده های سرطانی توده های بدون درد هستند تست های تشخیصی تکمیلی برای شناخت سرطان نیاز است و روزهای ۵ تا ۷ سیکل قاعدگی بهترین دوران برای انجام معاینه پستان است.

درصورت تشخیص زود هنگام قطعا درمان ساده تر است، طول عمر بیشتر و احتمال گسترش سرطان به بافت های دیگر کمتر خواهد بود.

وی در خصوص روشهای خودآزمایی سینه گفت: روشهای خود آزمایی سینه نگاه کردن و بعد لمس کردن است.
معاینه توسط خود شخص اهمیت زیادی در تشخیص زودرس سرطان سینه دارد و شایع ترین علامت وجود یک توده سفت و بدون درد است، البته علایم دیگری هم وجود دارد.

متاسفانه سالانه ۷ هزار زن ایرانی مبتلا به سرطان سینه می شوند و فقط ۱۰ درصد سرطان های پستان با ماموگرافی قابل تشخیص نیستند و ۹۰ درصد سرطان ها را می توان به موقع تشخیص داد.

در تشخیص سرطان سینه با ماموگرافی میتوان سرطان پستان را درزمانی که بسیار کوچک است و تا دو سال قبل از احساس توده در پستان تشخیص داده و به درمان اقدام کرد.

مراجعه به پزشک برای معاینه در سن۴۰- ۳۵ سالی یکبار، ۵۰-۴۰ هردو سال یکبار و بالای ۵۰ سال سالانه یکبار باید انجام پذیرد.

کارشناس مامایی در ادامه متذکر شد: معاینات دوره ای توسط پزشک سبب افزایش احتمال کشف زودرس سرطان پستان می شود و روش سوم انجام سونوگرافی است.

البته در سالهای اخیر MRI نیز به جمع راههای تشخیص سرطان و نیز توده های پستان پیوسته شده است.

روشهای آزمایشگاهی نیز در دهه اخیر پیشرفت خوبی داشته است و در این روشهای با شناسایی ژنهای BRCA2 و BRCA1 انجام می شود.

فاکتورهای خطر

مسیبی در زمینه فاکتورهای خطر خاطرنشان کرد: مهم ترین علل خطر ساز سرطان سینه سابقه سرطان پستان درسمت مقابل، سابقه خانوادگی سرطان پستان، نولی پارینه ( نداشتن زایمان)، یائسگی بعد از ۵۵ سالگی، بالا بودن سن، مناطق جغرافیایی، مصرف داروهای هورمونی، ابتلا به سرطان های دیگر، رژیم غذایی، چاقی، الکل و… است.

هر توده خوش خیم سینه ممکن است احتمال ابتلا به سرطان سینه را افزایش دهد، وجود ویرووس ها، تابش اشعه یونیزان، نوع پستان، شخصیت اضطرابی خانم ها، مصرف داروهای استروژنی، شروع قاعدگی زودتر ازموعد، مصرف سیگار و دخانیات احتمال ابتلا به خطر سرطان را افزایش می دهد.

عوامل کاهش دهنده ابتلا به سرطان سینه

وی درخاتمه در زمینه عوامل کاهش دهنده سرطان سینه یادآور شد: پژوهشگران اعلام کرده اند مصرف گردو خطر ابتلا به سرطان سینه در زنان را کاهش می دهد و عصاره الکلی زنجبیل تازه، کشنده سلولهای سرطان پستان است.

کمبود ویتامین D و افسردگی به ویژه در سالمندان در افزایش خطر ابتلا به سرطان سینه در ارتباط است و متاسفانه در نژاد ایرانی ها ۸۰ درصد از افراد از کمبود ویتامین D رنج می برند و منبع اصلی ویتامین D نور خورشید است همچنین میوه های قرمز طبیعی با آب و دانه و ماده شیمیایی اسید آلاجیک از رشد توده های سرطان پیشگیری می کند.

قابل ذکر است که سرطان پستان در مراحل اولیه قابل درمان است و از مراجعه به پزشک نباید خودراری شود، همچنین احتمال ابتلا به سرطان با شیفت کاری هنگام شب بیشتر است و باید اول با کسب آگاهی و سپس اقدامات لازم را برای تشخیص و درمان سرطان اقدام شود.

آقازادگی نکردم/ پیامک‌هایی که درباره پدر می‌سازند را شنیده‌ام

بسمه تعالی
آقازادگی نکردم/
پیامک‌هایی که درباره پدر می‌سازند را شنیده‌ام/
طول عمر در خانواده ما ارثی است
خبرگزاری فارس: آقازادگی نکردم/ پیامک‌هایی که درباره پدر می‌سازند را شنیده‌ام/ طول عمر در خانواده ما ارثی است

فرزند دبیر شورای نگهبان گفت: حرف‌ها و درخواست‌های مردم درباره رد صلاحیت‌ها را به حاج آقا منتقل می‌کنیم اما ایشان تحت‌تاثیر من و امثال من قرار نمی‌گیرد اما هرموقع ببینند حقی ضایع می‌شود به موضوع وارد می‌شوند.

 

به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، سایت قلمکده نوشت: در منطقه لادان  اصفهان همه حسن جنتی را می شناسند و رویش حساس هستند. آنقدر حساس که جوانی که خانه جنتی را نشانمان داد قبلش آهسته گفت: من خانه را نشان می دهم و فرار می کنم بقیه اش با خودتان! یک خانه آجرنمای دوطبقه که یک طرفش هنوز نماکاری نشده منزل اوست. نجاری جنتی با خانه اش اما دو تا کوچه بیشتر فاصله ندارد. یکی دوباری رفتیم درب مغازه ، بسته بود.

از روی شماره تلفنی که داشتیم و البته روی دیوار گچی مغازه هم با ماژیک درشت حک شده بود زنگ زدیم. قم بود رفته بود نجاری، قرار ما شد یک هفته بعد که از قم آمد. اولش برای مصاحبه مردد بود، این را از لحن صحبت کردنش می شود فهمید. به هر ترفندی بود راضیش کردیم دو سه تا عکس ازش بگیریم. باهاش درب مغازه قرار گذاشتیم و همان جا مصاحبه انجام شد.

قد و قیافه و حتی لحن صدای پسر، همانند پدر است، گویا احمد جنتی 30سال جوان تر شده است. حسن آقا سرزنده و قبراق کار می کند، از پدر با نام «حاج آقا» و از برادر با نام «علی آقا» یاد می کند و می گوید این روزها سالگرد دایی حاج آقا است که در 95 سالگی فوت کرده.

وانت آبی رنگش را نشان می دهد و می گوید این وانت را تازه خریده ام وانت قبلیم را دزدیدند زمانی که چند روزی برای کار تهران رفته بودم. حسن جنتی ساده و صمیمی حرف می زند. آنقدر صمیمی که تمایلی به ورود به سوالات چالشی ندارد. برای همین سوالات ما از قبیل رابطه جنتیِ پدر با جنتیِ وزیر ، نظرش در مورد رفع فیلترینگ فیس بوک ، عملکرد دولت قبل و دولت جدید و… را تقریبا بی پاسخ می گذارد.متن زیر گفت و گوی قلمکده با فرزند آیت الله جنتی است: 

یک هفته ای هست مغازه تان بسته است.

بله، رفته بودم قم، اصفهان نبودم. ببخشید مغازه ام به هم ریخته است. قم بودم کارهایم عقب افتاده است.

قم برای زیارت رفته بودید؟

نه! یک مقدار کار بود رفته بودم آنجا انجام بدهم.

کار نجاری؟

بله! یکی دو تا سفارش آنجا داشتم رفتم انجام بدهم.

آشنا بودند؟

بله، خب ما را می شناسند و سفارش کار می دهند. ما هم می رویم انجام می دهیم.

غیر از قم از کجا سفارش گرفته اید؟

از تهران هم بوده.

تعجب نمی کنند پسر آیت اله جنتی در خانه شان کار نجاری می کند؟

خیلی ها وقتی روبرو می شویم به هیچ عنوان باورشان نمی شود. همان بهتر که باور نکنند.

چرا باور نمی کنند پسر یک مسوول عالی رتبه مثل بقیه مردم امرار معاش می کند؟

خب! حتما از آقازاده ها چیزهایی دیده اند و شنیده اند. ما فعلا با این کارها از قافله عقبیم (با خنده)! الحمدلله صد هزار مرتبه شکر مشغول به این کاریم.

شما بزرگ تر هستی یا علی جنتی؟

علی آقا.

چقدر؟  

 حدود یکسال

با هم ارتباط دارید؟

کم و بیش. بالاخره سال به سال یکی دو مرتبه تماس می گیرند یا اگر اصفهان بیایند می بینیمشان. ما هم بریم تهران می بینمشان.

در همین حد؟

خب بله او مشغول کارش هست و ما هم مشغولیم.

http://ghalamkade.ir/wp-content/uploads/2015/08/%D8%AC%D9%86%D8%AA%DB%8C-11.jpg

متولد چه سالی هستید؟

سال 1329

یعنی 65-64 سال دارید. اسم این محله چیه؟

به اینجا می گویند لادان یا به تعبیر عام تر لادون.

لادان جزو خمینی شهر است؟

در قدیم جزو خمینی شهر بود. اوایل انقلاب به اصفهان ملحق شد.

اینجا تابلو زده کتابخانه ملاهاشم جنتی . چه نسبتی با ایشان دارید؟

من نوه ملاهاشم هستم. ملاهاشم روحانی معتمد محل و پدر حاج آقا جنتی هستند که خب سال های مدیدی است فوت کرده اند.

توی این منطقه هر کسی با آقای جنتی کار دارد سراغ شما می آید؟

بله! خیلی ها می آیند اینجا و با حاج آقا کار دارند یا نامه می آورند. ما هم از ایشان خواهش می کنیم تا جایی که از دستشان بر می آید مشکلاتی که مردم دارند را حل کنند.

http://ghalamkade.ir/wp-content/uploads/2015/08/%D8%AC%D9%86%D8%AA%DB%8C-1.jpg

چی مثلا؟ در خواست وام دارند؟

وام و اینها کم است. بیشتر درخواست کار و شغل دارند یا گره اداری دارند. ایشان هم تا آنجا که از دستشان بر بیاید و بتوانند انجام می دهند.

شما خودتان مستقیم به حاج آقا می دهید؟

بله، ایشان می آیند منزل ما و من نامه ها تحویلشان می دهم.

چند وقت یکبار می آیند اینجا؟

بستگی داره. یک ماه، دو ماه و گاهی سه ماه یکبار . بستگی به مشغله خودشان و کارهای ضروری اینجا دارد.

چه کار ضروری؟

کارهای ضروری محل مثل کارهای مسجد و کتابخانه و اینها.

اینجا می آیند ساکن منزل خودتان می شوند؟

بله.

برای خودتان تابحال چه سفارش هایی انجام داده اند؟ وامی؟ پروانه ای؟

هیچی. مثلا خود من از ابتدا تا آخر دنبال کار ساخت خانه ام بودم و خودم ساختم. توی این مدت هم پی ام را در آوردند و خیلی اذیت کردند.

چه کسی اذیت می کرد؟

شهرداری. شهرداری خیلی اذیت می کرد. البته شاید هم ما بی قانونی کار کرده بودیم.

چه سالی؟

25سال پیش. خیلی هم با شهرداری درگیری داشتیم. حاج آقا هم فهمیدند و بهم گفتند چی شده؟ چرا خلاف می سازی؟ من هم گفتم اگر خلاف هست ما کار را تا اینجا رسانده ایم، حالا باید چکار کنیم؟ شهرداری هم از دست ما شکایت کرد.

چه کسی شکایت کرد؟

شهرداری. من 15متر عقب نشینی کرده بودم ولی خب بیشتر از این باید عقب نشینی می کردم ولی نمی دانستم. ما را به دادگاه و این طرف و آن طرف کشاندند و خسارت گرفتند و جریمه مان کردند تا بالاخره یک مجوز گرفتیم. همین مغازه را هم 12-10 سالی هست ساختم. این بار حواسم را جمع کردم و از ابتدا پروانه گرفتم و قسطی هزینه اش را دادم.

شهرداری می دانست شما پسر آقای جنتی هستید؟

اوایل نه ولی کم کم آخر کار فهمیدند. آن وقت هم که فهمیدند خودم خجالت می کشیدم که چرا خلاف ساختم. من نباید با بقیه فرق داشته باشم. هر کاری با بقیه می کنند باید با من هم بکنند. البته آنها هم نباید اذیت کنند و طبق قانون اگر جلو برویم نباید به مشکل بر بخوریم.

خب آن موقع که اوایل انقلاب بوده و دوران جنگ و فضا با فضای پس از جنگ خیلی فرق دارد. توی این چند سال اخیر چه سفارشی براتون کرد؟

اصلا.

مگر می شود؟

یک مثال می زنم؛ دختر من دانشگاه ارومیه قبول شد. خب راهش طولانی بود و برای رفت و آمد اذیت می شد. ولی حاج آقا سفارشی چیزی نکردند. تا اینکه خودم پیگیری کردم و جایگزین می خواستیم بکنیم که موفق نشدم و فقط یک ترم انتقالی گرفت و اصفهان مهمان شد آن هم طبق قانون.

اخبار و سخنرانی های پدرتان را پیگیری می کنید؟

بله اگر در نماز جمعه یا جایی سخنرانی داشته باشند پیگیری می کنم. نه فقط ایشان بلکه خیلی از آقایان را دنبال می کنم.

اخبار برادر را چی؟

ایشان را هم پیگیری می کنم مخصوصا توی اخبار پیگیری می کنم.

آخرین صحبت علی آقا را گوش کردید؟

نه من چند روزی اینجا نبودم.

http://ghalamkade.ir/wp-content/uploads/2015/08/%D8%AC%D9%86%D8%AA%DB%8C-6.jpg

نظرتون در مورد رفع فیلترینگ فیس بوک که برادرتان مطرح کرد و حسابی جنجالی شد چیه؟

نظری ندارم.

چند تا برادر و خواهر هستید؟

ما چهار تا برادریم. یکی حسین آقا بود که عضو مجاهدین خلق شد و اوایل انقلاب کشته شد. محمد هم در سازمان تبلیغات تهران مشغول است. او قبلا در کارهای برقی مشغول بود و 30 سال است رها کرده و رفته سازمان تبلیغات. علی آقا هم که می دانید زمانی استاندار خوزستان بود و بعد استاندار خراسان شد و مدتی هم سفیر ایران در کویت بود. الان هم وزیر است.

حاج آقای جنتی دختر ندارد؟

نه

چقدر در جریان مبارزات پدر بودید؟

کم. اطلاعات کمی داشتم. یادم هست اواخر خیلی اذیت شدیم. ساواک مرتب می ریخت درب منزل ما و مرتب درب خانه و روی پشت بام و…. بودند. مردم از دستشان در عذاب بودند. گاهی ساواک مردم را می زدند گاهی هم از مردم کتک می خوردند.

اینجا یا قم؟

اینجا. منزل حاج آقا بزرگ ملاهاشم پدر حاج آقای جنتی. مرتب می آمدند اینجا دنبال حسین و علی.

دنبال پدرتان نمی آمدند؟

پدرم همدان تبعید بود.

و نتیجه این رفت و آمدها؟

حسین را گرفتند. ولی نتوانستند علی را دستگیر کنند. علی به راحتی دم به تله نمی داد و ساواک را عذاب گذاشته بود. ولی خب حسین همان موقعها دستگیر شده بود.

سیاسی های خانواده شما بجز پدر ، علی و حسین هستند. درست است؟

بله. من و محمد سیاسی نبودیم.

حسین فرزندی نداشت؟

یک پسر داشت که او هم کشته شد.

چطوری؟

اسمش محسن بود. پدرش که کشته شد تحت نظارت حاج آقای جنتی تربیت شد. تحت کنترل بود و مساله ای هم نداشت. یک روز در بسیج مشغول گشت زنی بود که توی یک تصادف کشته شد. حدود 15 سال سن داشت.

وقتی می گویید بسیج مشخص است که از نظر تفکرات سیاسی به پدربزرگش رفته بود تا پدر.

بله. بالاخره پیش حاج آقا بزرگ شده بود. پسر زرنگی بود. عضو فعال بسیج بود و مساله ای نداشت.

از بچه های حاج آقای جنتی چطور شد کسی راه پدر و پدربزرگ را ادامه نداد و راهی حوزه علمیه نشد؟

علی آقا حوزوی بودند. دو سالی هم در لباس روحانیت بودند منتها در گرفتاری های ساواک و اینکه مرتب می رفتند لبنان و سوریه و این طرف و آن طرف، لباس را کنار گذاشتند. ولی خب در قم در مدرسه حقانی تحصیل کرده بودند.

پس علی معمم بود؟

بله. استعداد و هوش بالایی داشت.

آقای جنتی! پیامک هایی که در مورد پدرتان رد و بدل می شود را دیده اید؟

از این پیامکهایی که در مورد پدرم رد و بدل می شود خیلی دیده ام و شنیده ام. چشم و گوشمان از اینها پر است. ما حضوری می شنویم چه برسد به اینکه برایمان پیامک کنند. ولی خب چکار می توانیم بکنیم؟! (با خنده) نمی شود که درگیر شد.

ناراحت می شوید؟

چکار می توانیم بکنیم؟! (با خنده) نمی شود که درگیر شد. البته به صورت کلی در مورد این نق زدنها مقداری مردم حق دارند تعدادی هم مغرض هستند. به هر حال باید بسازیم.

http://ghalamkade.ir/wp-content/uploads/2015/08/%D8%AC%D9%86%D8%AA%DB%8C-10.jpg

محتوای این پیامک ها اشاره به عمر طولانی حاج آقا می کند. خود شما هم با این چابکی و نشاطی که دارید به 63 سال نمی خورید.

ما موروثی این طوری هستیم. پدر بزرگ ما ملاهاشم جنتی هم ماشاءالله خیلی سرزنده و سر حال بود. توی محل می گفتند پدر و پسر برعکسند.

یعنی چه؟

می گفتند پدر و پسر بر عکسند یعنی اینکه مثلا پدر سرزنده است ولی پسر ضعیف یا بر عکس.

ولی پدرتان که نسبت به سنشان سرحال است.

الان بهتر شده اند ولی خب قبلا خیلی لاغر و ضعیف بودند. علی آقا هم همینطور. خیلی ضعیف بودند.

درسته در خانواده شما عمر طولانی متداول است و مثلا دایی حاج آقا جنتی اخیرا فوت کرده اند؟

بله، ایشان دوسالی هست فوت کرده اند. با هم همکار بودیم. ایشان یک نجار قدیمی بود.

به نظرتان چی باعث شده اینطور سالم و سرزنده باشید؟

من و پدرم از نظر شکل و رفتار خیلی به هم رفته ایم ولی با این حال پدرم قبلا خیلی عصبانی بودند و جوش می زدند. شاید این علت ضعفشان بوده باشد.

سر چی عصبانی می شدند؟

سر مسائل سیاسی. سر مسائل انقلاب. خیلی از بارهای کشور روی دوش ایشان بوده و هست. البته بقیه وقت هم سرشان توی کتاب بود.

الان چی؟ اینجا روزنامه می خوانند؟

بیشتر اخبار را گوش می دهند. گاهی هم روزنامه می آورند و مطالعه می کنند.

توی یک 24 ساعت که منزلتان هستند چکار می کنند؟

ایشان خیلی به کارِ با برنامه اعتقاد و اصرار دارند. مثلا اگر قرار ملاقاتی دارند باید دقیق سر وقت انجام شود وگرنه ناراحت می شوند.

http://ghalamkade.ir/wp-content/uploads/2015/08/%D8%AC%D9%86%D8%AA%DB%8C-4.jpg

بجز ملاقات ها، برنامه کامل روزانه شان چی هست؟

صبح زود قبل از اذان پا می شوند. مقید به نماز شب هستند. پدرشان هم همینطور بودند. صبح آفتاب زده کمی می خوابند حدود نیم ساعت تا سه ربع. توی روز اگر ملاقاتی دارند انجام می شود یا نامه ها را مطالعه و بررسی می کنند. بعد از ظهر هم یک ساعتی می خوابند. شبها هم حدود 11 خواب می روند.

قرارشان با مردم است یا مسوولان؟

هم با مردم هم با مسوولان. از محله و بسیج گرفته تا ادارات مهم.

در دوران کودکی از پدر کتک خورده اید؟

بچه اگر کتک نخورد که بزرگ نمی شود. (با خنده) ولی خب ایشان بیشتر جذبه داشتند و دارند. نه اینکه بد اخلاق باشند ولی خب رفتار ایشان به صورتی بود که ما از ایشان خیلی حساب می بردیم.

برای بحث رد صلاحیت ها پیش شما می آیند که واسطه شوید و با پدرتان صحبت کنید؟

بله می آیند. ولی ما مرده شور هستیم. حرفها و درخواست ها را به حاج آقا منتقل می کنیم و حاج آقا خودش پیگیری می کند. ایشان هم تحت تاثیر من و امثال من قرار نمی گیرد. اگر بداند حقی ضایع می شود وارد می شود و کمک می کند چه برای کاندیداتوری نمایندگی باشد چه کاندیداتوری ریاست جمهوری.

از کجاها می آیند؟

از اصفهان هستند. بیرون از اصفهان بوده که آمدند با حاج آقا صحبت کرده اند.

شیرین ترین خاطره شما چیه؟

زندگی پر از خاطره است. شیرین ترینش این است که ازدواج کردم و از تنهایی در آمدم. چون آن زمان خیلی تنها بودم.

http://ghalamkade.ir/wp-content/uploads/2015/08/%D8%AC%D9%86%D8%AA%DB%8C-2.jpg

چند سالگی؟

22سالگی

خودتان انتخاب کردید یا پدر؟

بیشتر پدربزرگ و مادربزرگمان پیگیری می کردند و البته حاج آقا هم در جریان بودند. من هم گفتم هر کسی را شما بپسندید کاری به چیزهای دیگرش نداریم. و آنها هم از محل برایم همسر انتخاب کردند.

تلخ ترین خاطره؟

خاطره دوران سخت کودکی که هنوز هم برایم تلخ است.

چند تا بچه دارید؟

یک پسر و پنج تا دختر. پسرم قم طلبه است و سه تا از دخترهایم هم ازدواج کرده اند و دو تا هم در خانه هستند.

دامادها چه کاره هستند؟

هر سه تاشون مهندس هستند. یکیشون مهندس پلی اکریل است. دو تای دیگر هم مهندس کارخانه های دیگر هستند.

آخریم باری که همه اهل خانواده اعم از پدر و برادرهاتون دور هم جمع شدید کی بود؟

عروسی بچه علی آقا بود.

چه زمانی؟

بهمن ماه 92 بود.

بجز این چی؟

سالی یکبار بروم تهران می بینمشان.

عید دیدنی در خانواده جنتی چقدر مرسوم است؟

زیاد پررنگ نیست. عیدهای ما اعیاد غدیرخم و قربان است. البته این عید هم برایمان مهم است ولی نه خیلی زیاد. حاج آقا هم همینطورند.

به عملکرد علی آقا در این مدت وزارتش چه نمره ای می دهید؟

من در این باره اطلاعات جزیی ندارم که چکار دارد می کند. فقط از طریق اخبار می شنوم.

آیا مردم در مورد عملکرد برادرتان با شما صحبت می کنند و نظر می دهند؟

کم و بیش می گویند. عده ای دلسوزند بعضی ها هم غرض دارند.

پس هم تعریف می کنند و هم انتقاد؟

بله

یک صحبتی ابراهیم حاتمی کیا در مورد برادرتان داشتند شنیده اید؟

نه مسافرت بودم.

رابطه جنتیِ پدر با جنتیِ وزیر چطور است؟

خوب است.

به هر حال زاویه تفکراتی با هم دارند که این زاویه قابل توجه است. این در روابطشان تاثیر می گذارد؟

اطلاعی ندارم.

شده در مورد وضعیت فرهنگی جامعه با برادرتان صحبت کنید و ابراز نگرانی کنید؟

در این موارد زیاد صحبت نمی کنیم حتی با حاج آقا.

توی این گرانی و تورم چکار می کنید؟

هر کاری مردم می کنند. ما کاری نمی توانیم بکنیم. من معتقدم مسوولان و رجال مملکت باید جلوگیری کنند که نمی کنند. این نتیجه بی تعهدی مسوولان است.

شما با گرانی دست و پنجه نرم می کنید؟

چرا نمی کنم؟

به هر حال آقازادگی امتیازات خوبی داره و خیلی ها بهره مند شده اند.

من با رفتار دیگران کاری ندارم. کار خودم را می بینم و می گویم. ما را لب پرتگاه هولمان ندهند، نمی خواهد دستمان را بگیرند. فقط حرف پشت سر برایمان دارد. همین خانه را که داشتم می ساختم چند دفعه جوی ایجاد کرده بودند که پسر فلانی دارد قصر می سازد. در حالی که برای ساختن این خانه، خودم دوشادوش عمله ها و بناها کار کردم. زمان شاه یک مغازه 15متری اجاره کرده بودم و شب و روز کار می کردم. اینطوری کار کرده ام. الان هم می بینید که چطور مشغول کار هستم.

کی گفته بود؟

پشت سرمان می گفتند. مثلا یک مهندسی این طرف و آن طرف می گفت فلانی دارد قصر می سازد. یک روز آوردندش اینجا و خانه ما را نشانش دادند مثل یخ وارفته بود. باورش نمی شد.

این وانت من است. چند سال پیش خریدمش. قبلش یک ماشین دیگر داشتم که تهران دزدیدنش و این را خریدم.

کجا دزدیدند؟

رفته بودم تهران آنجا نجاری می کردم. همانجا هم دزدیدند.

پدرتان با خبر شدند؟

باخبر شدند ولی کار خاصی نکردند. مثل بقیه مردم رفتم نیروی انتظامی شکایت کردم و پرونده تشکیل دادم. هیچ وقت هم ماشین پیدا نشد.

/

 

برخورد شگفت‌انگیز امام رضا(ع) با یک جنازه

بسم الله الرحمن الرحیم
 برخورد شگفت‌انگیز امام رضا(ع) با یک جنازه
خبرگزاری فارس: نحوه برخورد شگفت‌انگیز امام رضا(ع) با یک جنازه

 

 

منبع مطلب خبرگزاری فارس

آیت‌الله سیدمحمد ضیاءآبادی از اساتید برجسته اخلاق در شهر تهران است
پای سخنان این مفسر قرآن کریم می‌نشینیم

موسی بن سیار می‌گوید: در سفری که حضرت امام رضا(ع) از مدینه به خراسان می‌آمدند، من همراه‌شان بودم. وقتی به نزدیکی شهر توس رسیدیم، دیدم سروصدایی بلند شد و جنازه‌ای آوردند. تا امام جنازه را دیدند از مرکب پیاده شدند و با سرعت به سمت جنازه رفتند و آن را بر دوش گرفتند، آن گونه که گویی میت از نزدیکان ایشان است.

من تعجب کردم و پیش خود گفتم ایشان تازه وارد این شهر شده‌اند، چطور افراد این شهر را می‌شناسند. جنازه را تا کنار قبر بردند. دیدم امام رفتند کنار او نشستند و دست خود را روی سینه میت گذاشتند و فرمودند:

«أبشر بالجنه فلا خوف علیک بعد هذه»؛ بشارت باد بر تو بهشت، دیگر از این پس ترسی نخواهی داشت!

تعجب من بیشتر شد. پس از فراغت از دفن میت گفتم، آقا من یقین دارم که شما اولین بار است که به این شهر آمده‌اید. تا به حال قدم شما به اینجا نرسیده است، از کجا شما این میت را می‌‌شناسید؟

فرمود: یا موسی بن سیار أما علمت أنا معاشر الائمه تعرض علینا أعمال شیعتنا صباحاً و مساءً)؛ «مگر تو نمی‌دانی که اعمال شیعیان ما صبح و شام به ما عرضه می‌شود؟ در نتیجه ما، هم عمل را و هم صاحب عمل را می‌شناسیم».

اگر تقصیری در عملش باشد، از برایش استغفار می‌کنیم و اگر عبادتی باشد برای او از خدا تقاضای پاداش می‌نماییم.

 

قصۀ یوسف(ع) را برای حفظ عفت پسرها در کتاب‌های درسی بگذارید

بسم الله الرحمن الرحیم
قصۀ یوسف(ع) را برای حفظ عفت پسرها در کتاب‌های درسی بگذارید
خبرگزاری فارس: رهبر انقلاب فرمودند در کتاب‌های درسی قصۀ یوسف(ع) را برای حفظ عفت پسرها بگذارید

 محمدعلی آذرشب از نویسندگان و اساتید برجسته خاطره‌ای از بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب نقل می‌کند.

آذرشب می‌گوید: یک بار که رهبر فرزانۀ انقلاب به نمایشگاه کتاب تشریف بردند، من نیز در خدمت‌ ایشان بودم. معظم‌له از کنار «انتشارات قومس» عبور کردند. البته «قومس» نام شهری در ایران است که ظاهراً همین دامغان کنونی است.

اسم این شهر «کومش» بوده که به مرور زمان به «قومس» تغییر نام داده شده است. در هزار و صد یا هزار و دویست سال پیش، یک شاعر عرب به نام ابوتمام (ابوتمام حبیب‌بن اوس الطایی از شاعران ادبیات عرب است. وی در قرن دهم میلادی سفرهای بسیاری به کشورهای گوناگون داشته است. او با معتصم، خلیفۀ عباسی در ارتباط و مأمور ویژۀ او در نیشابور بود.) از آنجا می‌گذرد و شعری می‌سراید که در یکی از بیت‌هایش، نام «قومس» را نیز آورده است. معظم‌له به همین مناسبت آن شعر را خواندند.

استادان ادبیات عرب نیز نسبت به این بیت‌ها حضور ذهن ندارند! آن ‌هم از «ابوتمام» که شاعری فوق‌العاده است و اشعار پیچیده‌ای نیز دارد. سطح آشنایی ایشان با ادبیات عرب و جهان در این سطح است. واقعاً فکر می‌کنم کسی از اهل ادب و فن نقد در سطح ایشان قرار نمی‌گیرد.

* رهبر انقلاب فرمودند: در کتاب‌های درسی قصۀ یوسف را برای حفظ عفت پسرها بگذارید

غلام‌علی حداد عادل درباره کتاب‌های درسی نقل می‌کند: من در تألیف کتاب‌های درسی به‌ویژه در بخش‌های تاریخی، ادبی و دینی، از دیدگاه‌های مقام معظم رهبری استفاده می‌‌کردم، تا اینکه ایشان پس از رحلت حضرت امام(ره) به رهبری رسیدند و ارتباط ما بیشتر شد. از جمله مواردی که چندین‌ بار از نظریات ایشان استفاده کردم، تدوین چهار جلد کتاب درس‌هایی از قرآن بود. پس از آنکه این درس در برنامۀ درسی مدارس گنجانده شد، آیه‌هایی را برگزیده بودم تا دربارۀ آن‌ها توضیح بدهم. البته هم در انتخاب آیه‌ها و هم در تنظیم مطالب از دیدگاه‌های معظم‌له استفاده کردیم.

در این چهار جلد کتاب، چندین درس گنجانده شد که مشخصاً بنا به توصیۀ ایشان بود که به برخی از آن‌ها اشاره می‌‌کنم. یکی از درس‌هایی که ایشان توصیه فرمودند در این مجموعه قرار دهیم، داستان طالوت و جالوت[1] بود. رهبر فرزانۀ انقلاب فرمودند: «در این قصه معیاری برای رهبری در جامعۀ دینی مطرح شده است. وقتی اَشراف بنی‌اسرائیل از پیغمبرشان می‌‌خواستند برای آن‌ها یک رهبر سیاسی تعیین کند و پیغمبرشان فردی را از جانب خدا تعیین کرد، بنی‌اسراییل گفتند که پول ندارد، شهرت ندارد: إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکاً.»؟

ایشان افزودند: «این آیات را در کتاب‌های درسی بگذارید.»

برای سال آخر دبیرستان نیز فرمودند: «داستان یوسف(ع) را بگذارید.»

به ایشان عرض کردم: «داستان مریم(س) را گذاشته‌ایم.»

معظم‌له فرمودند: «آن قصه برای حفظ عفت دخترهاست. قصۀ یوسف را برای حفظ عفت پسرها بگذارید. بگذارید این قصۀ قرآنی به عنوان نمونۀ بارز تقوا و عفت مردان مطرح شود.»

من هم به این نکتۀ ظریف رسیدم و دیدم که این توجه دقیقی است.

این روایت از کتاب «یادستان دوست» دربردارنده خاطراتی از  شخصیت‌های مختلف سیاسی، فرهنگی و ورزشی درباره رهبر معظم انقلاب نقل شده که به قلم حجت‌الاسلام و المسلمین علی شیرازی نوشته شده است و قرار است از سوره مهر منتشر شود.

منبع : خبرگزاری فارس