Category: مذهبی

وقتی پدر و مادر همه ما انسانها بعد از خطایی که کردند و

بنام خدای مهربون

………….از وقتی پدر و مادر همه ما انسانها بعد از خطایی که کردند و از بهشت اولیه به زمین فرستاده می شدند خدا به انها گفت که در زمین اوضاع متفاوتی در انتظار اونهاست.

عزیزان همیشه جنبه ها خوب بد در تمام جوامع با کم و زیادش دیده میشه گاهی در یک فامیل یا خانواده اینگونه تضاد ها هست. چرا راه دور بریم در وجودهر یک از ما تضاد هست از اصل هم در سرشت آدم ها تضادها گذاشته شده نه اینکه باید این تضاد را بگویییم بایستی باقی بمونن نه / فراموش نکنیم که طبق آیه شریفه فجور و تقوا هر دو به انسان الهام شده /

……قیمت واقعی و مرحله ای و نهایی هر فرد به اینه که کدام جنبه خودش را تقویت می کند و کدام را مهار می کند و در بهترین حالت بدیها را از خود طرد می کنه و میشه یکپارچه خوبی و صفا. /

حالا ما اولا باید تکلیف باخودمون روشن کنیم می خواهیم کج بریم یا نه راه درست و صراط مستقیم را انتخاب می کنیم سعی می کنیم از بدی ها هر چه بیشتر فاصله بگیریم خوب و خوبتر بشیم به دیگران هم بقدر وسعمان کمک کنیم البته با خیر خواهی و کلام خیر به خوبی و معروف دعوت کنیم . از بدیهای دیگران خیلی کلافه نشیم و سعی کنیم در وحله اول با نوع عمل صحیح خودمون و درکنارش با کلام مشفقانه دیگران راهم به خوبی ها و صالحات دعوت کنیم. /

حرف آخر من هم اینه که اگر اشتباهی در کلام و رفتار دیگران دیدیم نگیم همه بدن اگر کسی کار اشتباهی کرد به کارش به نحو درست انتقاد بجا داشته باشیم به جای کار اشتباهش شخصیت طرف را هدف قرار ندیم. بالاخره باید صبور بود و دعوت به خیر کرد.

هر کدام از ما ممکنه اشتباهاتی را داشته باشیم . در وحله اول اشتباهات خودمون را در پی اصلاحش باشیم و به دیگران هم کمک کنیم حتی اونایی که فکر می کنیم خیلی بد هستند.

التماس دعا

دیدگاه اهل بیت «ع» راجع به سبّ و لعن چیست؟

دیدگاه اهل بیت «ع» راجع به سبّ و لعن چیست؟

دیدگاه اهل بیت «ع» راجع به سبّ و لعن چیست؟ 
از خدا پروا کنید و با هرکس همدم می شوید به نیکویی همنشینی کنید و با همسایگان خوشرفتار باشید و امانت را به صاحبانش برگردانید و مردم را خوک نخوانید. اگر شیعه ما هستید همانگونه که ما سخن می گوییم سخن بگویید و مانند ما رفتار کنید تا براستی شیعه ما باشید

 

 پرهیز از دشنام گویی، اصلی قرآنی
تجربه نشان داده که هیچگاه دشنام گفتن به مقدسات دیگران موجب تغییر دیدگاه دیگران نمی شود بلکه برعکس آنان را به لجاجت و مقابله به مثل وادار می کند. از این رو اهل بیت(ع) به شیعیان یادآور می شدند که خداوند از دشنام گفتن – حتی نسبت به بتهای مشرکان- نهی فرموده است. خداوند می فرماید: « به معبود کسانى که غیر خدا را مى‏خوانند دشنام ندهید، مبادا آنها(نیز) از روى(ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند »[أنعام/108] بنابراین پرهیز از دشنام یک اصل قرآنی و اسلامی است.
اهل بیت(ع) نیز بر این اصل تأکید کرده اند از این رو استثنا قایل شدن برای آن در شرایط خاص نیازمند دلیل خاص است. در جنگ صفین برخی از اصحاب امیرالمؤمنین(ع) طرف مقابل را دشنام می دادند که آن حضرت فرمود: «بر شما روا نمی دانم که نفرینگر و دشنامگو باشید، و فحش دهید و اظهار نفرت کنید. ولى اگر کارهاى زشت آنان را بیان مى‏کردید و مى‏گفتید که رفتار و کردارشان چنین و چنان بوده، سخنى درست ‏تر گفته و عذرى رساتر آورده بودید»(1)
در اینجا امیرالمؤمنین(ع) در عینِ نهی از دشنامگویی ، یاران خود را به افشاگری درباره عملکردِ دشمن فرا می خواند. بنابراین پرهیز از دشنامگویی به معنای سکوت در مقابل انحرافات نیست بلکه به معنای روشنگریِ مؤدبانه و استدلالی است که احتمال هدایت مخاطبان را بیشتر می کند و در پیشگاه خداوند و در مقابل افکار عمومی نیز بهتر قابل دفاع است.
اگر شیعه ما هستید، مانند ما رفتار کنید
در روایتی دیگر خطاب به شیعیان آمده :« از خدا پروا کنید و با هرکس همدم می شوید به نیکویی همنشینی کنید و با همسایگان خوشرفتار باشید و امانت را به صاحبانش برگردانید و مردم را خوک نخوانید. اگر شیعه ما هستید همانگونه که ما سخن می گوییم سخن بگویید و مانند ما رفتار کنید تا براستی شیعه ما باشید» (2)
از این روایت دانسته می شود که در آن روزگار برخی از تندروها، پیروان مذاهب دیگر را با القابی زشت نامگذاری می کردند که اهل بیت(ع) از این رفتار زشت نهی فرمودند. در زمان ما نیز برخی از افراطیها از هر دو مذهب القاب زشتی به مخالفان خود می دهند که بی تردید ناروا و بر خلاف شیوه پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) می باشد.
در کتاب علل الشرایع(تألیف شیخ صدوق) که از منابع مهم شیعه است آمده که ابوحنیفه(پیشوای اهل سنت) نزد امام صادق(ع) شرفیاب شد و عرض کرد:«گروهی از شیعیان از سه خلیفه نخست به شدت بدگویی و اعلام بیزاری می کنند و مدعی هستند که شما چنین توصیه ای به آنان کرده اید» امام صادق(ع) فرمودند: «وای بر تو! من چنین چیزی نگفته ام» ابوحنیفه گفت : «اما آنها بسیار برای این کار اهمیت قایلند!» امام(ع) فرمودند:«از من چه انتظار داری؟» ابوحنیفه گفت:«اگر نامه ای برایشان بنویسید و من به آنان برسانم از این کار دست بر می دارند.» امام(ع) فرمودند:«[در اینصورت] سخنم را اطاعت نخواهند کرد.»(3)
گویا امام صادق(ع) نگران بودند که اگر چنین نامه ای توسط یک عالم سنی به گروهی از تندروهای شیعه در کوفه ابلاغ شود تأثیری نداشته باشد. اما از آنجا که امام(ع) براستی از تصریح مردم کوفه به لعن بزرگان اهل سنت ناخشنود بودند شخصاً نامه ای نوشتند و توصیه های فراوانی به شیعیان کردند از جمله اینکه باید با اهل سنت خوشرفتاری کرده، از تظاهر به دشنامگویی خودداری کنند. زیرا چنین رفتار ناشایستی جز اینکه طرف مقابل را به مقابله به مثل وادار کند سودی نخواهد داشت. از آن پس شیعیان آن نامه را در جایگاه نماز خود قرار می دادند و بعد از نماز می خواندند و تلاش می کردند به آن پایبند باشند.(4)
اهانت به معاویه ممنوع
یکی از نایبان خاص امام زمان(عج) شخصی را به کار دربانی گمارده بود اما پس از مدتی معلوم شد این دربان به معاویه لعنت و دشنام می دهد. نایب خاص(ره) پس از اطلاع از این موضوع او را از کار برکنار فرمود. از آن پس آن شخص تا مدتها التماس می کرد که سر کار خود برگردد اما نایب خاص (ره) دیگر او را به خدمت قبول نفرمود.(5)
گویی ایشان معتقد بودند که شیعیان باید حتی نسبت به حساسیت عده ای از اهل سنت که برای معاویه جایگاه قایل هستند، توجه داشته باشند و نباید تظاهر به بی احترامی به عقاید اهل سنت کنند.
از برخی از روایات بر می آید اصل تبری که از نظر ما شیعیان یکی از فروع دین است باید بصورت «لعن ستمکاران بطور کلی» باشد و نباید با ذکر نام و بصورت صریح باشد. کلینی از امام باقر(ع) نقل کرده که فرزندِ یکی از سرانِ شرک، اسلام آورده و در رکاب پیامبر(ص) بود. یکبار ابوبکر در حضور او پدر مشرکش را لعنت کرد که او خشمگین شد و به ابوبکر پاسخی تند داد. در آن هنگام پیامبر(ص)- به عنوان یک سیره همیشگی – فرمودند: «وقتی مشرکان را لعن و بدگویی می کنید بطور کلی سخن بگویید نه بطور خاص (با ذکر نام) که فرزندانشان (که اکنون در شمار مسلمانان هستند) خشمگین شوند» (6)
باید از لعنی که باعث کدورت میشود پرهیز کرد
طبق این روایت پیامبر اکرم(ص) از لعن صریح مشرکان با ذکر نام، نهی فرمود تا موجب دودستگی بین مسلمانان نشود. معنای این سخن اینست که به جای لعن با ذکر نام مثلا بگویند:«اللهم العن الظالمین». از این روایت می توان فهمید که به طور کلی لعن افراد با ذکر نام – حتی درباره مشرکان – اگر موجب کدورت میان مسلمانان شود روا نیست و باید از آن پرهیز شود.
به عنوان یک مصداق باید گفت آنچه پس از عصر صفوی در برخی از محافل تحت عنوان «عید الزهرا» رواج یافت امری غیردینی و بر خلاف سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بوده است. از این رو بسیاری از مراجع تقلید شیعه به صراحت آن را خرافی و حرام اعلام کرده اند. حدیثی که برخی از افراطیها برای توجیه این مراسم خرافی مورد استناد قرار می دهند نیز به اعتقاد محققان جعلی و فاقد اعتبار است. در این باره کتابی خواندنی با عنوان « نهم ربیع ؛ جهالت ها خسارت ها» منتشر شده است. این کتاب که توسط “مهدی مسائلی” تألیف شده است.
تفاوت نص نسخه قدیمی زیارت عاشورا با نسخه جدید
نکته دیگر درباره زیارت شریف عاشوراست که در قدیمی ترین نسخه آن عبارت «اللهم خُصَّ أنت اول ظالم باللَّعن و ابدأ به أولاً ثم الثانی و الثالث والرابع» – که فعلا رایج و مشهور است – وجود ندارد و به جای آن لعن کلی و عمومی به این صورت آمده است :« اللهم خُصَّ أنت أول ظالم ظلم آل نبیک باللعن ثم العن أعداء آل محمد من الأولین و الاخرین» این نسخه ی زیارت عاشورا در کتاب «کامل الزیارات» – که از تألیفات ابن قولویه قمی(از استادان شیخ مفید) است- آمده و از جهاتی از نسخه متداول معتبرتر می باشد اما متاسفانه کمتر مورد توجه مردم قرار گرفته است. در میان کتب دعای معاصر «منتخب الادعیه» که زیر نظرعلامه سید مرتضی عسکری(ره) تدوین شده این متن را نقل کرده است. (7)
پانوشت:
1 – نهج البلاغه[چاپ دارالهجره قم] خطبه 206 ص323 و نصر بن مزاحم، وقعة صفین [چاپ قاهره] ص103 ؛ ابوحنیفه دینوری، الأخبار الطوال[چاپ منشورات الرضی، قم] ص 165 ؛ ابن أعثم کوفی،الفتوح [چاپ بیروت] ‏ج2 ص543
2 -قاضی نعمان مغربی، دعائم ‏الإسلام[چاپ مصر] ج1 ص61 و میرزا حسین نوری ، مستدرک‏ الوسائل[چاپ قم]: ج 8 ص311
3 – محمد بن بابویه صدوق، علل الشرائع، [انتشارات مکتبة الداورى، قم‏]ج1 باب 81 ص91 و محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار [چاپ بیروت] ج 2 ص294
4 – محمد بن یعقوب کلینی، الکافی[چاپ تهران] ج8 ص 2 تا 14 و محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار [چاپ بیروت] ج71 باب 14 ص 217 و ج 75 باب 3 ص 215
5 – محمد بن حسن طوسی، الغیبة [چاپ قم] ص : 386 و محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار [چاپ بیروت] ج : 51 ص : 357
6- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی[چاپ تهران] ج8 ص69 . این ماجرا در مصادر تاریخی نیز آمده است: بلاذری، أنساب الأشراف[چاپ بیروت] ج1 ص160 و467 و ج6 ص44 ؛ واقدی، المغازی[چاپ بیروت] ‏ج3 ص925 و ابن حبیب هاشمی، المنمق[چاپ بیروت] ص294
7 – جعفر ابن قولویه قمی(وفات حدود 368هـ)، کامل ‏الزیارات[انتشارات مرتضویه، نجف اشرف]، صص174-179، باب71 و محمدباقر مجلسى ، بحارالأنوار [چاپ بیروت]ج98، ص292. و میرزا ابوالفضل تهرانى(قرن13ق). شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشور[انتشارات مرتضوى، تهران]، ج1، ص44 و سید مرتضی عسکری، منتخب الأدعیه ، المجمع العلمی الاسلامی، تهران، 1404 ق. /1362 ش

چه فکر شومی است که برخی جاهل یا منحرف آنرا ترویج می کنند

 

سلام دوستان  1533714_1402244203392087_7385708948034194846_n
عرض می کنم:
   چه فکر گمراه کننده æ
شومی است که برخی جاهل یا منحرف آنرا ترویج می کنند
به جوانان شیعه می گویند شما اهل بیت را دوست داشته باش هرچه گناه بکنی اهل بیت شفاعت خواهند کرد æ ما را به محبت علی بخشیده اند
آیا اینان نمی فهمند انسانی که راحت گناه می کند بمرور
æ عاقبت آدم فاسقی میشود
æ چگونه ممکن است امام معصوم از فاسق شفاعت کند
آیا نمی دانند که ادامه گناهان قلب را سیاه می کند
æ در قلب سیاه شده در اثر گناهان دیگر جایی برای دوست داشتن امامان باقی نخواهد ماند
نمی دانند که  نقش امامان هدایت ما است
æ æ باید راه روش مسلمانی درست را از آنها یاد بگیریم
æ دوست داشتن امامان اگر همراه با تقوا æ
پرهیز از گناه نباشد هیچ خاصیتی نخواهد داشت
æ امامان از چنین افرادی بیرار خواهند بود
دوستان اگر نظری دارند می توانند بنویسند
ممنون

……انسان بایستی در درجه اول به اصلاح …….

بنام خداوند مهربان

انسان بایستی در درجه اول به اصلاح  فکری و رفتاری خود اهتمام داشته باشد.

spring-scene-flowers-green-field-nature_2510518

 اگر جدی در این مسیر گام برداشت طبعتا عاقبت بخیری دیگران و اصلاح امور دیگران هم برایش اهمیت جدی پیدا می کند و در این راه نیز تلاش خواهد نمود.

هر قدر هم در اصلاح خود موفق باشد حرف و کلام او برای دیگران قابل قبول تر خواهد بود . به عبارت دیگر دعوت از دیگران به خیر و نیکی هم کلامی خواهد بود و هم عملکرد وی خود بهترین تبلیغ برای مسیر حق می باشد.

تا اینجای مطلب کلامی پسندیده است . اما اگر بگوییم تنها کسی میتواند دیگران را دعوت به حق و صبر کند که خودش  کاملا فرد کاملی باشد و بی نقص /

اینجا این سوال پیش می آید مرز رسیدن به کمال کجا  است و چه مقدار زمان می برد برای رسیدن به آن مرحله و آیا این شخص به کمال رسیده فرصتی پیدا خواهد کرد یا وقت و زمانی خواهد داشت که به این امر خیر به پردازد و آیا قبل از رسیدن به نقطه کمال هیچ وظیفه ای در قبال راهنمایی دیگران ندارد ایا باید امر به معروف و نهی از منکر را تا آنموقع تعطیل نماید.

باید عرض کنم همه ما طالب علم بزرگان دین از پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) و علمای دانشمند اهل تقوا و عمل نیک هستیم.

خوب طبیعی است ما با اشتیاق باید این علوم را و آگاهی را بیاموزیم و بمرور صادقانه هم عمل کنیم و هم هرچه یاد گرفتیم با ادب و  احترام به دیگران منتقل کنیم. وقتی کسی را می خواهیم راهنمایی کنیم لحنی برادرانه و دلسوزانه و بسیار مودبانه بایستی باشد و توقع نداشته باشیم اگر خودمان عامل نباشیم  کلام ما برای دیگران ارزشمند باشد.

خداوند به همه ما توفیق دهد حقایق را بفهمیم و عمل هم بکنیم و به دیگر عزیزان هم با کمال احترام برسانیم

از عزیزان دعوت می کنم از سایت فرهنگی فرهاد خانی بازدید نمایند  (  https://khaani.ir /  )