نیک باید سخن گفت

 

 

بنام خدا

نیک باید سخن گفت 

images (9)

مولا علی فرموده اند با مردم به نیکی سخن بگویید تا دیگران نیز با شما به نیکی سخن بگویند/

تعامل و معاشرت انسانها البته بایستی نیکو و مناسب باشند.


نوع رفتار دیگران با ما معمولا بازتابی ا ز رفتار ما با دیگران است.

این تاثیرات متقابل اگر در مسیر درست در جامعه رشد کند زمینه ای از اعتلاء و بالندگی جامعه خواهد بود

گهگاه شاهدیم افرادی دیگران را به بهانه شکل ظاهری ، تفاوت قومی و نژادی یا وضعیت نامناسب اقتصادی مورد تمسخر و بی احترامی قرار می دهند.

ما بعنوان مسلمان و خصوصا پیروان ولایت علوی بایستی به رفتارهای خود و حتی نگرش خود نسبت به دیگران دقت کنیم. زندگی و منش پیامبر و معصومین بعنوان انسانهای کامل و اسوه و نمونه بایستی مد نظر همیشگی خود قرار دهیم. از این دیدگاه به این نکته می رسیم که لازم است تعامل درست و رفتار شایسته با خلق خدا بخودی خود، اصلی مستحکم در نحوه زندگی ما باشد. بعبارتی دیگر ما بایستی رفتار محترمانه و محبت آمیز با بندگان خداوند را نصب العین قرار داده و حتی اگر مخاطب و معاشر مقابل ما دارای نواقص رفتاری باشد ما با سعه صدر ضرورت رفتار محترمانه را به چنین شخصی بیاموزیم .

خوش به سعادت آنکه

بسم الله الرحمن الرحیم

خوش به سعادت آنکه

images (25)

خوش به سعادت آنکه نیازمند دیگران نباشد تکیه اش به خدای خود باشد اما همانطور که در سوره حمد خداوند به نوعی به ما آموخته وقتی او را می خوانیم ما بگوییم یعنی جمعی خدا را بخوانیم /
بفکر خلق خدا باشیم و با خدمت به خلق خدا به عبادات خود قوت و بهای بیشتر ببخشیم. ان الله مع الجماعه /
بنده عابد خدا در درون جامعه ای که مردمانش عابد خدا هستند بهتر و با آرامش بهتری عبادت می کند /
تنها بودن فقط شایسته مقام الهی است . بقول خدا به همراه رکوع کنندگان رکوع کنید. /
خدا را در خلوت و در جمع می خوانیم. هریک از ما به پیوند مستحکم خود با خدا و پیوند جمع مومنین با خدا اهتمام می ورزد. البته لحظات خلوت فرد با خدا نیز در جای خود لحظاتی زیبا است. همین فردی که به رابطه خدا پسندانه خود با خلق خدا و رابطه بندگی جمع مومنین با خدا اهتمام دارد.
جامعه ای مسلمان و مومن که در آن هر فرد سعی می کند حتی المقدور بار خود را بدوش دیگران نیاندازد و سعی هم می کند در حد توان باری از دوش دیگران بردارد جامعه سرافرازی خواهد بود ….. هم نزد خدا و هم در جمع جامعه بشری .
الله اعلم

سردار سلیمانی در مجمع فرماندهان سپاه

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم
سردار سلیمانی در مجمع فرماندهان سپاه
خبرگزاری فارس: هدف از حضور گسترده اروپایی‌ها در ایران بالابردن مطالبات عمومی و زدودن بحث درگیری طولانی با آمریکاست
هدف از حضور گسترده اروپایی‌ها در ایران بالابردن مطالبات عمومی و زدودن بحث درگیری طولانی با آمریکاست

فرمانده نیروی قدس سپاه گفت: یکی از دلایل ورود، حضور و ظهور گسترده اروپاییها در کشور ما که با هماهنگی آمریکاییها صورت می گیرد ایجاد دو قطبی در درون جامعه، بالابردن مطالبات در افکار عمومی و زدودن بحث درگیری طولانی آمریکا و غرب با ایران است.

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از سپاه نیوز، سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه در بیست و یکمین مجمع سراسری فرماندهان و مسئولین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تاکید کرد: اگر بنا باشد روح انقلابی که ترسیم اساسی محتوای دینی ترسیم شده از ناحیه امام امت از جمهوری اسلامی رخت بربندد تنها یک کلمه خاصی به عنوان جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند.

وی افزود: یکی از دلایل اساسی دشمنی ها با جمهوری اسلامی ایران به دلیل وجود روح حاکم در درون این بستر است از این رو نقش سپاه در حفظ روح انقلابی در درون این جسم نقش بی بدیل و ارزنده ای است و با هیچ جایگاه دیگری قابل قیاس نیست.

سلیمانی با بیان اینکه آمریکایی ها معتقدند پیدایش انقلاب اسلامی موجب شد یک فروپاشی در قدرت آمریکا به عنوان ابرقدرت پیش بیاید، اظهار داشت: از این رو جهانی که جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی در آن پایگاه اصلی و نفوذ دارد این جهان تاثیرگذار اصلی در بحث بقا یا عدم بقای آمریکا به عنوان ابرقدرت دارد.

وی تصریح کرد: شرق آسیا و اروپا به عنوان کشورهای رقیب آمریکا محسوب می شوند؛ آمریکای لاتین و آمریکای جنوبی نیز حیات خلوت آمریکا هستند اینها منشأ ابرقدرتی آمریکا را فراهم نمی کنند، جغرافیای مهمی که آمریکا در آن دچار آسیب جدی و اساسی شده غرب آسیا است.

فرمانده نیروی قدس سپاه اظهار داشت: جغرافیای شمال آفریقا و خاورمیانه است که تاثیر بسیار اساسی را در برپایی قدرت آمریکا و بعد از شکل گیری انقلاب اسلامی در فروپاشی این قدرت دارد.

وی اتحاد سازی برای حوادث بر علیه دشمن را اولین مشخصه ابرقدرتی برشمرد و گفت: توان فیصله دادن به حوادث در چهارچوب منافع و قدرت مهار رقیب نیز از دیگر عوامل تعیین کننده جایگاه ابرقدرتها است.

سرلشکر سلیمانی اظهار داشت:آنچه در 20 سال گذشته بین ایران اسلامی و آمریکا به عنوان یک ابرقدرت پیش آمده است این بوده که انقلاب اسلامی ایران تمامی مولفه های ابرقدرتی آمریکا را به شکل جدی خدشه دار کرده که مصادیق فراوانی نیز برای آن می توان ذکر کرد.

وی افزود:آمریکا با اتحاد سازی که انجام داد تلاش کرد که حزب ا… را از عرصه لبنان حذف کند اما نه قدرت مهار حزب ا… را داشت نه اتحاد سازی هایی که انجام داد هیچ یک منجر به نتیجه شد و حزب ا… قدرتمندتر شد به نحوی که امروز رهبر ارزشمند آن به شکل علنی توانمندی و قدرت خود را اعلام می کند.

فرمانده نیروی قدس سپاه با تاکید بر اینکه شناخت سیاستهای آمریکا در مقطع کنونی بسیار مهم است گفت:آمریکاییها معتقدند کلید بازسازی قدرت آنها باید از نقطه ای انجام شود که در آن نقطه فروپاشی صورت گرفته باشد و آن منطقه خاورمیانه به عنوان نقطه فروپاشی قدرت آمریکا و نقطه نفوذ، توسعه و تاثیر انقلاب اسلامی است.

وی با بیان اینکه سیاست امروز آمریکا با گذشته متفاوت است اظهار داشت: آمریکا امروز در کشورها به دنبال استفاده از ابزارهای مختلف و روشهای نو و جدید است.

وی افزود:یکی از دلایل ورود، حضور و ظهور گسترده اروپاییها در کشور ما که با هماهنگی آمریکاییها صورت می گیرد ایجاد دو قطبی در درون جامعه، بالابردن مطالبات در افکار عمومی و زدودن بحث درگیری طولانی آمریکا و غرب با ایران است.

سرلشکر سلیمانی با بیان اینکه در شرایط کنونی آمریکا برای اینکه بتواند قدرت خود را بازسازی کند چهار سیاست اصلی و مهم مدنظر قرار داده است گفت: آمریکا که شامل بازسازی قدرت آمریکا با استفاده از ابزارهای سازمان ملل و سازوکار مختلفی که امروز به نوعی ظاهر مشروعی دارند مانند مباحث حقوق بشری در منطقه است.

وی افزود: دومین مسئله اصلی آمریکا در مقطع کنونی تثبیت رژیم صهیونیستی است؛ به امروز هر کشوری که بیشترین ارتباط را با رژیم غاصب صهیونیستی داشته باشد به صورت علنی و رسمی آن کشور مورد اعتماد آمریکاست.

فرمانده نیروی قدس سپاه تضعیف و مهار جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یکی از سیاستهای مهم آمریکاییها در مقطع کنونی یاد کرد و گفت: این حرکت در سطوح مستقیم و نیز با جریانهایی که در محدوده جغرافیای نفوذ جمهوری اسلامی هستند صورت می گیرد.

وی حفظ درگیری در جهان اسلام برای بالابردن نیازهای کشورهای منطقه به آمریکا را دیگر راهبردهای آمریکا در منطقه دانست و اظهار داشت: سیاست آمریکا در موضوع داعش و گروههای تکفیری اداره آنها و نه انهدام است و این موضوعات تفاوت جدی و اساسی با یکدیگر دارد؛ سیاست آمریکا این است که این نوع گروهها باقی بمانند تا آنها احتیاج کشورها به آمریکا را بالا ببرند.

فرمانده نیروی قدس سپاه در پایان با تاکید بر اینکه منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا خصوصیاتی دارد که این خصوصیات چه در بعد تهدید و چه در بعد توسعه قدرت آمریکا نقش بسیار مهمی دارد گفت: در شرایط کنونی سیاست آمریکا به بازیافت قدرت خود در منطقه تبدیل شده و شاید یکی از دلایل اصرار به توافق با جمهوری اسلامی این موضوع باشد.

انتهای پیام/

 

جوادالائمه(ع) : فرازهایی از زندگی امام نهم علیه السلام

بنام خدا
 جوادالائمه(ع) : فرازهایی از زندگی امام نهم  علیه السلام
 

خبرگزاری فارس: توصیه‌‌ای که امام رضا از مرو به جوادالائمه(ع) داشت

دو لقب «تقی و جواد» مشهورترین القاب امام محمد بن علی است، چون حضرت در دوران نوجوانی و دوران پذیرش مسئولیت امامت و جوان بودن در هنگام شهادت، به صفت پارسایی آراسته بوده و سخاوتمندی نسبت به مردم کار همیشگی ایشان بوده است.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، امام جواد(ع) پیشوای نهم شیعیان در سال 203 ه‍جری قمری پس از شهادت پدر بزرگوارش امام رضا(ع) در سن هشت سالگی به تصریح پیشوایان گذشته و با تعیین امام رضا(ع) عهده دار امامت شد،‌ بیشتر عمر 25 ساله حضرت یعنی 17 سال دوران امامت او با زمامداری مأمون (218- 203) و معتصم (220- 218) مصادف بود.

از آنجا که امام جواد(ع) در سن کودکی به امامت رسید، بعضی از شیعیان، در امامت آن جناب تأملی داشتند تا آنکه علماء و افاضل و اشراف شیعه از اطراف عالم متوجه حج شدند و بعد از مناسک حج به خدمت آن حضرت شرفیاب شده و از مشاهده فضائل و معجزات و کرامات ایشان اقرار به امامت آن منبع سعادت کردند و رنگ شبهه از آیینه خاطرات خود زدودند، در ادامه مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم به برخی از فضائل و کرامات آن حضرت اشاره می‌کند:

فضائل امام جواد(ع) را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: 1. فضائل علمی 2. فضائل اخلاقی

– فضائل علمی امام(ع)

 امام جواد(ع) از دو جهت به مناظرات علمی کشانده می‌شد.

نخست: از طرف شیعیان خود که با توجه به سن کم آن حضرت می‌خواستند علم الهی را دریابند.

دوم: از طرف حکومت، به ویژه مأمون و معتصم، دو خلیفه معاصر آن حضرت؛ خلفا می‌کوشیدند با تشکیل مناظره، شیعیان را رو در روی برخی از دانشمندان به نام زمان قرار دهند تا شاید در پاسخ برخی از پرسش‌ها درمانده شوند و شیعیان از این رهگذر، در اعتقاد خود (وجود علم الهی نزد ائمه اهل بیت(ع)) دچار مشکل شده و از پیروی آن‌ها دست بردارند، ولی در همه این بحث‌ها و مناظرات علمی، حضرت جواد(ع) با پاسخ‌های قاطع و روشنگر، اعتقاد و اطمینان کامل شیعیان به امامت آن حضرت را تثبیت کرد و ابرهای تیره ابهام و شبهه را از فضای فکر و ذهن آنان کنار زد و خورشید حقیقت را آشکار ساخت.

از جمله مناظرات آن حضرت، به مناظره با یحیی بن اکثم(1) اشاره می‌کنیم:

«در مجلسی که بزرگان عباسی و مامون حضور داشتند یحیی بن اکثم از حضرت جواد(ع) پرسید: مُحرِمی که حیوانی را کشته، وظیفه اش چیست؟ امام در جواب از وی پرسید: آیا فرد مُحرِم، صید را در حرم کشته یا بیرون از آن؟ آیا مُحرِم جاهل به حکم بوده یا عالم به حکم؟ آیا عمداً آن را کشته یا به خطا؟ آیا مُحرِم آزاد بوده یا برده؟ آیا بالغ بوده یا نابالغ؟ هنگام رفتن به مکه آن را کشته یا در موقع بازگشت؟ صید از پرندگان بوده یا غیر از آن؟ صید کوچک بوده یا بزرگ؟ مُحرِم اصرار بر عمل خود دارد یا از کرده خود پشیمان است؟ در شب صید را کشته یا در روز؟ مُحرِم در حال عمره بوده یا حج؟»(2)

با این فروضی که امام جواد(ع) برای مسأله طرح کرد، یحیی حیرت زده و درمانده شد تا جایی که همه حضار از رنگ باختن چهره اش شکست او را به وضوح دریافتند. آنگاه امام از یحیی بن اکثم پرسید: مرا از مردی خبر بده که زنی در اوایل صبح بر او حرام بود، روز که بالا آمد آن زن بر وی حلال شد و در هنگام ظهر دوباره بر او حرام گردید و در موقع عصر حلال شد و در هنگام غروب برای او حرام گردید در موقع عشاء حلال و در نیمه شب باز بر او حرام و در هنگام طلوع آفتاب حلال شد. مسأله این زن چیست؟ و چگونه بر او حلال و حرام می‌شود؟ – یحیی گفت: به خدا سوگند که من جواب این مسأله را نمی‌دانم شما بفرمایید تا یاد بگیرم.

حضرت فرمود: این زن کنیز شخص دیگری بوده که بر این مرد حرام بود، روز که بالا آمد کنیز را از صاحبش خریداری کرد و حلال شد. ظهر او را آزاد کرد و بدین جهت بر او حرام شد. عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. هنگام غروب او را ظهار(3) کرد و در نتیجه بر او حرام شد و در وقت عشاء کفاره ظهار داد و دوباره بر وی حلال شد، نیمه شب او را طلاق داد و به این علت حرام شد. صبح رجوع کرد و دوباره بر او حلال شد.

مأمون بار دیگر در مقابل دانش امام اظهار شگفتی کرد و گفت: کمی سن مانع از کمال عقل برای این خاندان نمی شود».(4)

 

*آگاهی امام جواد(ع) از نیات درونی

محمد بن حمزه از محمد بن علی هاشمی نقل کرده که او گفت: صبح روز ازدواج امام جواد(ع) با ام‌الفضل بر او وارد شدم و به علت دارویی که شب قبل خورده بودم عطش مرا فرا گرفته بود ولی از حضرت خجالت کشیدم آب طلب کنم، امام به صورتم نگاهی کرد و فرمود: خیلی تشنه ای درست است؟ گفتم: بله! حضرت به غلامش فرمود آب بیاور من با خودم فکر کردم الان برایم آب زهرآلود می‌آورد، غلام آب را آورد حضرت لبخندی زد پس آب را از غلام گرفت و مقداری نوشید، سپس به من داد و من نوشیدم؛ مدت زیادی نزد حضرت ماندم، دوباره تشنه‌ام شد، حضرت بار دیگر آب طلبید و همان کاری را که دفعه اول انجام داده بود انجام داد. محمد بن حمزه گفت که محمد بن علی هاشمی به من گفت: به خدا سوگند ابو جعفر(ع) آنچه را در دل‌ها باشد، می‌داند ‌چنان‌که شیعیان می‌گویند».(5)

 

-فضائل اخلاقی امام جواد(ع)

از میان القاب امام جواد(ع) دو لقب «التقی و الجواد» مشهورترین القاب است که خود دلیل بر این است که آن حضرت در دوران نوجوانی و دوران پذیرش مسئولیت امامت و جوان بودن در هنگام شهادت، به صفت پارسایی آراسته بوده و خدمت‌رسانی و سخاوتمندی نسبت به مردم و اطرافیان کار همیشگی او بوده است،

کارنامه امام در سه سال حاضر نبودن پدر در مدینه و ارجاع امور دینی و اجتماعی و خانوادگی توسط امام هشتم به وی، گواه کاردانی و جامعیت و فضیلت امام نهم است.

امام هشتم به آن حضرت توصیه کرد: ورود و خروج تو از درب بزرگ باشد، به همراه خود طلا و نقره داشته باش و کمتر از پنجاه دینار به عموهای خود عطا نکن، انفاق کن و از فقر هراسناک مباش که قدرت الهی با تو است و امام جواد(ع) طبق توصیه پدر بزرگوارش عمل می کرد.(6)

بهره‌گیری از فرصت برای رفع مشکلات مردم و گره‌گشایی از کار آنان از مسلمات سیره امام جواد(ع) است. چنان که «مردی از اهالی سجستان خراسان در سفر حج به محضر امام رسید و از بدهی خود در دیوان والی شهر خود صحبت کرد و اعلام داشت که والی سرزمین ما، شما خاندان پیامبر را دوست دارد، با نامه‌ای از وی بخواهید در خراج (مالیات) به من احسان کند، حضرت کاغذی گرفت و مکتوب کرد: «رساننده نامه مدعی است شما عقیده شایسته‌ای دارید، پس به وی احسان نما» با ورود به سجستان، والی به دلیل اطلاع از نامه امام به استقبال وی آمد و پس از پرسش از مشکل او، مالیات را بخشید و کمک مناسبی نیز به او کرد.(7)

*نمونه‌هایی از معجزات و کرامات حضرت جواد(ع)

1. «هنگامی که امام جواد(ع) با ام الفضل همسر خود از بغداد به مدینه مراجعت می‌فرمود در کوفه به خانه مسیّب رسید و آن هنگام غروب آفتاب بود پس حضرت داخل مسجد شد و در صحن مسجد درخت سدری بود که میوه نمی داد، حضرت کوزه آبی طلبید و در زیر آن درخت وضو گرفت و نماز مغرب را به صورت جماعت به جا آورد… سپس وقتی که مردم کنار درخت آمدند و دیدند که میوه بسیار خوبی دارد تعجب کردند و از سدر آن خوردند، دیدند که شیرین است و دانه ندارد، سپس مردم با آن حضرت وداع کردند و ایشان به مدینه تشریف بردند».(8)

2. از حسین مکاری نقل شده که گفت زمانی که امام محمد تقی(ع)ـ در بغداد بود وارد بغداد شدم، دیدم که حضرت نزد خلیفه در نهایت جلالت است، با خودم گفتم که حضرت جواد(ع) با این مقام و مرتبه‌ای که اینجا دارد و از حیث جلال و طعام‌های لذیذی که در اختیار دارد، دیگر به مدینه بر نخواهد گشت، همین که این خیال در خاطر من گذشت، دیدم آن جناب سر به زیر افکند، سپس سر بلند کرد در حالی که رنگ مبارکش زرد شده بود فرمود:« ای حسین نان جو با نمک نیم‌کوب در حرم رسول خدا(ص) نزد من بهتر است، از آنچه که در اینجا مشاهده می‌کنی.(9)

3. از اسماعیل بن عباس هاشمی نقل شده که گفت: روز عیدی خدمت حضرت جواد(ع) رفتم و از تنگی معاش خود نزد حضرت شکایت کردم، آن حضرت از محل نماز خود یک مشت خاک برداشت، خاک به برکت دست آن حضرت پاره طلایی گداخته شد، پس آن را به من عطا کرد و من به بازار بردم که 16 مثقال بود.(10).

 

*پی‌نوشت‌ها:

1. یحیی یکی از دانشمندان نامدار زمان مأمون، خلیفه عباسی، بود که شهرت علمی او در رشته های گوناگون علوم آن زمان زبانزد خاص و عام بود.

2. شیخ مفید، الارشاد، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق، ج2، ص283.

3. ظهار عبارت از این است که مردی به زن خود بگوید: پشت تو برای من مانند پشت مادرم یا خواهرم یا دخترم است، در این صورت باید کفاره ظهار بدهد تا همسرش مجدداً بر او حلال گردد.

4. فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ص353.

5. شیخ مفید، الارشاد، چاپ کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق، ج2، ص291.

6. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1365ش، ج4، ص43.

7. همان، ج5، ص111.

8. علی بن عیسی إربلی، کشف النعمه، تبریز، مکتبه بنی هاشمی، 1381ش، ج2، ص357.

9. قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی(عج)، چاپ اول، 1409ق، ج1، ص383.

10. همان.

انتهای پیام/