Category: مذهبی

برخورد شگفت‌انگیز امام رضا(ع) با یک جنازه

بسم الله الرحمن الرحیم
 برخورد شگفت‌انگیز امام رضا(ع) با یک جنازه
خبرگزاری فارس: نحوه برخورد شگفت‌انگیز امام رضا(ع) با یک جنازه

 

 

منبع مطلب خبرگزاری فارس

آیت‌الله سیدمحمد ضیاءآبادی از اساتید برجسته اخلاق در شهر تهران است
پای سخنان این مفسر قرآن کریم می‌نشینیم

موسی بن سیار می‌گوید: در سفری که حضرت امام رضا(ع) از مدینه به خراسان می‌آمدند، من همراه‌شان بودم. وقتی به نزدیکی شهر توس رسیدیم، دیدم سروصدایی بلند شد و جنازه‌ای آوردند. تا امام جنازه را دیدند از مرکب پیاده شدند و با سرعت به سمت جنازه رفتند و آن را بر دوش گرفتند، آن گونه که گویی میت از نزدیکان ایشان است.

من تعجب کردم و پیش خود گفتم ایشان تازه وارد این شهر شده‌اند، چطور افراد این شهر را می‌شناسند. جنازه را تا کنار قبر بردند. دیدم امام رفتند کنار او نشستند و دست خود را روی سینه میت گذاشتند و فرمودند:

«أبشر بالجنه فلا خوف علیک بعد هذه»؛ بشارت باد بر تو بهشت، دیگر از این پس ترسی نخواهی داشت!

تعجب من بیشتر شد. پس از فراغت از دفن میت گفتم، آقا من یقین دارم که شما اولین بار است که به این شهر آمده‌اید. تا به حال قدم شما به اینجا نرسیده است، از کجا شما این میت را می‌‌شناسید؟

فرمود: یا موسی بن سیار أما علمت أنا معاشر الائمه تعرض علینا أعمال شیعتنا صباحاً و مساءً)؛ «مگر تو نمی‌دانی که اعمال شیعیان ما صبح و شام به ما عرضه می‌شود؟ در نتیجه ما، هم عمل را و هم صاحب عمل را می‌شناسیم».

اگر تقصیری در عملش باشد، از برایش استغفار می‌کنیم و اگر عبادتی باشد برای او از خدا تقاضای پاداش می‌نماییم.

 

عظیم‌ترین فیلم جهان اسلام

 
بسم الله الرحمن الرحیم
عظیم‌ترین فیلم جهان اسلام 
خبرگزاری فارس: اولین پوستر فیلم سینمایی «محمد(ص)» منتشر شد+ عکس

 

 

به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، سیروس سلیمی طراح پوستر فیلم سینمایی «محمد(ص)» که قرار است نخستین اکران جهانی خود را در جشنوار مونترال تجربه کند، نخستین پوستر این فیلم را در صفحه شخصی خود منتشر کرد.

برخی سایتهای خارجی از این تصویر به عنوان پوستر رسمی فیلم محمدرسول الله یاد میکنند؛ هرچند دست اندرکاران فیلم هنوز نسبت به صحت این خبر واکنشی نشان نداده اند
سلیمی، گرافیست این پوستر است و در صفحه اینستاگرام خودشون هم این پوستر رو منتشر کرد. طراحی پوستر فیلم‌های آواز گنجشک ها، خون بازی، مرهم، گلچهره، روز سوم، ناهید، چهارشنبه 19 اردیبهشت، حیران، چ، گیلانه و… از دیگر آثار سلیمی است.

 

براساس این گزارش،مجیدی 8 سال پیش، بنای ساخت فیلم محمد(ص) را گذاشت. پس از نگارش فیلم‌نامه‌ای در 200 سکانس به کمک کامبوزیا پرتوی و با همکاری حمید امجد، مراحل پیش‌تولید انجام شد و فیلم در خرداد 1390 پروانه ساخت گرفت.

سرانجام آبان همان سال مجیدی از ساخت فیلمی خبر داد که وقتی به پایان برسد، نام ایران و ایرانی را تا مدت‌ها بر سر زبان‌ها خواهد انداخت. «محمد(ص)» عنوان آخرین اثر کارگردان «رنگ خدا»ست که قرار است به سینما رنگ و بویی خدایی بدهد. ساخت این فیلم، بدون حاشیه و در سکوت کامل خبری آغاز شد و تا امروز کمتر گزارشی از مراحل ساخت آن به بیرون درز کرده است، تا جایی که خبر بازدید رهبر انقلاب هم از لوکیشن این فیلم در آبان سال گذشته توسط روابط عمومی فیلم محمد منتشر شد.

لوکیشن اصلی فیلم «محمد» شهرک سینمایی نور در حوالی شهر قم است که 100 هکتار مساحت دارد و به گفته وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، با ساخت شهرک سینمایی مدینه و مکه، گام‌های بزرگی جهت ساخت فیلم‌هایی با موضوع پیامبر(ص) برداشته شده است.

این فیلم در کرمان و عسلویه هم فیلمبرداری شد و در آخرین گام ـ پس از عدم موافقت هندی‌ها ـ این فیلم در آفریقا جلوی دوربین رفت. این سکانس به تعداد زیادی فیل نیاز داشت، چرا که بیانگر ماجرای لشکرکشی ابرهه به مکه و حمله پرندگان به سپاه اوست.

فیلم محمد از محاصره‌ مسلمانان در شعب ابی‌طالب آغاز می‌شود و به پیش از تولد پیامبر اسلام باز می‌گردد. در این فیلم مخاطب شاهد وقایعی است که پیش از تولد پیامبر اسلام تا 12 سالگی ایشان را در بر می‌گیرد. صحنه‌های وفات مادر رسول اکرم در روستای ابواء و صحنه‌های مربوط به دوران شیرخوارگی و خردسالی پیامبر در روستای سعدیه هم از دیگر بخش‌های فیلم است. فیلم محمد با اولین سفر پیامبر به شام و رسیدن به صومعه بحیرا به پایان می‌رسد. «بحیرا» راهبی مسیحی است که درباره ظهور آخرین پیامبر به ابوطالب بشارت می‌دهد.

از جمله چهره‌های سرشناسی که جزو عوامل فنی پروژه محمد(ص) هستند می‌توان به ویتوریو استورارو (Vittorio Storaro) فیلمبردار نامدار ایتالیایی اشاره کرد که تاکنون سه ‌بار موفق به کسب جایزه اسکار شده است.

علیرضا شجاع‌نوری در نقش «عبدالمطلب» پدربزرگ پیامبر(ص)، مهدی پاکدل در نقش «ابوطالب» عموی پیامبر(ص)، پانته‌آ مهدی‌نیا در نقش «فاطمه بنت اسد» همسر ابوطالب، مینا ساداتی در نقش آمنه مادر پیامبر(ص)، ساره بیات در نقش «حلیمه» دایه پیامبر(ص) و محسن تنابنده در نقش «ساموئل» تاجر یهودی، از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

طبق آخرین اخبار منتشر شده قرار است از این پروژه فاخر که عظیم‌ترین فیلم تاریخ جهان اسلام لقب گرفته  سریالی 8 قسمتی هم ساخته خواهد شود، قرار است علاوه بر زبان فارسی به سه زبان عربی، انگلیسی و اردو به صورت همزمان در ایران و کشورهای اسلامی اکران شود. مجیدی سال قبل در بیانیه‌ای در پاسخ به فیلم موهن مستهجن آمریکایی نوشت: «چشم به راه باشید بزودی از پس همه این لجن‌ پراکنی‌ها، چهره زیبای خورشیدی او رخ خواهد نمود و روسیاهی به شما سیاه‌دلان خواهد ماند.» ما هم امیدواریم این مهم به زودی به وقوع بپیوندد.

انتهای پیام/

 

ویژگی‌های اخلاقی آیت‌الله شب زنده‌دار

بسم الله الرحمن الرحیم
ویژگی‌های اخلاقی آیت‌الله شب زنده‌دار 

خبرگزاری فارس: ویژگی‌های اخلاقی آیت‌الله شب زنده‌دار/ آقا گفتند مرحوم شب‌زنده‌دار از اول نو بودند

  رهبر انقلاب در پیام خود به مناسبت  فوتمرحوم آیت‌الله حسین شب‌زنده‌دار. ، از او با لقب «فقیه پارسا و پرهیزگار» یاد می‌کنند. درباره‌ی ویژگی‌های اخلاقی آن مرحوم، باحجت‌الاسلام‌والمسلمین مهدی شب‌زنده‌دار، عضو فقهای شورای نگهبان و فرزند آن مرحوم به گفت‌گو نشستیم.

با توجه به اینکه در ایام نخستین سالگرد ارتحال مرحوم والد شما، آیت‌الله شب‌زنده‌دار هستیم، می‌خواهیم درباره‌ی سیره و شخصیت آن مرحوم گفت‌وگو کنیم. به نظر شما ایشان دارای چه ویژگی‌هایی بود؟

اگر بخواهم در یک جمله عرض کنم، می‌گویم که ایشان «عبد صالح» بود. بعضی از اخیار و علمای ارجمند که آشنایی با مرحوم والد داشتند، ایشان را به اینکه فرشته‌ی خصال بوده‌اند توصیف کرده‌اند، ولی من این عبارتی که عرض کردم، جمع می‌دانم، چون انسان اگر عبد صالح باشد، از فرشته هم بالاتر است. بنابراین آن صفتی که شایسته‌ی ایشان است، عبد صالح خدای متعال است.
عبد خدا، بنده‌ی خدا و گوش به فرمان خدای متعال است و در بند این نیست که این کاری که خداوند می‌خواهد، به ضرر یا سود شخص خودش است. به این چیزها توجه نمی‌کند. خود او مطرح نیست و فراموش‌شده است. آنچه در نظر اوست، این است که خداوند متعال از او چه می‌خواهد. این معنای عبودیت است. البته مراتبی دارد و بهترین وصفی که برای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله گفته می‌شود، این است که عبد خدای متعال است. «وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسوُلُهُ». قله‌ی این عبودیت که فوق تصوری برای یک مخلوق ندارد، از آن رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله است و بعد، ائمه و اولیا هستند. این عبودیت مراتبی دارد تا به علما و کسانی که در این مکتب تربیت شده‌اند، می‌رسیم. این‌ها همان صفت و خصلت را در مراتب پایین‌تر واجد هستند.
ایشان زندگی زاهدانه‌ای داشت و دنبال این مظاهر دنیایی نبود. ایشان در سال‌هایی که در قم زندگی کردند، شاید سی سال اجاره‌نشین بودند و در این مدت من یادم هست که هفت هشت منزل عوض کردیم و جاهای مختلف رفتیم، ولی منزلی که در سی سال اخیر در آنجا بودیم، مرحوم امامرحمة‌الله‌علیه برای ایشان خریده بودند.
من حدود 63-64 سال با مرحوم والد بوده‌ام. اگر هفت هشت سال کودکی را کم کنیم، حداقل پنجاه‌وچند سال با هم زندگی کرده‌ایم. بنده مدت‌ها حتی بعد از ازدواج، در منزل پدرم زندگی می‌کردم. در این مدت، غیر از همین جهتی که عرض کردم که وظیفه در قبال خداوند متعال چیست و چه کار باید انجام داد، چیز دیگری از ایشان ندیدم. هیچ هواوهوسی را مقدم بر خواسته‌های خدای متعال و اولیای اسلام نداشتند.
  مصادیق و خاطراتی را هم مطابق با این فرمایش خود دارید؟
اولاً ایشان زندگی زاهدانه‌ای داشت و دنبال این مظاهر دنیایی نبود. ایشان در سال‌هایی که در قم زندگی کردند، شاید سی سال اجاره‌نشین بودند و در این مدت من یادم هست که هفت هشت منزل عوض کردیم و جاهای مختلف رفتیم، ولی منزلی که در سی سال اخیر در آنجا بودیم، مرحوم امام رحمة‌الله‌علیه برای ایشان خریده بودند. 
  چطور؟
ظاهراً مرحوم آیت‌الله حق‌شناس که در جهرم بودند و استاد ابوی محسوب می‌شدند و نماینده‌ی امام رحمة‌الله‌علیه و مراجع دیگر در جهرم بودند، نامه نوشتند که مرحوم امام خمینی رحمة‌الله‌علیه برای مرحوم والد منزل خریدند و والده‌ی ما می‌گفتند که وقتی آقا متوجه شدند این‌طور شده است، از شب تا صبح خوابشان نبرده بود.
 چرا؟
خب از نظر اخلاقی خیلی سخت‌شان بود. من از دوستانی شنیدم که وقتی طلاب و فضلای محترم برای تبلیغ به جهرم می‌آمدند و ایشان هم در جهرم حضور داشتند، خیلی از مجالس را به آن‌ها واگذار می‌کردند، چون مردم به ایشان خیلی علاقه‌مند بودند. حتی هدایایی که برای منبر به ایشان داده می‌شد، بین طلاب و فضلایی که می‌آمدند تقسیم می‌کردند و برخی دوستان می‌گفتند ایشان بعد از موسم تبلیغی، نه‌تنها به‌خاطر منبر و فعالیت‌های تبلیغی برای خودش چیزی برنداشته بود، که حتی گاهی برای معاش خود از ما قرض می‌کرد.
  شنیده‌ام درس اخلاق معروفی هم در حوزه‌ی علمیه قم داشتند.
شرح دعای مکارم‌الاخلاق را می‌فرمودند که خیلی مؤثر بود. منبرها و تفسیرهای ایشان هم همین‌طور بود. منشأ همه‌ی این‌ها یکی اخلاصی بود که ایشان داشت و علاوه بر این، جهات دیگری که خدای متعال در ایشان قرار داده بود، مثل خوش‌بیانی و لحن خوبی که بحمدالله داشت. ولی دلیل عمده‌ی آن اخلاص بود. واقعاً ایشان برای خدا کار می‌کرد و به انتخاب جا و اینکه کجا صحبت کنم و جمعیت چقدر است و مسائلی از این قبیل، کاری نداشت. علی‌رغم اینکه استقبال از ایشان خیلی عالی بود، ولی ایشان به این مسائل کاری نداشت؛ یعنی این مسائل را در محاسبات خود نمی‌آورد. در تدریس در حوزه‌ هم همین‌طور بود.
  چطور؟
مثلاً انسان در حوزه می‌تواند درس خارج بگوید، ولی ایشان با اینکه می‌توانست، به آن سمت نرفت. در منزل گاهی برای بعضی می‌فرمودند، ولی برای بیرون فقط آنچه را که احساس می‌کرد لازم است و برای حوزه ضرورت دارد، انتخاب می‌کرد. آیت‌الله سبحانی در دوران بیماری ابوی، عیادت ایشان آمده بودند، می‌گفتند: «هم قول و هم فعل شما برای ما حجت است.» تعبیری که خیلی اوقات خود ایشان درباره‌ی برخی افراد استفاده می‌کردند و می‌گفتند فلانی بی‌غل‌وغش است. این بی‌غل‌وغشی واقعاً در خود ایشان بود. همچنین ایشان خیلی به حوزه و به این راه و نهاد حوزه عقیده‌مند بود و به آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری به‌خاطر اخلاص و پایه‌گذاری حوزه و آثاری که برجای گذاشتند، خیلی علاقه‌مند بود. ایشان به من هم سفارش می‌کرد که همین کار حوزوی را انجام بدهم، مگر اینکه وظیفه اقتضائاتی ایجاد کند.
 رویکرد و جد و جهدشان در مسائل علمی چگونه بود؟
در تحصیل خیلی کوشا بودند. یادم هست زمانی که ما نوجوان یا جوان بودیم، می‌دیدیم که ایشان چقدر بعد از ساعت دوازده شب مشغول نوشتن و مطالعه هستند و بین‌الطلوعین مباحثه علمی داشتند. از همان اوایل، هم خوش‌بیان بودند و هم خود مطالب را خوانده بودند. درس‌های ایشان مورد توجه و با جمعیت و رونق بودند. در درس و بحث خیلی کوشش می‌کردند، به رفتن و تبلیغ مقید بودند. یکی از نمونه‌های اخلاص ایشان که یادم هست، این بود که ایشان یک مکتوب و نوشته‌ای در امامت داشتند که برای چاپ به چاپخانه داده بودند و بعد متوجه شدند که یکی از فضلای حوزه شبیه آن را نوشته و برای چاپ اقدام کرده است. ایشان کتاب خود را از چاپخانه پس گرفتند، چون می‌گفتند وقتی کسی دیگر شبیه آن را چاپ می‌کند، پس احتیاجی نیست. ما بچه بودیم که این قضیه را دیدیم و ایشان به هیچ‌کس هم نگفتند و شاید کسی هم نداند، ولی من دیدم.
  شنیده‌ام که ایشان در مباحث تفسیری هم خیلی کار کرده‌اند.
ایشان خیلی مخصوصاً به تفسیر المیزان مسلط بودند و لذا مرحوم علامه طباطبایی رحمة‌الله‌علیه در این اواخر که حالشان مساعد نبود، مقابله و بررسی ترجمه‌های مرحوم آقای موسوی همدانی را به ایشان واگذار کردند. چون می‌دانید که مرحوم آقای موسوی همدانی رحمة‌الله‌علیه تفسیر المیزان را به قلم واحده ترجمه کرده است، چون ترجمه‌های قبلی ملفق بوده است. مثلاً بعضی از جلدها را آیت‌الله مکارم، بعضی از جلدها را آیت‌الله مصباح و بعضی از جلدها را آیت‌الله مفتح ترجمه کرده است. قلم‌های مختلف است، اما ترجمه مرحوم آقای موسوی همدانی رحمة‌الله‌علیه من البدو الی الختم، قلم واحد است و یکی از امتیازات ترجمه‌ی مرحوم آقای موسوی همدانی رحمة‌الله‌علیه این است که این ترجمه را با علامه طباطبایی رحمة‌الله‌علیه می‌خواند و مقابله می‌کرد؛ یعنی خط‌به‌خط می‌خواندند و علامه طباطبایی رحمة‌الله‌علیه هم گوش می‌کردند. تا این دو جلد آخر تفسیر المیزان که حال علامه برای این کار مساعد نبود و به آقای همدانیرحمة‌الله‌علیه گفتند این دو جلد را با آقای شب‌زنده‌دار مقابله کن. معلوم می‌شود که علامه طباطبایی رحمة‌الله‌علیه هم تسلط ایشان را به المیزان قبول داشته‌اند. البته ایشان بر تفسیرهای دیگر مثل مجمع‌البیان هم مسلط بودند، اما نسبت به المیزان اشراف و تسلط ویژه‌ای داشتند.
   شاید به دلیل همین خصوصیاتی که برشمردید است که رهبر انقلاب هم در پیام خود به مناسبت فوت ایشان، از تعبیر فقیه پارسا و پرهیزگار استفاده کردند.
حضرت آقا تعبیرات دیگری هم درباره‌ی ایشان داشته‌اند که سابقاً شفاهی فرموده بودند. پدر ما با مرحوم آقای میردامادی نجف‌آبادی، دایی حضرت آقا، هم‌مباحثه و رفیق بودند. به این مناسبت، حضرت آقا هم از همان جوانی و نوجوانی خود، مرحوم ابوی را می‌شناختند و با ایشان آشنا بودند. ما با مرحوم آقای میردامادی در یک کوچه و همسایه بودیم. پدر من با مرحوم آقای میردامادی خیلی دوست و صمیمی و هم‌مباحثه بودند. من در دوران بچگی، یکی از لذایذی که تا به امروز داشته‌ام، این بود که مباحثه این دو بزرگوار را می‌دیدم. این دو بزرگوار در باغ‌های کنار راه‌آهن می‌رفتند و فقه مباحثه می‌کردند و آن‌قدر مباحثه‌ی ایشان گرم بود که من که بچه بودم و مطالب را متوجه نمی‌شدم، از این گرمای مباحثه لذت می‌بردم. تا آخر هم خیلی با هم دوست و صمیمی بودند.
پس سابقه‌ی آشنایی حضرت آقا و مرحوم والد شما قدیمی است.
بله، از زمان آقای بروجردی رحمة‌الله‌علیه است. حضرت آقا درباره‌ی مرحوم والد می‌فرمودند: «آقای شب‌زنده‌دار از اول نو بودند»؛ یعنی افکار و مسائلی که در حوزه و برای پیشرفت حوزه مطرح بود، ایشان هم درک می‌کرد و هم اقدام می‌کرد. پدر ما در مجلات مختلف مقاله می‌نوشتند، مثل «مکتب اسلام»، «مکتب تشیع»، «معارف جعفری»، نشریه‌ی «مسجد اعظم» و… مقالات خوبی هم می‌نوشتند؛ هم قلم شیوا و هم مطالب خوب بودند. جلساتی که برای جوان‌ها داشتند هم کاربردی و مفید بود. بسیاری از جوان‌ها از فارس، جهرم و جاهای دیگر می‌گویند که اگر ایشان نبود، ما جزء منافقین شده بودیم و ایشان ما را نجات دادند.
  یعنی فعالیت سیاسی و اجتماعی در جهرم داشتند؟
بله، بسیار زیاد. ایشان در محرم، صفر، تابستان و ماه رمضان تبلیغ می‌رفتند. البته در ایام تحصیل هم فعالیت علمی‌شان به‌طور جدی برقرار بود. ایشان از مدرسین بنام حوزه بودند و درس‌های بارونق و مفصلی داشتند. خیلی از آقایان بزرگان از شاگردان ایشان بودند. ایشان بیان گرم و صدای پرجاذبه‌ای داشتند و مطالعاتشان به‌روز بود. من یادم هست که ایشان و آیت‌الله مصباح و برخی از آقایان، استاد گرفته بودند و گاهی جلسه‌ی درس در منزل ابوی بود. مباحث جدیدی از غرب در بین دانشجویان و… رواج پیدا می‌کرد و برای اینکه با این مباحث آشنا شوند، این کتاب‌ها را مطالعه می‌کردند و استاد برای آن‌ها توضیح می‌داد که معلومات خود را به‌روز کنند. آن کتاب‌ها را ما داریم و در کتابخانه‌ی ایشان هست. از این جهت، حضرت آقا می‌فرمودند که فکر و عقل در تقوا و تدین و التزام به دین و اخلاصی که ایشان داشت، همیشه نو بود. واقعاً منابر و نصایح ایشان به دل می‌نشست و مؤثر بود.
 از هرکدام از این دو بزرگوار آیا مطالب و توضیحاتی درباره‌ی دیگری به یاد دارید که در حضور شما بوده باشد؟
مرحوم والد خیلی به آیت‌الله خامنه‌ای حفظه‌الله علاقه‌مند بود و ایشان را فرد مخلص، عاقل و لایق به رهبری می‌دانست و با اینکه از نظر سنی از ایشان بزرگ‌تر بود، دو بار که آقا منزل ایشان تشریف آوردند، اصرار داشتند که دست آقا را ببوسند. البته ایشان امتناع می‌فرمودند و نمی‌گذاشتند، اما مرحوم والد اصرار داشتند. کسی که خادم اسلام بود و به عقیده‌ی ایشان با اخلاص کار می‌کرد، خیلی برایشان بزرگ بود و حاضر بودند دستش را ببوسند. در یکی از دیدارهای اخیر که آقا آمدند، مرحوم والد به حضرت آقا گفتند که خواب دیدم شما تشریف آورده‌اید و من دست شما را بوسیده‌ام اما آقا باز هم امتناع کردند.
از طرف دیگر، در سال‌های دور، آقا خیلی از مرحوم والد تعریف و تمجید می‌کردند و چند بار توصیه کردند که ایشان درس اخلاق داشته باشند، منتها این اواخر مرحوم ابوی کسالت داشتند. البته سالیان متمادی دعای مکارم‌الاخلاق را می‌گفتند. یک بار که حوزه از ایشان درخواست کرد، ایشان برای درس اخلاق آماده شدند، اما متوجه شدند که آیت‌الله مشکینی هم درس اخلاق دارند و به احترام ایشان، امتناع کردند. البته به آن‌ها نگفتند، اما من در جریان بودم.

منبع:پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی)

انتهای متن/

 

عملی‌شدن چابکی مجمع تقریب

ـ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

عملی‌شدن چابکی مجمع تقریب

13940429000393_PhotoA

منبع خبرگراری فارس

 سه سال از پیام مهم رهبر انقلاب جهت انتصاب آیت‌الله اراکی رئیس جدید مجمع تقریب گذشته است؛ پیامی روشن که در آن نسبت به ایجاد جبهه تکفیر و ترور هشدار داده بودند و رئیس جدید مجمع تقریب را به دنباله‌روی از راهبرد «دیپلماسی وحدت اسلامی» امر کرده بودند.

انتقادهای گسترده‌ای از مجمع تقریب مبنی بر عدم ورود جدی به دیپلماسی وحدت شده بود، انتقاد از چابک نبودن، عدم دخالت اهل‌سنت در ماموریت‌های مجمع، فعال نبودن در بحران‌های منطقه به عنوان یک دستگاه دیپلماسی، مردمی نشدن تقریب و ورود بی برنامه در عرصه‌های فرهنگی و هنری چون برگزاری یک جشنواره سینمایی از جمله این انتقادها بود.

از طرف دیگر خیلی از فعالان نگاه‌شان برای نظارت بر فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی و مقابله با رفتارهای مخالف وحدت اسلامی به این مجمع بود لذا لازم بود پاسخ آیت‌الله اراکی در این زمینه را جویا می‌شدیم و برای همین با وی در ساختمان مجمع تقریب به گفت‌وگو نشستیم و از تلاش‌های او برای مردمی کردن تقریب به عنوان بخشی از «دیپلماسی وحدت اسلامی» شنیدیم اگرچه وقت کافی برای طرح همه سوالات‌مان نیافتیم اما نکات مهمی در این گفت‌وگو مطرح شد که خواندن این گفت‌وگو خالی از لطف نیست:

***

* هر نهادی که مأموریت عملیاتی دارد باید چابک عمل کند/شرایط چابکی مجمع تقریب را عملی کرده‌ایم

فارس: وقتی با بزرگان صحبت می‌کردیم یکی از ایراد‌هایی که گرفته می‌شود و به نظر می‌رسد بخشی از این به تشکیل معاونت‌های جدید برمی‌گردد این است که در آن فضای عملیاتی که گفتید باعث می‌شود که مجمع آن چابکی لازمی که باید برای بحث دیپلماسی وحدت باید داشته باشد را نداشته باشد. بزرگانی که ما با آنها صحبت کردیم معتقد بودند که مجمع برای این که بتواند نقش عملیاتی‌اش را انجام بدهد، باید یک فرایند چابک‌سازی را در درون مجمع انجام بدهد که بتواند آن مأموریتش را انجام بدهد. آیا شما هم همین اعتقاد را دارید. یعنی مجمع چابکی لازم را ندارد یا نه. بر خلاف این است.

اراکی: ببینید، ما که می‌گوییم چابک‌سازی قطعاً همین طور است. هر نهادی که مأموریت عملیاتی دارد باید طوری سازماندهی بشود که سبک و چابک عمل بکند اما این بعد از آن است که دست و بازویی داشته باشد. یعنی باید سازماندهی‌ئی بشود. باید دست و بازویی باشد. آن وقت این دست و بازو چابک کار بکند. اگر ما اصلاً دست و بازویی برای این کار نداشته باشیم خب نمی‌شود.

به هر حال مجمع تقریب با این مأموریت‌های عظیمی که در داخل کشور و در خارج از کشور دارد. شما ببینید، ما در هر کشوری از کشورهای جهان اسلام باید یک مجمع تقریب داشته باشیم. یعنی یکی از کارهای ما این است که برای هر کشوری یک مجمع تقریب تأسیس کنیم. وقتی می‌گوییم مجمع تقریب تأسیس کنیم، این طور نیست که ما فقط بیاییم بگوییم تأسیس شد. تمام شد و رفت. این نیست.

برای تأسیس یک مجمع تقریب در مثل عراق، در مثل سوریه، در مثل اندونزی، در مثل مالزی یا هر جای دیگر باید خیلی مقدمه‌سازی بشود. باید ارتباط برقرار بشود. علمای آن جا جمع بشوند. اینها توجیه بشوند. بعد وادار بشوند که این کار را تأسیس بکنند. چون این مجمع یک مجمع محلی است. در هر کشوری برای خود آن کشور رسمیت خواهد داشت. بعد باید به اینها ایده داد. باید اینها را راهنمایی و پشتیبانی کرد. باید به اینها به یک شکلی مدیریت از راه دور را اعمال کنیم. خود این کار چقدر بازو می‌خواهد. بازو می‌خواهد. البته این بازو باید بازوی چابکی باشد.

فرض کنید که در دوران قبل از بنده، ما در معاونت بین‌الملل دو نفر داشتم. مگر معاونت بین‌الملل می‌تواند با این کار گسترده با دو نفر کار بکند. این معاونت بین‌الملل به این احتیاج دارد که مثلاً فرض کنید بخش آفریقا داریم. بخش آسیا داریم. بخش اروپا داریم. بخش کشورهای عربی داریم. ما باید برای هر کدام از این بخش‌ها کار تخصصی انجام بدهیم. باید بازویی باشد که برای این کارها در این عرصه‌ها برای این کشورها کار بکند. باید سازمانش را داشته باشیم.

اگر سازمان شکل بگیرد. اگر ما نتوانیم به تناسب کار سازمان تعریف بکنیم، همان ناچابکی و همان سنگینی بار را تولید می‌کند. علت این که یک تشکیلاتی ناچابک می‌شود، به دلیل این است که گاهی تشکیلات تعریف می‌شود اما کار به اندازه تشکیلات وجود ندارد. اگر کار معلوم بشود و هر سازمان یا تشکیلاتی یا بخشی از تشکیلاتی که می‌خواهد ایجاد بشود، کاری که باید به آن محول بشود قبلاً تعریف شده باشد و به اندازه کار توسعه تشکیلاتی پیدا بشود. این جا همیشه چابکی تثبیت خواهد شد. معنی چابکی همین است.

معنی چابکی این است که اولاً برای هر بخشی از سازمان کار و مأموریت تعریف شده باشد. دو، به اندازه کار به سازمان توسعه داده بشود و نیرو گرفته بشود. ما معتقدیم در مجمع تقریب این کار را کاملاً عملی کرده‌ایم. در حال حاضر با سازمان جدیدی که به مجمع تقریب دادیم، برای هر بخش از این سازمان مأموریت معرفی شده؛ به اندازه مأموریت و به اندازه کار بلکه گاهی کمتر نیرو گرفته شده. گاهی ما در آن جا یک نیرو داریم که ده‌تا کار انجام می‌دهد. یعنی ما سعی داشتیم که نهایت چابکی را در تشکیلات مجمع رعایت بکنیم.

فارس: جریان شیعیان تندرو در داخل ایران هستند و در خارج از ایران که حضرت آقا با تشیع لندنی منتسب کردند و این عنوان را به آنها دادند. فعالیت اینها گسترده است و شبکه‌هایی داشتند که دفاترشان در ایران بسته شد و حالا در خارج از ایران فعالیت می‌کنند.

به نظر می‌رسد کفه مخالفت مجمع با جریان تکفیر در اهل سنت که یک جریان ضد وحدت است، بیشتر سنگینی می‌کند. حتی اگر بگویم فعالیت کلی جریان تقریب، فکر نمی‌کنم اشتباه باشد. البته من چندین بار مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های شما را در مورد این جریان چه در قم و چه در جاهای دیگر صورت گرفته مطالعه کردم ولی به نظر می‌رسد که ما این جا یک نقطه ضعفی داریم که حتی ممکن است از طرف مقابل و اهل تسنن به ما انتقاد کنند که چرا دارید کمتر به اینها می‌پردازید و با اینها مسامحه بکنید.

اراکی: اولاً من باید بین شیعه‌گری و شیعه تندرو و بین تشیع انگلیسی تفکیک بکنم و همچنین بین تسنن تندرو با تسنن آمریکایی. تفکیک از این ناحیه است که جریان‌های تندرو همیشه بوده‌اند. یعنی همیشه در بین شیعیان ما افراد تندرو بودند. در بین سنی‌ها هم افراد تندرو بودند. لاکن آن چه ما امروز در عرصه جهان اسلام شاهد آن هستیم، سازماندهی این حرکت‌های تندرو به وسیله دستگاه‌های جاسوسی است. این چیز جدیدی است.

این که مقام معظم رهبری فرمودند تشیع انگلیسی مقصودشان این است؛ این که فرمودند تسنن آمریکایی مقصودشان این است. یعنی ایجاد سازمان‌هایی که این سازمان‌ها به شکل سازمان‌یافته و با برنامه‌ریزی و مدیریت پشت پرده سازمان‌های جاسوسی مأموریت اجرا می‌کنند. یعنی وقتی ما می‌گوییم تشیع انگلیسی، اولاً مقصود از تشیع انگلیسی تشیعی که در انگلیس است نیست. ما در انگلیس شیعیان زیادی که داریم که اینها شیعیان مخلص و خالصی هستند. مثل خیلی از جاهای دیگر. انگلیس هم یکی از کشورهای دنیا است و تشیعی که در آن جا هست مثل تشیعی که در عراق یا تشیعی که در خود ایران و تشیعی که در سایر کشورها هست یک تشیع سالمی است. تشیعی است که عده زیادی از شیعیانی که مؤمن و مخلص هستند. اینها شیعه شده‌اند و وطن‌شان انگلیس است. در آن جا ساکن هستند.

مقصود از تشیع انگلیسی این نیست. اگر چه این تشیع انگلیسی سعی دارد که واژه تشیع انگلیسی را این گونه تفسیر بکند. این از آن تحریفات و از آن جنایت‌هایی است که در این رابطه انجام می‌دهد. نه. مقصود از تشیع انگلیسی یعنی تشیعی که به وسیله دستگاه‌های جاسوسی انگلیس پشتیبانی می‌شود. حمایت و مدیریت می‌شود. این مسأله مدیریت مهم است.

مقصود از تسنن آمریکایی هم تسننی است که به وسیله دستگاه‌های جاسوسی آمریکا مدیریت می‌شود. یعنی آنها مأموریت‌هایی را که سیاست‌های آمریکا دارد برای آمریکا اجرا می‌کنند. مأموریت اجرا می‌کنند. اگر ما گفتیم تشیع انگلیسی یا گفتیم باید مواظب بود. جریان سیدصادق شیرازی را گفتیم که دارد تشیع انگلیسی را ترویج می‌کند. این تشیع یعنی آن تشیعی که دارد به وسیله انگلیس مدیریت می‌شود. ترویج می‌شود. حمایت می‌شود. حمایت مالی می‌شود. حمایت تبلیغاتی می‌شود. حمایت سیاسی می‌شود. اینها هر جای دنیا بخواهند بروند ویزای‌شان آماده است.

* عربستان سعوی به راحتی برای جریان شیرازی و بعثه وی ویزا صادر می‌کند

عربستان سعودی که این همه ادعا می‌کند سنی تندرو هستند؛ ادعای تندروی در تسنن می‌کنند، باید بیش از همه نسبت به گروه سیدصادق شیرازی و تشیع انگلیسی برخورد بکنند. در حالی که شما می‌‌بینید این نوع تشیع کاملاً از سوی عربستان حمایت می‌شود. حمایت مالی می‌شود. حمایت سیاسی می‌شود. اینها هر وقت بخواهند به عربستان بروند، راه برایشان باز است.

بعثه سیدصادق شیرازی در عربستان بدون این که با جمهوری اسلامی هماهنگ بشود یا مثلاً سازمان حج به آنها مجوز بدهد خود سفارت عربستان به آنها مجوز می‌دهد. این جوری همکاری می‌کند. بخواهند برای هر کسی از هر جای دنیا در انگلیس اقامت بگیرند یا بخواهند شناسنامه انگلیسی بگیرند، بدون محدودیت به آنها داده می‌شود. حمایت سیاسی می‌شوند. حمایت اقتصادی می‌شوند. حمایت فکری می‌شوند.

تسنن آمریکایی هم همین طور است. یعنی فرض کنید داعش یک نمونه‌ای از تسنن آمریکایی است. دست‌ساخت دستگاه‌های جاسوسی آمریکا است. یا سازمان‌هایی نظیر سازمان داعش مثل جبهه النصره و اینها. شاهدش هم این است که از سوی اسرائیل حمایت می‌شوند. مجروحین‌شان را به آن جا می‌برند و درمان می‌شوند. حمایت تسلیحاتی می‌شوند. حمایت مالی می‌شوند.

پس تندروی یک چیز است. ما همیشه در بین مردم‌مان یک عده تندرو داشتیم. تندروها غالباً قابل کنترل هستند. اینها در یک حدی از تندروی توقف می‌کنند. اگر تندروی طبیعی باشد قابل کنترل است. آن چه قابل کنترل نیست و خطرناک و خطرزا است، آنی است که به وسیله دشمن مدیریت می‌شود و این آن خطری است که مقام معظم رهبری ما را به آن خطر توجه داده‌اند.

* مجمع تقریب وظیفه خود در قبال تشیع انگلیسی را انجام داده است

فارس: سؤال من این است که کفه فعالیت جریان کلی تقریب و مجمع تقریب علیه تفکیری‌ها سنگین‌تر است تا نسبت به جریان تشیع انگلیسی؛ چرا؟

اراکی: بله. ما این گله‌مندی را داریم که نهادهای دیگر باید مجمع تقریب را در این عرصه تنها نگذارند. مجمع تقریب به وظیفه خودش عمل کرده. یعنی هم در برخورد و مقابله با تندروی شیعی، هم در برخورد و مقابله با تندروی سنی هم برنامه داشته و هم اقدام کرده و هم فعالیت داشته. منتها احساس می‌کنیم که گاهی تنها گذاشته می‌شویم.

ما تا حدودی هم از بعضی از علمای اهل سنت گله‌مند هستیم که شما ما را در مقابله با تسنن آمریکایی تنها نگذارید و هم گاهی از علمای شیعه گله‌مند هستیم که شما هم ما را در مقابله با تشیع انگلیسی تنها نگذارید. جای این گله هست البته الآن ما احساس می‌کنیم که به تدریج خیلی‌ها دارند به خطر این مطلبی که ما گوشزد کردیم آگاه می‌شوند.

مقام معظم رهبری کلی مطلب را فرمودند. ما در مجمع تقریب جزئیات مطلب را بیان کردیم. امیدواریم انشاءالله نهادها و شخصیت‌های اثرگذار در این راستا کمک بکنند.

فارس: من یادم هست که دقیقاً در روز معارفه شما تیتری در خبرگزاری‌ها بود که «قدم‌های عملی برای همکاری با الازهر برمی‌داریم»؛ الازهر بعد از بیداری اسلامی و بعد از انقلاب 25 ژانویه مصر کجدار و مریز بعضی وقت‌ها به سمت شیعیان و به سمت تقریب حرکت کرده و یک جاهایی هم نه. این عملکردی است که ما از الازهر می‌بینیم. اما به نظر می‌رسد مجمع تقریب، حداقل آن چیزی که در رسانه هست گام‌های عملی جدی برنداشته است. حتی دارالتقریب مذاهب اسلامی الازهر که می‌توانست یک جایگاهی باشد که ارتباط برقرار بکند، آن جا تقریباً تعطیل‌شده شاید می‌شد یک تلاشی بشود که این دارالتقریب بعد از انقلاب و بعد از سقوط مبارک احیا بشود. چه تلاشی برای ارتباط بیشتر با الازهر به عنوان یک جریان معتدل اهل تسنن شده؟

اراکی: البته انتظار ما از الازهر همین است که آن جریان اعتدالی گذشته‌اش را ادامه بدهد. متأسفانه در دو سه سال اخیر الازهر تحت تأثیر شدید عربستان سعودی بود. به طوری که پیام‌های مکرر ما بدون پاسخ مانده. ما هم پیام فرستادیم، هم آدم فرستادیم، هم دعوت کردیم. گفتیم یا شما بیایید یا ما بیاییم. از الازهر خواسته‌ایم که در عرصه تقریب کارهای مؤثری بکند. به هر شکلی گفتیم که به هر شکلی که شما صلاح می‌دانید وارد بشوید و ما هم پشتیبانی می‌کنیم. اصلاً گفتیم الازهر بیاید و آنها پرچمدار تقریب بشوند.

* الازهر اگر نگران تقویت تشیع یا ایران به واسطه تقریب است پرچمدار تقریب مذاهب اسلامی شود/ از ناحیه مجمع التقریب هیچ کوتاهی در این عرصه انجام نگرفته

اگر شما احساس می‌کنید که پرچمداری تقریب به وسیله جمهوری اسلامی به معنی نفوذ ایران است، بسم الله. شما بیایید و از این نفوذ به عنوان یک نقطه قوت استفاده بکنید. حتی من به عربستان سعودی پیام فرستادم. تقریباً یک سال قبل سفیر عربستان سعودی پیش ما آمده بود. من به او گفتم اگر شما می‌ترسید که تقریب منشأ نفوذ جمهوری اسلامی در جهان اسلام بشود و لذا با تقریب همکاری نمی‌کنید. بسم الله. شما بیاید تقریب را پرچمداری کنید و ما به دنبال شما خواهیم آمد. این پرچم را شما بردارید. بگذار در عرصه تقریب عربستان سعودی رهبر جهان اسلام بشود.

ما همین حرف را نسبت به الازهر می‌زنیم. ما می‌گوییم اگر آقای شیخ الازهر یا علمای الازهر از عدم همکاری با تقریب این خوف را دارند که همکاری با مجمع تقریب منشأ نفوذ جمهوری اسلامی بشود. منشأ اقتدار جمهوری اسلامی بشود یا به قول خودشان منشأ تشیع محوری و تقویت تشیع بشود. بسیار خوب. شما بیاید این را منشأ تقویت تسنن بکنید.

اگر پرچمداری تقریب به وسیله ما منشأ تقویت تشیع است، شما این پرچمداری را به عهده بگیرید تا منشأ تقویت تسنن شما بشود. اگر می‌گویید مجمع تقریب و کار تقریب منشأ تقویت جمهوری اسلامی و توسعه نفوذ جمهوری اسلامی می‌شود، بسم الله. شما بیایید این پرچم را به دوش بگیرید. ما دنبال شما می‌آییم. ما زیر پرچم شما فعالیت می‌کنیم. ما در چارچوب کار شما فعالیت می‌کنیم.

ما دنبال تقریب هستیم. ما دنبال این هستیم که جامعه اسلامی واحد بشود. الازهر نباید تحت تأثیر صهیونیست‌ها قرار بگیرد. الازهر باید بالاتر از این حرف‌ها باشد. الازهر نباید تحت تأثیر عربستان سعودی یا سیاست‌های دیگر کشورها قرار بگیرد. الازهر یک نهاد مستقلی است. یک نهاد محترم و مقدسی است. باید همان طوری که در عرصه تقریب پیشتاز بوده، امروز هم در عرصه تقریب پیشتاز باشد.

از ناحیه مجمع التقریب هیچ کوتاهی در این عرصه انجام نگرفته. آنها حتی ویزا به ما نمی‌دهند. نه با ما ارتباط برقرار می‌کنند. اصلاً می‌ترسند. الازهر با این عظمت خوف دارد که یک عالم شیعی وارد الازهر بشود. خب شما با این همه قدرت‌تان، با این همه سابقه‌تان چرا این قدر احساس ضعف می‌کنید. مگر یک عمامه شیعی وارد الازهر بشود، این جا چه تهدیدی برای شما است. اینها احساس خوف می‌کنند.

فارس: البته فکر می‌کنم اواخر سال گذشته بود که آیت‌الله مبلّغی به الازهر رفتند.

اراکی:  مگر آیت‌الله مبلّغی نماینده تقریب است. تقریب نماینده دارد. این جا علمای قم هستند. مراجع هستند. این که یک نفر آقای مبلّغی بلند شود و به آن جا برود که کاری از پیش نمی‌برد. ما این جا علمای بزرگی داریم. مراجع ما دعوتنامه فرستادند. آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی برای شرکت در همین کنفرانس مبارزه با تکفیر از الازهر دعوت رسمی کرد. ما هم در جریان بودیم. الازهر حضور پیدا نکرد.

ما در کنفرانس‌های وحدت دعوت می‌کنیم. هم از شیخ الازهر دعوت می‌کنیم، هم می‌گوییم نماینده بیاید. به هر شکلی که شما صلاح می‌دانید. شما کنفرانس تقریب تشکیل بدهید و ما حضور پیدا می‌کنیم. شما چرا از آیت‌الله تسخیری می‌ترسید. آیت‌الله تسخیری به مصر ممنوع الورود است. چهره‌های تقریبی به مصر ممنوع الورود هستند. چهره‌های علمایی بزرگ. چهره‌های علمای اثرگذار و شاخص به مصر ممنوع الورود هستند. مصر باید این را حل کند.

* فتوای حرمت سب صحابه یکبار صادر می‌شود/رسانه‌های نزدیک به الازهر و کشورهای عربی آن را تبلیغ و ترویج نمی‌کنند

فارس: یک نکته‌ای که الازهر عنوان می‌کند و سخن شما شاید پاسخ به الازهر باشد. این است که عنوان می‌کنند و می‌گویند این صدای رسایی که باید از مراجع شیعی چه در قم و چه در نجف باید در حرمت سب صحابه شنیده بشود به آن بلندی‌ نیست. من مصاحبه چند وقت پیش شیخ الازهر را این جا دارم. می‌گوید به آن بلندی‌ نیست که یک جریان کلانی راه بیفتد که در کشورهای شیعه‌نشین سب صحابه نشود.

اراکی: علت این خود آنها هستند. چون همه رسانه‌های ما به شدت فتوای مقام معظم رهبری و فتوای مراجع را پخش می‌کنند. آنهایی که پخش نمی‌کنند و آنهایی که بر عکس این پخش می‌کنند، خود الازهر و خود رسانه‌هایی کشورهای عربی هستند. چرا آنها به رسانه خودشان اعتراض نمی‌کنند که چرا شما این فتواها را پخش نمی‌کنید. چرا فتوای مقام معظم رهبری را پخش نمی‌کنند. مگر مقام معظم رهبری یک چهره ناشناخته است. مگر فتوای ایشان فتوایی است که اثرگذار نیست. شما چند بار در رسانه‌های خودتان یعنی رسانه‌های مصر و در رسانه‌هایی که وابسته به خود الازهر است. چند بار آمدید فتوای مقام معظم رهبری را، فتوای آیت‌الله سیستانی را، فتوای آیت‌الله مکارم شیرازی را، فتوای آیت‌الله وحید خراسانی را مبنی بر حرمت سب صحابه پخش کردید؟

علمای که هر روز فتوا نمی‌دهند. فتوا یک بار بیشتر صادر نمی‌شود. این فتوایی که صادر می‌شود باید ترویج بشود. باید اعلان بشود. باید گفته بشود. رسانه‌های ما که گفته‌اند. هم رسانه‌های ایران گفته‌اند، هم رسانه‌هایی که در دنیا به یک شکلی همراه با جریان تقریب هستند. المیادین گفته المنار گفته یا العالم جمهوری اسلامی گفته. اینها که گفته‌اند. خیلی هم گفته‌اند و تکرار کرده‌اند.

آنی که نگفته کی است؟ این شما هستید. خود الازهر است. چرا الازهر نمی‌گوید. چرا الازهر فتوای علمای شیعه را در تحریم سب صحابه درست اعلام نمی‌کند. چرا رسانه‌های تابع الازهر این فتواها را اعلام نمی‌کنند. چرا رسانه‌های کشورهای عربی مثل رسانه‌های خود مصر و رسانه‌های وابسته به کشورهای عربی اینها را اعلام نمی‌کنند و چرا الازهر به آنها اعتراض نمی‌کند. شیخ الازهر امروز باید به العربیه اعتراض بکند. باید به الجزیره اعتراض بکند. باید امروز به رسانه‌های مصر اعتراض بکند که چرا شما فتاوی علمای برجسته شیعه را در تحریم سب صحابه، در تحریم سب یا اهانت به همسر پیغمبر، چرا شما این فتواها را پخش نمی‌کنید.

شما چقدر آمدید حرف یک آدم مجهول و یک آدم مزدور و یک آدم مشکوک و یک آدم وابسته مثل یاسر الحبیب را پخش کردید خود الازهر چقدر به این چیزها اشاره می‌کند. اینها که آدم‌های معلوم الحالی هستند شما می‌آیید یک آدم معلوم الحال وابسته به دستگاه‌های جاسوسی انگلیس را به عنوان عالم شیعی ترویج می‌کنید. بعد می‌گویید این سب صحابه می‌کند. بعد می‌گویید این سب همسر پیغمبر می‌کند.

بعد علمای برجسته شیعه، مراجع تقلید شیعه این همه فتوا و این همه حرف نقل می‌کنند، شما یک بار هم در باره فتاوای اینها صحبت نمی‌کنید.

فارس: شاید دوستان توی الازهر و علمای الازهر بر این اعتقاد باشند که باید به یک جایی رسید که همکاری‌هایی صورت بگیرد. جاهایی می‌شود همکاری‌هایی صورت بگیرد؛ شما این کمیته مساعی حمیده را راه انداختید. فکر کنم تا الآن دو سه تا همایش هم بیشتر نداشته. چقدر برای اهل سنت برای این که بیاید و در این مدیریت تقریب در کنار شما قرار بگیرد معتقد هستید. بعضاً گفته می‌شود که حتی در سطوح بالای مجمع تقریب هم از اهل سنت وجود ندارد.

اراکی: چرا. اتفاقاً ما در شورای عالی‌مان تعداد زیادی از علمای اهل سنت هستند.

* وقتی مجمع تقریب در ایران است طبیعی است که ماموریت‌ها در دست شیعیان باشد/برخی اهل‌تسنن ایران در پست‌های مأموریتی مجمع تقریب حضور دارند

فارس: شورای عالی بله. در مسند اجرایی؟

اراکی: منتها نمی‌توانند بیایند. چون وقتی به ایران می‌آیند حکومت مصر و خود الازهر اینها را محاکمه می‌کند. والا جرم شیخ محمود کریمه، عالم ازهری چه بود. ایشان به همین کنفرانس تقریب آمد. در یک دعوتی به ایران آمد. به جرم این که به ایران آمده الازهر او را اخراج می‌کند. خب علمای الازهر دیگر چه کار بکنند.

ما علمایی داریم. اینها را دعوت می‌کنیم. هستند و حضور دارند. از کشورهای دیگر می‌آیند. طرف از مالزی می‌آید. از آمریکا می‌آید که عضو شورای عالی است و اما در داخل ایران اگر ما بخواهیم اینها را داخل ایران بیاوریم و به آنها کار بدهیم که اصلاً حکم اعدام اینها را در آن جا صادر می‌کنند. کسی نمی‌گذارد وارد ایران بشوند.

فارس: درباره بزرگان علمای اهل سنت ایران چی؟

اراکی: داریم. آقای اسحاق مدنی، مولوی نظیر سلامی و تعدادی از علمای بزرگ اهل سنت هستند که هم در شورای عالی حضور دارند، هم در بعضی از پست‌های مأموریتی مجمع تقریب حضور دارند. منتها به هر حال اکثر مردم ایران شیعه هستند. اکثر مجمع تقریب هم باید شیعه باشند.

فارس: یک ایرادی که بعضاً گرفته می‌شود همین است.

اراکی: نه خب. طبیعی است. اگر ما مجمع تقریب را در مصر تأسیس کنیم، خواه ناخواه آن جا اکثریت سنی خواهند بود. اگر به عربستان برویم اکثریت سنی می‌شوند اما اگر توی عراق تأسیس بکنیم. ما در عراق هم مجمع تقریب داریم منتها در عراق اکثریت علما شیعه خواهند بود دیگر. این یک چیز طبیعی است. هر جا اکثریت مردمش از یک صنف باشند، اکثریت تقریبیون هم از آن صنف خواهند بود.

انتهای پیام/س