نخستین مسلمانان ایرانی

نخستین مسلمانان ایرانی

babol2011-204
هنگامی که دین مقدّس اسلام آشکار شد و نبی اکرم صلی اللّه علیه و آله دعوت خود را آغاز فرمود ، حکومت یمن به دست باذان
بن ساسان ایرانی بود . جنگهاي حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله با قبایل عرب و مشرکین قریش در زمان همین باذان شروع شد .
باذان از جانب خسرو پرویز بر یمن حکومت می کرد و بر سرزمینهان حجاز و تهامه نیز نظارت داشت و گزارش کارهاي آن
حضرت را مرتبا به خسرو پرویز می رسانید .

حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله در سال ششم هجري خسرو پرویز را به دین مقدّس
اسلام دعوت کرد . وي از این موضوع سخت ناراحت شد و نامه آنجناب را پاره نمود و براي باذان ، عامل خود در یمن ، نوشت که

 

نویسنده این نامه را نزد وي اعزام کند 

باذان نیز دو نفر ایرانی را به نام بابویه و خسرو به مدینه فرستاد . آن دو پیام خسرو پرویز را به
آن جناب رسانیدند و این اوّلین ارتباط رسمی ایرانیان با حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله بوده است .

هنگامی که خبر احضار
حضرت رسول به ایران ، به مشرکین قریش رسید ، بسیار خوشوقت شدند و گفتند دیگر براي محمّد خلاصی نخواهد بود زیرا ملک
الملوك ایران خسرو پرویز با وي طرف شده و او را از بین خواهد برد .

نمایندگان باذان با حکمی که در دست داشتند در مدینه
حضور پیغمبر رسیدند و منظور خود را در میان گذاشتند . حضرت فرمود : فردا بیایید و جواب خود را دریافت کنید . روز بعد که
خدمت آن جناب آمدند حضرت فرمود : شیرویه دیشب شکم پدرش خسرو پرویز را درید و او را هلاك ساخت . سپس افزود :
خداوند به من اطلاع داد که شاه شما کشته شد و مملکت شما بزودي به تصرف مسلمین درخواهد آمد . اینک شما به یمن
بازگردید و به باذان بگویید اسلام اختیار کند ؛ اگر مسلمان شد حکومت یمن همچنان با او خواهد بود .

نبی اکرم صلی اللّه علیه و
آله به این دو نفر هدایایی مرحمت فرمود و آن دو نفر به یمن بازگشتند و جریان را به باذان گفتند . باذان گفت : ما چند روزي
درنگ می کنیم اگر این مطلب درست از کار درآمد معلوم است که وي پیغمبر است و از طرف خداوند سخن می گوید ؛ آنگاه
تصمیم خود را خواهیم گرفت . چند روز بعد بر این قضیه گذشت که پیکی از تیسفون رسید و نامه از طرف شیرویه براي باذان
آورد . باذان از جریان قضیه به طور رسمی مطلع شد و شیرویه علت کشتن پدرش را براي وي شرح داده بود . شیرویه نوشته بود که
مردم یمن را به پشتیبانی وي دعوت کند و شخصی را که در حجاز مدعی نبوّت است آزاد بگذارد و موجبات ناراحتی او را فراهم
نسازد .

باذان در این هنگام مسلمان شد و سپس گروهی از ایرانیان که آنها را ابناء و احرار می گفتند مسلمان شدند و اینان نخستین
ایرانیانی هستند که وارد شریعت مقدّس اسلام گردیدند .

حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله باذان را همچنان بر حکومت یمن ابقاء
کردند و وي از این تاریخ از طرف نبی اکرم بر یمن حکومت می کرد و به ترویج و تبلیغ اسلام پرداخت و مخالفین و معاندین را سر
جاي خود نشانید . باذان در حیات حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله درگذشت و فرزندش شهر بن باذان از طرف پیغمبر به( حکومت منصوب شد .

وي نیز همچنان روش پدر را تعقیب نمود و با دشمنان اسلام مبارزه می کرد . ( 22

ماخذ مطلب :خدمات متقابل اسلام و ایران ، مجموعه آثار، ج 14 ، ص 81 و 82 ، و نیز سیره نبوي ، ص 119 ، به نقل از: . ج 14 ، ص 80 و 81

851585_168855049947467_62092957_n

عصبانی نشو

عصبانی نشو

 images (12)
مردي از اعراب به خدمت رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله آمد و از او نصیحتی خواست ، رسول اکرم در جواب او یک جمله
کوتاه فرمود و آن اینکه : لا تغضب . خشم نگیر ! آن مرد به همین قناعت کرد و به قبیله خود برگشت ،

تصادفا وقتی رسید که در
اثر حادثه اي بین قبیله او و یک قبیله دیگر نزاع رخ داده بود و دو طرف صف آرایی کرده و آماده حمله به یکدیگر بودند . آن مرد
روي خوي و عادت قدیم سلاح به تن کرد و در صف قوم خود ایستاد .

در همین حال ، گفتار رسول اکرم به یادش آمد که نباید
خشم و غضب را در خود راه بدهد ، خشم خود را فروخورد و به اندیشه فرو رفت . تکانی خورد و منطقش بیدار شد ، با خود فکر
کرد چرا بی جهت باید دو دسته از افراد بشر به روي یکدیگر شمشیر بکشند ، خود را به صف دشمن نزدیک کرد و حاضر شد
آنچه آنها به عنوان دیه و غرامت می خواهند از مال خود بدهد .

قبیله مقابل نیز که چنین فتوّت و مردانگی را از او دیدند از دعاويخود چشم پوشیدند . غائله ختم شد و آتشی که از غلیان احساسات افروخته شده بود با آب عقل و منطق خاموش گشت .

ماخذ مطلب : بیست گفتارشهید مطهری ، ص 19

سوره الحج/ زلزله قیامت امر عظیمی است

سوره حج

                  سوره الحج            
   

به نام خداوند رحمتگر مهربان

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

اى مردم از پروردگار خود پروا كنيد چرا كه زلزله رستاخيز امرى هولناك است (1)

 

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ ﴿1﴾

روزى كه آن را ببينيد هر شيردهنده‏اى آن را كه شير مى‏دهد [از ترس] فرو مى‏گذارد و هر آبستنى بار خود را فرو مى ‏نهد و مردم را مست مى ‏بينى و حال آنكه مست نيستند بلکه  عذاب خدا شديد است (2)

 

يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُم بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ ﴿2﴾

و برخى از مردم در باره خدا بدون هيچ علمى مجادله مى ‏كنند و از هر شيطان سركشى پيروى مى‏ کنند (3)

 

وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَّرِيدٍ ﴿3﴾

بر [شيطان] مقرر شده است كه هر كس او را به دوستى گيرد قطعا او وى را گمراه مى‏ سازد و به سوی عذاب آتش او را سوق می دهد (4)

 

كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيتهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ ﴿4﴾

اى مردم اگر در باره برانگيخته شدن در قیامت شک دارد پس [بدانيد] كه ما شما را از خاك آفريده‏ايم سپس از نطفه سپس از علقه آنگاه از مضغه داراى خلقت كامل و [احيانا] خلقت ناقص تا [قدرت خود را] بر شما روشن گردانيم و آنچه را اراده مى ‏كنيم تا مدتى معين در رحمها قرار مى‏دهيم آنگاه شما را [به صورت] كودك برون مى‏آوريم سپس [حيات شما را ادامه مى‏دهيم] تا به حد رشدتان برسيد و برخى از شما [زودرس] مى‏ ميرد و برخى از شما به غايت پيرى مى ‏رسد به گونه‏اى كه پس از دانستن [بسى چيزها] چيزى نمى‏ داند و زمين را خشكيده م ى‏بينى و[لى] چون آب بر آن فرود آوريم به جنبش درمى‏آيد و نمو مى‏كند و از هر نوع [روئیدنی هاى] نيكو مى ‏روياند (5)

 

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاء إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنكُم مَّن يُتَوَفَّى وَمِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ ﴿5﴾

اين [قدرت نماييها] بدان سبب است كه خدا خود حق است و اوست كه مردگان را زنده مى ‏كند و [هم] اوست كه بر هر چيزى تواناست (6)

 

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ يُحْيِي الْمَوْتَى وَأَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿6﴾

و [هم] آنكه رستاخيز آمدنى است [و] شكى در آن نيست و در حقيقت‏ خداست كه كسانى را كه در گورهايند برمى ‏انگيزد (7)

 

وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَّا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَن فِي الْقُبُورِ ﴿7﴾

و  در [بین] مردم كسى است كه در باره خدا بدون هيچ دانش و بدون هر گونه  رهنمود و كتاب روشنى به مجادله مى‏ پردازد (8)

 

وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ ﴿8﴾

[آن هم] از سر نخوت تا [مردم را] از راه خدا گمراه كند در اين دنيا رسوا می شود و در روز رستاخيز  به او عذاب آتش سوزان مى‏ چشانيم (9)

 

ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿9﴾

اين [كيفر]   سزاى آن  چيزهايى است كه دستهاى تو  پيش فرستاده است و [گرنه] خدا به بندگان خود ظلم نمی کند (10)

 

ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ ﴿10﴾

و از ميان مردم كسى است كه خدا را فقط بر يك حال [و بدون عمل] مى ‏پرستد هنگامی که  اگر خيرى به او برسد بدان اطمينان يابد و چون بلايى بدو رسد روى بر می گرداند (اینگونه افراد) در دنيا و آخرت زيانکار هستند و اين  همان زيان آشكار است. (11)

 

وَمِنَ النَّاسِ مَن يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ﴿11﴾

به جاى خدا آنچه را مى ‏خواند كه نه برایش  زيانى دارد و نه سودش مى‏ رساند اين  همان گمراهى عمیقی است (12)

 

يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُ وَمَا لَا يَنفَعُهُ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ ﴿12﴾

كسى را مى ‏خواند كه زيانش از سودش نزديكتر است وه چه بد مولايى و چه بد مونسی است (13)

 

يَدْعُو لَمَن ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِن نَّفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلَى وَلَبِئْسَ الْعَشِيرُ ﴿13﴾

بى ‏گمان خدا كسانى را كه ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند به باغهاي بهشتی که  نهر ها  زیر درختانشان جاری است وارد می نمایتد. (آری) ‏خدا هر چه اراده نماید انجامش مى ‏دهد (14)

 

إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ ﴿14﴾

هر كه گمان می کند كه خدا [پيامبرش] را در دنيا و آخرت هرگز يارى نخواهد كرد [بگو] تا طنابى به سوى سقف كشد [و خود را حلق‏ آويز كند] سپس [آن را] ببر د آنگاه بنگرد كه آيا نيرنگش چيزى را كه مايه خشم او شده از ميان خواهد برد (15)

 

مَن كَانَ يَظُنُّ أَن لَّن يَنصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاء ثُمَّ لِيَقْطَعْ فَلْيَنظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ ﴿15﴾

و بدين گونه [قرآن] را [به صورت] آياتى روشنگر نازل كرديم و خداست كه هر كه را بخواهد هدایت مى ‏کند (16)

 

وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يُرِيدُ ﴿16﴾

كسانى كه ايمان آوردند و كسانى كه يهودى شدند و صابئى ‏ها و مسيحيان و زرتشتيان و كسانى كه شرك ورزيدند البته خدا روز قيامت ميانشان داورى خواهد كرد زيرا خدا بر هر چيزى گواه است (17)

 

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿17﴾

آيا ندانستى كه برای خدا سجده می کند هر كس در آسمانها و هر كس در زمين است و خورشيد و ماه و [تمام] ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان و بسيارى از مردم براى او سجده مى‏كنند و بسيارى‏ هستند كه عذاب بر آنان واجب شده است و هر كه را خدا خوار كند کسی او گرامی نخواهد داشت. چرا كه خدا هر چه اراده کند انجام مى ‏دهد (18)

 

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاء ﴿18﴾

اين دو [گروه] دشمنان يكديگرند كه در باره پروردگارشان با هم ستيزه مى‏كنند و كسانى كه كفر ورزيدند جامه‏ هايى از آتش برايشان بريده شده است [و] از بالاى سرشان آب جوشان ريخته مى‏شود (19)

 

هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ يُصَبُّ مِن فَوْقِ رُؤُوسِهِمُ الْحَمِيمُ ﴿19﴾

آنچه در شكم آنهاست با پوست [بدن]شان بدان گداخته مى ‏گردد (20)

 

يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ ﴿20﴾

و براى [وارد كردن ضربت بر سر] آنان گرزهايى آهنين است (21)

 

وَلَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ ﴿21﴾

هر بار بخواهند از [شدت] غم از آن بيرون روند در آن باز گردانيده مى ‏شوند [كه هان] بچشيد عذاب آتش سوزان را (22)

 

كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿22﴾

خدا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند در باغهايى كه از زير [درختان] آن نهرها روان است وارد می کند در آنجا با دستبندهايى از طلا و مرواريد آراسته مى ‏شوند و لباسشان در آنجا از پرنيان است (23)

 

إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ ﴿23﴾

و به گفتار نیکو هدایت مى ‏شوند و به راه [خداى] ستوده هدايت مى ‏گردند (24)

 

وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِيدِ ﴿24﴾

بى تردید كسانى كه كافر شدند و  مردم از راه خدا و مسجدالحرام كه آن را براى مردم اعم از مقيم در آنجا و باديه‏نشين يكسان قرار داده‏ايم جلو گيرى مى‏كنند (مستحق عذابند و [نيز] هر كه بخواهد در آنجا به ستم [از حق] منحرف شود  به او عذابى دردناك مى‏ چشانيم (25)

 

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاء الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَن يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿25﴾

و چون براى ابراهيم جاى خانه را معين كرديم [بدو گفتيم] چيزى را با من شريك مگردان و خانه ‏ام را براى طواف‏ كنندگان و قيام ‏كنندگان و ركوع ‏كنندگان [و] سجده‏ كنندگان پاكيزه دار (26)

 

وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَن لَّا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ﴿26﴾

و مردم را براى [اداى] حج  فرا بخوان  تا [زائران] پياده و [سوار] بر مرکبی لاغر كه از هر راه دورى (بسوی خانه خدا) بیایند (27)

 

وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ ﴿27﴾

تا شاهد منافع خويش باشند و نام خدا را در روزهاى معلومى بر دامهاىی که روزی آنها نموده است ( هنگام قربانی کردن)ببرند و از گوشت آنها بخورید و به بینوایان فقیر اطعام کنید.(28)

 

لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ ﴿28﴾

سپس بايد آلودگى خود را بزدايند و به نذرهاى خود وفا كنند و بر گرد آن خانه كهن [=كعبه] طواف به جاى آورند (29)

 

ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ ﴿29﴾

مناسک حج این گونه است و هر كس برنامه های خدا را بزرگ دارد  براى او نزد پروردگارش بهتر است و براى شما دامها حلال شده است مگر آنچه  دستور منع آنها بر شما خوانده مى ‏شود پس از پليدى بتها دورى كنيد و از گفتار باطل اجتناب ورزيد (30)

 

ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ ﴿30﴾

 خالص برای  خدا باشيد و برای خدا شریک قائل نباشید. و هر كس به خدا شرك ورزد چنان است كه گويى از آسمان فرو افتاده و مرغان [شكارى] او را ربوده ‏اند يا باد او را به جايى دور افكنده است (31)

 

حُنَفَاء لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاء فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ ﴿31﴾

اين است [فرايض خدا] و هر كس شعاير خدا را بزرگ دارد در حقيقت آن [حاكى] از پاكى دلهاست (32)

 

ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ ﴿32﴾

براى شما در آن [دامها] تا مدتى معين سودهايى است‏ سپس جايگاه [قربانى‏ كردن آنها و ساير فرايض] در خانه كهن [=كعبه] است (33)

 

لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ ﴿33﴾

و براى هر امتى مناسكى قرار داديم تا  نام خدا را (هنگام قربانی کردن ) بر دامهایی كه روزى آنها گردانيده ياد كنند پس [بدانيد كه] خداى شما خدايى يگانه است پس به [فرمان] او گردن نهيد و اهل تواضع را بشارت ده (34)

 

وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ ﴿34﴾

آنانکه  وقتی [نام] خدا ياد شود دلهايشان مملو از خشیت خدا شده  و [آنان كه] در برابر مصائبی که به آنان می رشد صبر پيشه می کنند و نماز را اقامه می کنند و از آنچه روزيشان داده‏ايم انفاق مى ‏كنند (35)

 

الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴿35﴾

و شتران فربه را براى شما از [جمله] شعاير خدا قرار داديم در آنها براى شما خير است پس (هنگام قربانی کردن) نام خدا را بر آنها در حالى كه برپاى ايستاده‏اند ببريد و چون به پهلو درغلتيدند از آنها بخوريد و به تنگدست [سائل] و به بينوا[ى غير سائل] بخورانيد اين گونه آنها را براى شما رام كرديم اميد كه شكرگزار باشيد (36)

 

وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُم مِّن شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿36﴾

هرگز [نه] گوشتهاى آنها و نه خونهايشان به خدا نخواهد رسيد ولى [اين] تقواى شماست كه به او مى‏رسد اين گونه [خداوند] آنها را براى شما رام كرد تا خدا را به پاس آنكه شما را هدايت نموده به بزرگى ياد كنيد و نيكوكاران را مژده ده (37)

 

لَن يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِن يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ ﴿37﴾

 حتما خداوند از كسانى كه ايمان آورده‏اند دفاع مى ‏كند حقیقتا خدا هيچ خيانتكار ناسپاسى را دوست ندارد (38)

 

إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ ﴿38﴾

به كسانى كه جنگ بر آنان تحميل شده رخصت [جهاد] داده شده است چرا كه مورد ظلم قرار گرفته ‏اند و البته خدا بر پيروزى آنان  تواناست (39)

 

أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ ﴿39﴾

کسانیکه  كه بناحق از خانه‏ هايشان بيرون رانده شدند [آنها گناهى نداشتند] جز اينكه مى ‏گفتند پروردگار ما خداست و اگر خدا  (شر) بعضى از مردم را با بعض ديگر دفع نمى ‏كرد صومعه‏ ها و كليساها و كنيسه‏ ها و مساجدى كه نام خدا در آنها بسيار برده مى‏شود حتما ويران مى‏ شدند و قطعا خدا به كسى كه [دين] او را يارى مى ‏كند يارى مى‏دهد چرا كه خدا بسیار نيرومند شكست‏ ناپذير است (40)

 

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿40﴾

آنانکه  چون در زمين به آنان توانايى دهيم نماز برپا مى ‏دارند و زكات مى‏دهند و به كارهاى پسنديده وامى ‏دارند و از كارهاى ناپسند باز مى‏دارند و سرانجام همه كارها از آن خداست (41)

 

الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ﴿41﴾

و اگر تو را تكذيب كنند  قطعا پيش از آنان قوم نوح و عاد و ثمود [نيز] به تكذيب پرداختند (42)

 

وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ ﴿42﴾

و [نيز] قوم ابراهيم و قوم لوط (43)

 

وَقَوْمُ إِبْرَاهِيمَ وَقَوْمُ لُوطٍ ﴿43﴾

و [همچنين] اهل مدين و موسى تكذيب شدند پس كافران را مهلت دادم سپس [گريبان] آنها را گرفتم بنگر عذاب من چگونه بود (44)

 

وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ ﴿44﴾

و چه بسيار شهرها را كه (مردمش) ستمكار بودند هلاكشان كرديم و [اينك] آن [شهرها] سقفهايش فرو ريخته است و [چه بسيار] چاههاى پر آب که بی صاحب ماند و چه بسیار قصرهای محکم و مرتفع  (45)

 

فَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُّعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَّشِيدٍ ﴿45﴾

آيا در زمين گردش نكرده ‏اند تا دلهايى داشته باشند كه با آن بينديشند يا گوشهايى كه با آن بشنوند در حقيقت چشمها كور نيست ليكن دلهايى كه در سينه‏هاست كور است (46)

 

أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ ﴿46﴾

و از تو با شتاب تقاضاى عذاب مى‏كنند با آنكه هرگز خدا وعده‏اش را خلاف نمى كند و در حقيقت‏ يك روز [از قيامت] نزد پروردگارت مانند هزار سال است از آنچه مى‏ شمريد (47)

 

وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَن يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَإِنَّ يَوْمًا عِندَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ﴿47﴾

و چه بسا شهرى كه مهلتش دادم در حالى كه ستمكار بود سپس [گريبان] آن را گرفتم و فرجام به سوى من است (48)

 

وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ ﴿48﴾

بگو اى مردم من براى شما فقط هشداردهنده‏اى آشكارم (49)

 

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿49﴾

پس آنان كه گرويده و كارهاى شايسته كرده‏اند آمرزش و روزى نيكو براى ايشان خواهد بود (50)

 

فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿50﴾

و كسانى كه در [تخطئه] آيات ما مى‏كوشند [و به خيال خود] عاجزكنندگان ما هستند آنان اهل دوزخند (51)

 

وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿51﴾

و پيش از تو [نيز] هيچ رسول و پيامبرى را نفرستاديم جز اينكه هر گاه چيزى تلاوت مى‏نمود شيطان در تلاوتش القاى [شبهه] مى‏كرد پس خدا آنچه را شيطان القا مى‏كرد محو مى‏گردانيد سپس خدا آيات خود را استوار مى‏ساخت و خدا داناى حكيم است (52)

 

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿52﴾

تا آنچه را كه شيطان القا مى‏كند براى كسانى كه در دلهايشان بيمارى است و [نيز] براى سنگدلان آزمايشى گرداند و ستمگران در ستيزه‏اى بس دور و درازند (53)

 

لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿53﴾

و تا آنان كه دانش يافته‏اند بدانند كه اين [قرآن] حق است [و] از جانب پروردگار توست و بدان ايمان آورند و دلهايشان براى او خاضع گردد و به راستى خداوند كسانى را كه ايمان آورده‏اند به سوى راهى راست راهبر است (54)

 

وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿54﴾

و[لى] كسانى كه كفر ورزيده‏اند همواره از آن در ترديدند تا بناگاه قيامت براى آنان فرا رسد يا عذاب روزى بدفرجام به سراغشان بيايد (55)

 

وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ ﴿55﴾

در آن روز پادشاهى از آن خداست ميان آنان داورى مى‏كند و [در نتيجه] كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند در باغهاى پرناز و نعمت‏خواهند بود (56)

 

الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿56﴾

و كسانى كه كفر ورزيده و نشانه‏هاى ما را دروغ پنداشته‏اند براى آنان عذابى خفت‏آور خواهد بود (57)

 

وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿57﴾

و آنان كه در راه خدا مهاجرت كرده‏اند و آنگاه كشته شده يا مرده‏اند قطعا خداوند به آنان رزقى نيكو مى‏بخشد و راستى اين خداست كه بهترين روزى‏دهندگان است (58)

 

وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ﴿58﴾

آنان را به جايگاهى كه آن را مى‏پسندند درخواهد آورد و شك نيست كه خداوند دانايى بردبار است (59)

 

لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ ﴿59﴾

آرى چنين است و هر كس نظير آنچه بر او عقوبت رفته است دست به عقوبت زند سپس مورد ستم قرار گيرد قطعا خدا او را يارى خواهد كرد چرا كه خدا بخشايشگر و آمرزنده است (60)

 

ذَلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ ﴿60﴾

اين بدان سبب است كه خدا شب را در روز درمى‏آورد و روز را [نيز] در شب درمى‏آورد و خداست كه شنواى بيناست (61)

 

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿61﴾

[آرى] اين بدان سبب است كه خدا خود حق است و آنچه به جاى او مى‏خوانند آن باطل است و اين خداست كه والا و بزرگ است (62)

 

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿62﴾

آيا نديده‏اى كه خدا از آسمان آبى فرو فرستاد و زمين سرسبز گرديد آرى خداست كه دقيق و آگاه است (63)

 

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ ﴿63﴾

آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و در حقيقت اين خداست كه خود بى‏نياز ستوده[صفات] است (64)

 

لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿64﴾

آيا نديده‏اى كه خدا آنچه را در زمين است به نفع شما رام گردانيد و كشتيها در دريا به فرمان او روانند و آسمان را نگاه مى‏دارد تا [مبادا] بر زمين فرو افتد مگر به اذن خودش [باشد] در حقيقت‏خداوند نسبت به مردم سخت رئوف و مهربان است (65)

 

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاء أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ﴿65﴾

و اوست كه شما را زندگى بخشيد سپس شما را مى‏ميراند و باز زندگى [نو] مى دهد حقا كه انسان سخت ناسپاس است (66)

 

وَهُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنسَانَ لَكَفُورٌ ﴿66﴾

براى هر امتى مناسكى قرار داديم كه آنها بدان عمل مى‏كنند پس نبايد در اين امر با تو به ستيزه برخيزند به راه پروردگارت دعوت كن زيرا تو بر راهى راست قرار دارى (67)

 

لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُّسْتَقِيمٍ ﴿67﴾

و اگر با تو مجادله كردند بگو خدا به آنچه مى‏كنيد داناتر است (68)

 

وَإِن جَادَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿68﴾

خدا روز قيامت در مورد آنچه با يكديگر در آن اختلاف مى‏كرديد داورى خواهد كرد (69)

 

اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿69﴾

آيا ندانسته‏ اى كه خداوند آنچه را در آسمان و زمين است مى‏داند اينها [همه] در كتابى [مندرج] است قطعا اين بر خدا آسان است (70)

 

أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿70﴾

و به جاى خدا چيزى را مى‏پرستند كه بر [تاييد] آن حجتى نازل نكرده و بدان دانشى ندارند و براى ستمكاران ياورى نخواهد بود (71)

 

وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَا لَيْسَ لَهُم بِهِ عِلْمٌ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِن نَّصِيرٍ ﴿71﴾

و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده مى‏شود در چهره كسانى كه كفر ورزيده‏اند [اثر] انكار را تشخيص مى‏دهى چيزى نمانده كه بر كسانى كه آيات ما را برايشان تلاوت مى‏كنند حمله‏ور شوند بگو آيا شما را به بدتر از اين خبر دهم [همان] آتش است كه خدا آن را به كسانى كه كفر ورزيده‏اند وعده داده و چه بد سرانجامى است (72)

 

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنكَرَ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿72﴾

اى مردم م ث لى زده شد پس بدان گوش فرا دهيد كسانى را كه جز خدا مى‏خوانيد هرگز [حتى] مگسى نمى‏آفرينند هر چند براى [آفريدن] آن اجتماع كنند و اگر آن مگس چيزى از آنان بربايد نمى‏توانند آن را بازپس گيرند طالب و مطلوب هر دو ناتوانند (73)

 

يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ ﴿73﴾

قدر خدا را چنانكه در خور اوست نشناختند در حقيقت‏خداست كه نيرومند شكست‏ناپذير است (74)

 

مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿74﴾

خدا از ميان فرشتگان رسولانى برمى‏گزيند و نيز از ميان مردم بى‏گمان خدا شنواى بيناست (75)

 

اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿75﴾

آنچه در دسترس آنان و آنچه پشت‏سرشان است مى‏داند و [همه] كارها به خدا بازگردانيده مى‏شود (76)

 

يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأمُورُ ﴿76﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد ركوع و سجود كنيد و پروردگارتان را بپرستيد و كار خوب انجام دهيد باشد كه رستگار شويد (77)

 

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿77﴾

و در راه خدا چنانكه حق جهاد [در راه] اوست جهاد كنيد اوست كه شما را [براى خود] برگزيده و در دين بر شما سختى قرار نداده است آيين پدرتان ابراهيم [نيز چنين بوده است] او بود كه قبلا شما را مسلمان ناميد و در اين [قرآن نيز همين مطلب آمده است] تا اين پيامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشيد پس نماز را برپا داريد و زكات بدهيد و به پناه خدا رويد او مولاى شماست چه نيكو مولايى و چه نيكو ياورى (78)

 

وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ﴿78﴾

سوره المعارج

téléchargement

                                                                               سوره المعارج
   

به نام خداوند رحمتگر مهربان

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 سوال کننده ای  از عذاب واقع ‏شونده ‏اى پرسيد (1)

 

سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ﴿1﴾

كه اختصاص به كافران دارد [و] آن را بازدارنده‏اى نيست (2)

 

لِّلْكَافِرينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ ﴿2﴾

[و] از جانب خداوند صاحب درجات [و مراتب] است (3)

 

مِّنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ ﴿3﴾

فرشتگان و روح در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او بالا مى‏روند (4)

 

تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ ﴿4﴾

پس صبر كن صبرى نيكو (5)

 

فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا ﴿5﴾

زيرا آنان [عذاب] را دور مى‏ بينند (6)

 

إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا ﴿6﴾

و [ما] نزديكش مى‏بينيم (7)

 

وَنَرَاهُ قَرِيبًا ﴿7﴾

روزى كه آسمانها چون فلز گداخته شود (8)

 

يَوْمَ تَكُونُ السَّمَاء كَالْمُهْلِ ﴿8﴾

و كوهها چون پشم زده گردد (9)

 

وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ ﴿9﴾

و هيچ دوست صميمى از دوست صميمى [حال] نپرسد (10)

 

وَلَا يَسْأَلُ حَمِيمٌ حَمِيمًا ﴿10﴾

آنان را به ايشان نشان مى‏دهند گناهكار آرزو مى‏ك ند كه كاش براى رهايى از عذاب آن روز مى توانست پسران خود را عوض دهد (11)

 

يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ ﴿11﴾

و [نيز] همسرش و برادرش را (12)

 

وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ ﴿12﴾

و قبيله‏اش را كه به او پناه مى‏دهد (13)

 

وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْويهِ ﴿13﴾

و هر كه را كه در روى زمين است همه را [عوض مى‏داد] و آنگاه خود را رها مى‏كرد (14)

 

وَمَن فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنجِيهِ ﴿14﴾

نه چنين است [آتش] زبانه مى‏كشد (15)

 

كَلَّا إِنَّهَا لَظَى ﴿15﴾

پوست‏سر و اندام را بركننده است (16)

 

نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى ﴿16﴾

هر كه را پشت كرده و روى برتافته (17)

 

تَدْعُو مَنْ أَدْبَرَ وَتَوَلَّى ﴿17﴾

و گرد آورده و انباشته [و حسابش را نگاه داشته] فرا مى‏خواند (18)

 

وَجَمَعَ فَأَوْعَى ﴿18﴾

به راستى كه انسان سخت آزمند [و بى‏ تاب] خلق شده است (19)

 

إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا ﴿19﴾

چون صدمه‏اى به او رسد عجز و لابه كند (20)

 

إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا ﴿20﴾

و چون خيرى به او رسد بخل ورزد (21)

 

وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا ﴿21﴾

غير از نمازگزاران (22)

 

إِلَّا الْمُصَلِّينَ ﴿22﴾

همان كسانى كه بر نمازشان پايدارى مى‏كنند (23)

 

الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ ﴿23﴾

و همانان كه در اموالشان حقى معلوم است (24)

 

وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ ﴿24﴾

براى سائل و محروم (25)

 

لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ ﴿25﴾

و كسانى كه روز جزا را باور دارند (26)

 

وَالَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ ﴿26﴾

و آنان كه از عذاب پروردگارشان بيمناكند (27)

 

وَالَّذِينَ هُم مِّنْ عَذَابِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ ﴿27﴾

چرا كه از عذاب پروردگارشان ايمن نمى ‏توانند بود (28)

 

إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ ﴿28﴾

و كسانى كه عورت هایی خود را حفظ مى ‏كنند (29)

 

وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿29﴾

مگر بر همسران خود يا كنيزانشان كه [در اين صورت] مورد نكوهش نيستند (30)

 

إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ﴿30﴾

و هر كس پا از اين [حد] فراتر نهد متجاوز است  (31)

 

فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ ﴿31﴾

و كسانى كه امانتها و پيمان خود را مراعات مى ‏كنند (32)

 

وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ﴿32﴾

و آنان كه بر شهادتهاى خود ايستاده‏اند (33)

 

وَالَّذِينَ هُم بِشَهَادَاتِهِمْ قَائِمُونَ ﴿33﴾

و كسانى كه از  نمازشان مواظبت مى‏ورزند (34)

 

وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ ﴿34﴾

آنها هستند كه در باغهايى [از بهشت] گرامى خواهند بود (35)

 

أُوْلَئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُّكْرَمُونَ ﴿35﴾

چه شده است كه آنان كه كفر ورزيده‏اند به سوى تو شتابان (36)

 

فَمَالِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ ﴿36﴾

گروه گروه از راست و از چپ [هجوم مى‏آورند] (37)

 

عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ عِزِينَ ﴿37﴾

آيا هر يك از آنان طمع مى‏بندد كه در بهشت پر نعمت درآورده شود (38)

 

أَيَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ ﴿38﴾

نه چنين است ما آنان را از آنچه [خود] مى‏دانند آفريديم (39)

 

كَلَّا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّمَّا يَعْلَمُونَ ﴿39﴾

[هرگز] به پروردگار مشرق ها و مغرب ها سوگند ياد مى‏كنم كه ما تواناييم (40)

 

فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ ﴿40﴾

كه به جاى آنان بهتر از ايشان را بياوريم و بر ما پيشى نتوانند جست (41)

 

عَلَى أَن نُّبَدِّلَ خَيْرًا مِّنْهُمْ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ ﴿41﴾

پس بگذارشان ياوه گويند و بازى كنند تا روزى را كه وعده اش به آنها داده شده را ملاقات نمايند (42)

 

فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ﴿42﴾

روزى كه از گورها[ى خود] شتابان برآيند گويى كه آنان به سوى پرچمهاى افراشته مى دوند (43)

 

يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعًا كَأَنَّهُمْ إِلَى نُصُبٍ يُوفِضُونَ ﴿43﴾

ديدگانشان فرو افتاده [غبار] مذلت آنان را فرو گرفته است اين است همان روزى كه به ايشان وعده داده مى‏ شد (44)

خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذَلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ ﴿44﴾