Category: همه مطالب سایت

ملائکه الهی بر چه کسانی نازل می‌شوند

پای درس اخلاق آیت‌الله جوادی آملی/۵
علم‌فروش کیست/ ملائکه الهی بر چه کسانی نازل می‌شوند

آیت‌الله جوادی آملی می‌گوید: اگر کسی شاکر بود و کمتر خود را دید خداوند، به او رشد علمی و شخصیتی عطا خواهد کرد؛ اما اگر کسی خود را دید یا فقط برای ارائه به مردم علم آموخت، چنین فردی علم‌فروش است و بعید است به جایی برسد.

خبرگزاری فارس: علم‌فروش کیست/ ملائکه الهی بر چه کسانی نازل می‌شوند

، توجه به انسان و مقام و منزلت او در فرهنگ اسلامی ریشه در آموزه‌های اسلامی دارد. همچنین آیات بسیاری از قرآن کریم و روایات اسلامی درباره جایگاه انسان به طور عام و انسان‌های برتر به طور خاص سخن گفته‌اند.

بشر حتی با وجود قانونِ بدون اخلاق نمی‌تواند زندگی ایده‌آل و سعادتمندی را درک کند و در این مسأله اسلام به عنوان دین کامل و جامع بهترین دستورات اخلاقی را برای زندگی زیبا دارد که فراگیری آن برای هر فرد مؤمنی لازم و ضروری است.

در حدیث معروفى از پیامبر اکرم(ص) می‌خوانیم: إنَّما بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الخلاقِ؛ من تنها براى تکمیل فضائل اخلاقى مبعوث شده‌‏ام.

در حدیث دیگری از امیرالمؤمنین(ع) آمده است: اگر ما امید و ایمانى به بهشت و ترس و وحشتى از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابى نمى‌‏داشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقى برویم، چرا که آنها راهنماى نجات و پیروزى و موفقیت هستند.

آنچه در ادامه می‌خوانید سخنانی از آیت‌الله جوادی آملی پیرامون اخلاق اسلامی است که در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌گیرد:

خدای سبحان با صراحت و صدای رسا اعلام کرده است و به این صدای رسا و اعلان خود نیز بسیار اهمیت می‌دهد: هر کسی شکر کند، من پاداش خوبی به او می‌دهم: «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ»؛ در این آیه کریمه، سخن از «شکر نعمت نعمتت افزون کند» نیست؛ البته شکر نعمت نعمت را افزون می‌کند؛ اما معنای آیه مزبور غیر از این است.

خداوند نمی‌فرماید: «اگر شما شکر کردید ما نعمتتان را افزون می‌کنیم»، بلکه اینجا می‌فرماید ما به شما نِمُو می‌دهیم؛ رشد فکری پیدا می‌کنید؛ بالا می‌آیید و عالِم ربانی می‌شوید؛ ما گوهر ذات شما را بالا می‌بریم: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ»؛ نه «لازیدن اموالکم»؛ زیرا میان این دو، فرق بسیار است.

اگر کسی چند کلمه یاد گرفت و شاکر بود و کمتر خود را دید، خداوند به او رشد علمی و شخصیتی عطا خواهد کرد به جایی می‌رسد؛ اما اگر کسی خود را دید یا فقط برای ارائه به مردم علم آموخت، چنین فردی علم‌فروش است و بعید است به جایی برسد! چنین کسی اگر مطلبی را در جایی خواند یا شنید، به سرعت آن را برای بازگو کردن به دیگران یادداشت می‌کند نه برای باور و عمل کردن به آن. چنین کسی، عالِمی معمولی خواهد بود. البته لطف خدا بیش از جُرم ماست.

اما اگر کسی بخواهد گوهر ذاتش فربه شود، چیز دیگری می‌طلبد. خداوند با صدای رسا فرمود: «تَأَذَّنَ»؛ این کلمه غیر از «آذن» است؛ غیر از «قال» است؛ به صورت رسمی و با صدای بلند «اعلان» کرده است ـ نه اعلام ـ که هر کسی شاکر بود من او را بالا می‌برم: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ».

بهره‌مندی از عنایات الهی ثمره استقامت در صراط مستقیم

اگر کسی در راه مستقیم باشد، خداوند چه پاداش‌ها که به او عطا می‌کند؛ فرشتگان را کمک او قرار می‌دهد؛ مال طیب و طاهر، فرزند طیب و طاهر، علم طیب و طاهر و آبرومندی دنیا و آخرت را به او عنایت می‌کند. این آیه که می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ»، به همین موضوع اشاره دارد؛ فرمود: کسانی که موحد بودند، حرف و عمل و ظاهر و باطن ایشان یکی بود و گفتند «خدا»! و ایستادند و ایستادگی کردند، ما نیز ملائکه را بر آنها نازل می‌کنیم.

البته این به آن معنا نیست که جبرئیل بر آنان وحی بیاورد، چون وحی مخصوص معصوم است؛ اما فرشتگانی که زیر نظر این بزرگواران و شاگردان آنها هستند، برای تأیید انسان و کمک به او می‌آیند؛ برای بسیاری نیز می‌آیند. بنابراین اگر کسی مستقیم بود، «تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ» درباره او صادق خواهد بود.

انتهای پیام/

لینک منبع خبرگزاری فارس

– See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930628000358#sthash.7PTZwFuW.dpuf

بنده صالح حاج حسین خرازی

بنده صالح حاج حسین خرازی
/ یک نوشابه تگری برای فرمانده

الان که من و شما توی این قایق نشسته‌ایم و عرق می‌ریزیم، فرمانده لشکر چه می‌کند؟ من مطمئنم او با یک زیرپوش، راحت داخل دفترش جلوی کولر نشسته و مشغول نوشیدن یک نوشابه تگری است!

 

 

به روایت مادر شهید حاج حسین خرازی: «به من گفته بود تا زنده هست جایی نقل نکنم. حسین گفت :وقتی دستم قطع شد، درد نگرفت؛ یک حال خوشی به من دست داد؛ حال پرواز. صدایی از ملکوت به من گفت: حسین آقا می آیی یا می مانی؟ با خودم گفتم می خواهم هنوز بجنگم، خمینی تنهاست، من سرباز اویم، هنوز جنگ تمام نشده. در همین حالات بودم که افتادم زمین. درد به تمام تنم سرایت کرد و در بدنم پیچید.» اینان ثابت قدم بودن، ثبات قدم یعنی این که برای هدفت وقت اضافی بگیری؛ هدف شهدا جز سربلندی اسلام چیزی نبود؛ اینان افسانه نیستند.

 

به روایت همرزم شهید حسین خرازی: مرحله اوّل عملیات که تمام مى‌شود، آزاد باش مى‌دهند و یک جعبه کمپوت گیلاس خنک، عینهو یک تکه یخ. انگار گنج پیدا کرده باشیم توى این گرما. از راه نرسیده، مى‌گوید «نمى‌خواین از مهمونتون پذیرایى کنین؟» مى‌گویم «چشمت به این کمپوتا افتاده؟ اینا صاحب دارن. نداشته باشن هم خودمون بلدیم چى کارشون کنی». چند دقیقه مى‌نشیند. تحویلش نمى‌گیریم، مى‌رود. على که مى‌آید تو، عرق از سر و رویش مى‌بارد. یک کمپوت مى‌دهم دستش. مى‌گویم «یه نفر اومده بود، لاغر مردنى. کمپوت مى‌خواست بهش ندادیم. خیلى پررو بود.» مى‌گوید «همین که الآن از آنجا رفت بیرون؟ یه دست هم نداشت؟» مى‌گویم «آره. همین.» مى‌گوید «خاک! حاج حسین بود که.»

 

به روایت مقام معظم رهبری: این جرأت، این اعتماد به نفس اسلامى، این‌که ملت مسلمانى براى خود این حق را داشته باشد که در قضایاى ملتهاى مسلمان و قضایاى اسلام فریاد بزند، در زیر سایه‌ى هیبت و عظمت و شکوه سربرافراشته‌ى ایران اسلامى پدید آمد. این گردن برافراشته را جوانان ما به وجود آوردند؛ مى‌فهمیدند چه کار مى‌کنند؛ لذا سختیها براى آنها هموار بود. شهید خرازى به رفقایش گفته بود: «من اهمیت نمى‌دهم درباره‌ى ما چه مى‌گویند؛ من مى‌خواهم دل ولایت را راضى کنم.» او مى‌دانست که آن دل آگاه و بصیر، فقط به ایران، به جماران، به تهران و به مجموعه‌ى یک ملت نمى‌اندیشد؛ به دنیاى اسلام مى‌اندیشد و در وراى دنیاى اسلام، به بشریت.

بیانات در دیدار خانواده‌هاى شهدا و جانبازان استان اصفهان 1380/8/9

 

 

به روایت مادر شهید حسین خرازی: داییش تلفن کرد، گفت: “حسین تیکه پاره رو تخت بیمارستان افتاده، شما همین طور نشستین؟ گفتم: نه. خودش تلفن کرد. گفت: دستش یه خراش کوچیک برداشته پانسمان می کنه می آد. گفت: شما نمی خواد بیاین. خیلی هم سرحال بود. گفت: چی رو پانسمان می کنه؟ دستش قطع شده. همان شب رفتیم یزد، بیمارستان. به دستش نگاه می کردم. گفتم: خراش کوچیک! خندید و گفت: دستم قطع شده، سرم که قطع نشده!

 

به روایت همرزم شهید حسن خرازی: حاج حسین به قصد بازدید از وضع نیروهایش به طور ناشناس در یکی از قایقها نشست. چند بسیجی که او را نمی‌شناختند سوار شده، به او گفتند: «برادر خدا خیرت بدهد ممکن است خواهش کنیم ما را زودتر به آن طرف آب برسانی؟» حاج حسین بدون اینکه چیزی بگوید موتور را حرکت می‌دهد و می‌گوید: الان که من و شما توی این قایق نشسته‌ایم و عرق می‌ریزیم، فرمانده لشکر چه می‌کند؟ من مطمئنم او با یک زیرپوش، راحت داخل دفترش جلوی کولر نشسته و مشغول نوشیدن یک نوشابه تگری است!» بسیجی بغل دستی او با نگاه اعتراض‌آمیزی گفت: «اخوی حرف خودت را بزن». اما حاج حسین ادامه داد. بسیجی دوباره با عصبانیت گفت: «اخوی گفتم حرف خودت را بزن، حواست جمع باشه که بیش از این پشت سر فرمانده لشگر ما صحبت نکنی اگر یک کلمه دیگر غیبت کنی، دست و پایت را می‌گیرم و از همین جا وسط آب پرتت می‌کنم.»

 

به روایت سید شهیدان اهل قلم شهید آوینی: وقتی از این کانال که سنگرهای دشمن را به یکدیگر پیوند می داده اند بگذری، به « فرمانده » خواهی رسید، به علمدار. اورا از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت. چه می گویم چهره ریز نقش و خنده های دلنشینش نشانه ی بهتری است. مواظب باش، آن همه متواضع است که او را در میان همراهانش گم می کنی. اگر کسی او را نمی شناخت، هرگز باور نمی کرد که با فرمانده لشکر مقدس امام حسین (ع) رو به رو است. ما اهل دنیا، از فرمانده لشکر، همان تصویری را داریم که در فیلم های سینمایی دیده ایم. اما فرمانده های سپاه اسلام، امروز همه آن معیار ها را در هم ریخته اند. حاج حسین را ببین، او را از آستین خالی دست راستش بشناس. جوانی خوشرو، مهربان و صمیمی، با اندامی نسبتا لاغر و سخت متواضع. آنان که درباره او سخن گفته اند بر دو خصلت بیش از خصائل وی تاکید کرده اند: شجاعت و تدبیر.

 

برشی از کتاب سرداران شهید: حسین تصمیم به ازدواج گرفته بود و از مادر من کمک خواست. با مزاح به مادرم گفته بود که: «من فقط 50 هزار تومان پول دارم و می‌خواهم با همین پول خانه و ماشین بخرم و زن هم بگیرم!» مادرم دختری که مناسب ایشان باشد را معرفی کرد و مراسم عقدشان در حضور امام خمینی (ره) برگزار شد. لباس دامادی او پیراهن سبز سپاه بود. دوستانش به میمنت آن شب فرخنده یک قبضه تیربار گرینوف را به همراه 30 فشنگ، کادو کرده و به وی هدیه دادند و بر روی آن چنین نوشتند: «جنگ را فراموش نکنی!» فردا صبح حسین تیربار را به پادگان بازگرداند و به اسلحه‌خانه تحویل داد.

 

برشی از مجموعه یادگاران: ما رو به خط کردند. از اول صف یکى یکى اسم و مشخصات مى پرسیدند، مى آمدند جلو. نوبت من شد. اسمم را گفتم. مترجم پرسید: مال کدوم لشکرى؟ گفتم: لشکر امام حسین(ع). افسر عراقى یک دفعه پرید. موهایم را گرفت به طرف خودش کشید. داد زد: «حسین؟ حسین خرازى؟» چشم هاش انگار دو تا گلوله ى آتش، سرم را انداختم پایین، گفتم: «نه.»

 

برشی از مجموعه یادگاران: جاى کابل‌ها روى پشتم مى‌سوخت. داشتم فکر مى‌کردم «عیب نداره بالأخره بر مى‌گردى. مى‌رى اصفهان. مى‌رى حاج حسین رو مى‌بینى. سرت رو مى‌گیره لاى دستش، توى چشم‌هات نگاه مى‌کنه مى‌خنده، همه این غصه‌ها یادت مى‌ره…» در را باز کردند، هلش دادند تو. خورد زمین؛ زود بلند شد. حتى برنگشت عراقى‌ها را نگاه کند. صاف آمد پیش من نشست. زانوهایش را گرفت تو بغلش. زد زیر گریه. ‌گفتم «مگه دفعه اولته که کتک مى‌خورى؟» نگاهم کرد. گفت «بزن و بکوبشونو که دیدى.» گفتم: «خب؟» گفت: «حاج حسین شهید شده».

 

برشی از مجموعه یادگاران: دور تا دور نشسته بودیم. نقشه آن وسط پهن بود. حسین گفت «تا یادم نرفته اینو بگم، اون جا که رفته بودیم برای مانور؛ یه تیکه زمین بود. گندم کاشته بودن. یه مقدار از گندم ها از بین رفته. بگید بچه ها ببینن چه قدر از بین رفته، پولشو به صاحبش بدین.»

خرازی

برشی از مجموعه یادگاران: گفتند حسین خرازی را آورده اند بیمارستان. رفتم عیادت. از تخت آمد پایین، بغلم کرد. گفت: «دستت چی شده ؟ » دستم شکسته بود. گچ گرفته بودمش گفتم:«هیچی حاج آقا ! یه ترکش کوچیک خرده، شکسته.» خندید و گفت: « چه خوب! دست من یه ترکش بزرگ خورده، قطع شده.»

 

به روایت خانواده شهید خرازی: دکتر چهل و پنج روز بهش استراحت داده بود. آوردیمش خانه. عصر نشده، گفت: «بابا! من حوصله م سر رفته.» گفتم: «چی کار کنم بابا؟» گفت: «منو ببر سپاه، بچه ها رو ببینم.» بردمش. تا ده شب خبری نشد ازش. ساعت ده تلفن کرد، گفت: « من اهوازم. بی زحمت داروها مو بدید. یکی برام بیاره.»

 

برشی از کتاب یادگاران: محسن، محسن، حسین. گوشی را بر می داشتم. « جانم حاجی! بفرما.» وقتی بچه ام به دنیا آمد، منطقه بودم؛ عملیات. اسمش را مسلم گذاشتم. – مسلم، مسلم، حسین. ته دلم یک جوری می شد. گوشی را برمی داشتم « جانم حاجی!… بفرما.» می خندید. چیه؟ باز اسم پسرت رو شنیدی بغض کردی؟»

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، شهید حسین خرازی در یکی از جمعه‌های ماه محرم سال 1336 در اصفهان متولد شد. وی سال 1355 پس از اخذ دیپلم در رشته طبیعی برای گذراندن دوره سربازی به مشهد اعزام شد و هم‌زمان یادگیری علوم قرآنی را نیز دنبال می‌کرد. شهید خرازی که با آغاز مبارزات انقلابی به صف مجاهدین پیوست با پیروزی انقلاب وارد کمیته شد. وی در همان سالها برای مبارزه با ضد انقلاب داخلی و جنگهای کردستان لباس سپاه را بر تن کرد و سپس عازم جبهه جنوب شد. حسین در سال 1360 پس از آزادسازی بستان، لشکر امام حسین (ع) را بنا نهاد. شهید خرازی در عملیات خیبر دست راستش را از دست داد و سرانجام در عملیات کربلای 5 روز جمعه 8/12 /1365 به شهادت رسید.

– See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930624000679#sthash.V4T9ekWh.tZGTLfs6.dpuf

آخه روز محشر نیست که یوم الفصل باشه

 

  • از خوصیات این دنیا همه رنگ بودن و درهم بودن افراد است / آخه روز محشر نیست که یوم الفصل باشه صف آدما طبق دلشون و ذات اکتسابیشون و عملشون جدا بشه
    1781992_677701705599359_8191503196014811551_n
  • این که کسانی هستند که ریا کار باشن قبلن هم بودن و بعدنم خواهند بود حرفی توش نیست اما باید مواظب بود مغرورانه نگیم همه بد هستند و ریا کار وگرنه مدیون همه اونایی میشیم که فقط روی ظن گمان حکم براشون صادر کردیم حتی توی دلمون . یه خوره مواظب باشیم. بلاخره این آدما خدایی دارن که همون خدای ماست. هر کاری می کنیم حرفی که می زنیم آرزویی که میکنیم یادمون باید باشه اینجا دنیای ما رانده شده های از بهشته زمین خداست خدا هم مارا می بینیم حرف ما را میشنفه از دل ما هم خبر داره یه جور زندگی کنیم حرف بزنیم حتی فکر کنیم چون فکر و کلام ما مقدمه اعمال ما میشه یه جور زندگی کنیم که امیدی باشه برای برگشت به بهشت . بهشت اصلی که دیگه توش شیطانی نیست که فریبمون بده همه هم بهشتی ها خوبهای عالمن که اونجا جمشون کردن و از اونجا دیگه کسی رو بیرون نمی کنه چون دیگه امتحان تموم شده همه حاضرین کسانی هستند که نامه عملشونو به دست راستشون دادن. / یا علی مدد

هدف از خلق داعش ایجاد اختلاف میان مسلمانان بود

 

نمایندگان اهل تسنن در گفت‌وگو با فارس عنوان کردند
هدف آمریکا از خلق داعش ایجاد اختلاف میان مسلمانان بود/ داعش همان خوارج هستند/ غرب نمی‌تواند مسلمانان را از دانش محروم کند

مولوی نظیر احمد سلامی با اشاره به اینکه نظام سلطه و استکبار مستقیم و یا غیرمستقیم به دنبال ایجاد اختلاف میان مسلمانان است، گفت: غرب می‌خواهد از هر حیث ملل مسلمان را محصور کند.

مولوی نظیر احمد سلامی از نمایندگان مردم استان سیستان و بلوچستان در مجلس خبرگان رهبری در حاشیه  کنفرانس بین‌المللی علمای اسلام در حمایت از مقاومت فلسطین در گفت‌وگو با خبرنگار بین‌الملل و سیاست خارجی خبرگزاری فارس، گفت: گروه تروریستی داعش نماینده آمریکا است و این یک ترفندی است که دو خبرنگار آمریکایی توسط داعش کشته شدند و این کارها در جهت ایجاد تفرقه میان مسلمانان صورت می‌گیرد و خط استکبار مستقیم و یا غیر مستقیم به دنبال ایجاد اختلاف است.

وی  با اشاره به محاکمه سران رژیم صهیونیستی در جنگ غزه، گفت: محاکمه سران رژیم جنایتکر صهیونیستی از دو جنبه باید پیگیری شود ابتدا مسئولان قضایی لاهه باید در این باره تلاش کنند و تحت تاثیر قدرت‌های بزرگ نباشد، تا سران صهیونیستی محاکمه شوند. از طرف دیگر از سوی دولت های اسلامی این قضیه دنبال شود و مردم فلسطین پشتیبانی شوند و اگر این دو پدیده در کنار هم انجام گیرد محاکمه سران صهیونیستی با موفقیت صورت می‌گیرد.

مولوی نظیر احمد سلامی  در خصوص تحریم علم و دانش ایران از سوی غرب و به انحصار در آوردن آن برای خودشان، گفت: آمریکا و غرب می‌خواهند از هر حیث و جهت ما و ملت مسلمان را محصور کند و نمی‌خواهد به سطح برابری دانش علمی به آنها برسیم.

 

همچنین عابد نقیبی اهل تسنن و شافعی که از مهاباد برای شرکت در این کنفرانس حضور یافته بود، به خبرنگار فارس، گفت: گروه‌های تروریستی داعش که اکنون به وجود آمدند از بازماندگان خوارج هستند که باید برای مقابله با آنها روشنگری کرد و در محافل علمی و دانشگاهی این موضوع تبیین شود که هدف آنها ایجاد تفرقه در میان مسلمانان است چرا که آمریکا ائتلاف  ضد داعش را به وجود آورده است.

وی تصریح کرد: با تحلیلی که آمریکا داشت فکر می‌کرد داعش با استقبال زیادی روبرو می‌شود با توجه به پراکندگی‌های سرزمین عراق فعالیت آنها را در عراق انجام داد و وقتی که دید کردها هم که شافعی و سنی مذهب هستند با داعش همراهی نمی‌کنند؛ بازی را دو طرف کرد در حالی که پشت آن‌ها را گرفته بود از جلو هم به آن حمله کرد.

نقیبی افزود: با توجه به گسترش اسلام در اروپاو آفریقا دشمنان تلاش کردند تا با پیدایش داعش چهره‌ای غیر واقعی از اسلام را به آنان نشان دهد و این گروه تروریستی که با خشونت همراه هستند را به وجود آورد و به راستی که آنها نوادگان استعمار هستند که هر روز رنگ عوض می‌کنند.

به گزارش فارس کنفرانس بین‌المللی علمای اسلام در حمایت از مقاومت فلسطین با حضور مهمانان و اندیشمندان و شخصیت‌های عالی رتبه  از 53 کشور خارجی از جمله کشورهای فلسطین، لبنان، عراق، سوریه، ترکیه، مصر، تونس، اردن، تاجیکستان، گامبیا، تانزانیا، بحرین، هند، کامرون، مالزی، پاکستان، اوکراین، نیجریه،  سریلانکا، یمن، مالی، سنگال، آفریقای جنوبی، قزاقستان و برخی دیگر کشورها از روز گذشته  (18 شهریورماه) در هتل المپیک تهران آغاز شده  و امروز هم ادامه دارد.

انتهای پیام/

– See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930619000065#sthash.KCcVaU3p.dpuf