Category: همه مطالب سایت

ایات 36 تا 49 سوره هود – متن – ترجمه فارسی و قرائت مجلسی عبدالباسط

ایات 36 تا 49 سوره  هود – متن  – ترجمه فارسی و قرائت مجلسی عبدالباسط

موضوع بخشی زا  سرگذشت حضرت نوح علیه السلام است

از زمانی به حضرت  وحی میشود که  دیگر کسی از قوم وی ایمان نخواهند اورد – خداوند دستور ساختن کشتی را به حضرت نوح میدهد

……….افرادی از قوم ایشان که صحنه ساختن کشتی را مشاهده می  کنند به تمسخر  ایشان می پردازند

آیات  و ترجمه آن را ببینید و تلاوت مجلسی عبدالباسط هم  در اختیار شماست

 

التماس دعا

سایت فرهنگی شهید فرهاد خانی

 

Quran Farsi

                       سوره هود آیات 36 تا 49

و به نوح وحى شد كه از قوم تو جز كسانى كه [تاكنون] ايمان آورده‏اند هرگز [كسى] ايمان نخواهد آورد پس از آنچه مى‏كردند غمگين مباش (36)

وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ ﴿36﴾

و زير نظر ما و [به] وحى ما كشتى را بساز و در باره كسانى كه ستم كرده‏ اند با من سخن مگوى چرا كه آنان غرق شدنى ‏اند (37)

وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلاَ تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ﴿37﴾

و [نوح] كشتى را مى‏ساخت و هر بار كه اشرافى از قومش بر او مى‏گذشتند او را مسخره مى‏ كردند مى‏گفت اگر ما را مسخره مى‏كنيد ما [نيز] شما را همان گونه كه مسخره مى‏ كنيد مسخره خواهيم كرد (38)

وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ ﴿38﴾

به زودى خواهيد دانست چه كسى را عذابى خواركننده درمى ‏رسد و بر او عذابى پايدار فرود مى‏آيد (39)

فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُّقِيمٌ ﴿39﴾

تا آنگاه كه فرمان ما دررسيد و تنور فوران كرد فرموديم در آن [كشتى] از هر حيوانى يك جفت با كسانت مگر كسى كه قبلا در باره او سخن رفته است و كسانى كه ايمان آورده‏اند حمل كن و با او جز [عده] اندكى ايمان نياورده بودند (40)

حَتَّى إِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيلٌ ﴿40﴾

و [نوح] گفت در آن سوار شويد به نام خداست روان‏شدنش و لنگرانداختنش بى گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است (41)

وَقَالَ ارْكَبُواْ فِيهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿41﴾

و آن [كشتى] ايشان را در ميان موجى كوه‏آ سا مى‏ برد و نوح پسرش را كه در كنارى بود بانگ درداد اى پسرك من با ما سوار شو و با كافران مباش (42)

وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلاَ تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ ﴿42﴾

گفت به زودى به كوهى پناه مى‏ جويم كه مرا از آب در امان نگاه مى‏دارد گفت امروز در برابر فرمان خدا هيچ نگاهدارنده‏اى نيست مگر كسى كه [خدا بر او] رحم كند و موج ميان آن دو حايل شد و [پسر] از غرق‏ شدگان گرديد (43)

قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاء قَالَ لاَ عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِلاَّ مَن رَّحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ ﴿43﴾

و گفته شد اى زمين آب خود را فرو بر و اى آسمان [از باران] خوددارى كن و آب فرو كاست و فرمان گزارده شده و [كشتى] بر جودى قرار گرفت و گفته شد مرگ بر قوم ستمكار (44)

وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءكِ وَيَا سَمَاء أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاء وَقُضِيَ الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْداً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿44﴾

و نوح پروردگار خود را آواز داد و گفت پروردگارا پسرم از كسان من است و قطعا وعده تو راست است و تو بهترين داورانى (45)

وَنَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابُنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿45﴾

فرمود اى نوح او در حقيقت از كسان تو نيست او [داراى] كردارى ناشايسته است پس چيزى را كه بدان علم ندارى از من مخواه من به تو اندرز مى‏دهم كه مبادا از نادانان باشى (46)

قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿46﴾

گفت پروردگارا من به تو پناه مى‏ برم كه از تو چيزى بخواهم كه بدان علم ندارم و اگر مرا نيامرزى و به من رحم نكنى از زيانكاران باشم (47)

قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلاَّ تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُن مِّنَ الْخَاسِرِينَ ﴿47﴾

گفته شد اى نوح با درودى از ما و بركتهايى بر تو و بر گروه هايى كه با تواند فرود آى و گروه هايى هستند كه به زودى برخوردارشان مى‏كنيم سپس از جانب ما عذابى دردناك به آنان مى‏رسد (48)

قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلاَمٍ مِّنَّا وَبَركَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿48﴾

اين از خبرهاى غيب است كه آن را به تو وحى مى‏كنيم پيش از اين نه تو آن را مى‏دانستى و نه قوم تو پس شكيبا باش كه فرجام [نيك] از آن تقواپيشگان است (49)

تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿49﴾

سوره مبارکه حجر سوره 15 قرآن مجید

18

  سوره مبارکه حجر سوره  15 قرآن مجید

   

به نام خداوند رحمتگر مهربان

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

الف لام راء اين است آيات كتاب [آسمانى] و قرآن روشنگر (1)

 

الَرَ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُّبِينٍ ﴿1﴾

چه بسا كسانى كه كافر شدند آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند (2)

 

رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِينَ ﴿2﴾

بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو[ها] سرگرمشان كند پس به زودى خواهند دانست (3)

 

ذَرْهُمْ يَأْكُلُواْ وَيَتَمَتَّعُواْ وَيُلْهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿3﴾

و هيچ شهرى را هلاك نكرديم مگر اينكه براى آن اجلى معين بود (4)

 

وَمَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلاَّ وَلَهَا كِتَابٌ مَّعْلُومٌ ﴿4﴾

هيچ امتى از اجل خويش نه پيش مى‏افتد و نه پس مى‏ماند (5)

مَّا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ ﴿5﴾

و گفتند اى كسى كه قرآن بر او نازل شده است به يقين تو ديوانه‏اى (6)

وَقَالُواْ يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ ﴿6﴾

اگر راست مى‏گويى چرا فرشته‏ها را پيش ما نمى‏آورى (7)

 

لَّوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلائِكَةِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿7﴾

فرشتگان را جز به حق فرو نمى‏فرستيم و در آن هنگام ديگر مهلت نيابند (8)

 

مَا نُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَا كَانُواْ إِذًا مُّنظَرِينَ ﴿8﴾

بى‏ترديد ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده‏ايم و قطعا نگهبان آن خواهيم بود (9)

 

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿9﴾

و به يقين پيش از تو [نيز] در گروههاى پيشينيان [پيامبرانى] فرستاديم (10)

 

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الأَوَّلِينَ ﴿10﴾

و هيچ پيامبرى برايشان نيامد جز آنكه او را به مسخره مى‏گرفتند (11)

 

وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ ﴿11﴾

بدين گونه آن [استهزا] را در دل بزهكاران راه مى‏دهيم (12)

 

كَذَلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ ﴿12﴾

[كه] به او ايمان نمى‏آورند و راه [و رسم] پيشينيان پيوسته چنين بوده است (13)

 

لاَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الأَوَّلِينَ ﴿13﴾

و اگر درى از آسمان بر آنان مى‏گشوديم كه همواره از آن بالا مى‏رفتند (14)

 

وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاء فَظَلُّواْ فِيهِ يَعْرُجُونَ ﴿14﴾

قطعا مى‏گفتند در حقيقت ما چشم‏بندى شده‏ايم بلكه ما مردمى هستيم كه افسون شده‏ايم (15)

 

لَقَالُواْ إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ ﴿15﴾

و به يقين ما در آسمان برجهايى قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراستيم (16)

وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاء بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ ﴿16﴾

و آن را از هر شيطان رانده‏شده‏اى حفظ كرديم (17)

 

وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ ﴿17﴾

مگر آن كس كه دزديده گوش فرا دهد كه شهابى روشن او را دنبال مى‏كند (18)

 

إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ ﴿18﴾

و زمين را گسترانيديم و در آن كوههاى استوار افكنديم و از هر چيز سنجيده‏اى در آن رويانيديم (19)

 

وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ ﴿19﴾

و براى شما و هر كس كه شما روزى‏دهنده او نيستيد در آن وسايل زندگى قرار داديم (20)

 

وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَن لَّسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ ﴿20﴾

و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينه‏هاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه‏اى معين فرو نمى‏فرستيم (21)

 

وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴿21﴾

و بادها را بارداركننده فرستاديم و از آسمان آبى نازل كرديم پس شما را بدان سيراب نموديم و شما خزانه‏دار آن نيستيد (22)

 

وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ ﴿22﴾

و بى‏ترديد اين ماييم كه زنده مى‏كنيم و مى‏ميرانيم و ما وارث [همه] هستيم (23)

 

وَإنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ ﴿23﴾

و به يقين پيشينيان شما را شناخته‏ايم و آيندگان [شما را نيز] شناخته‏ايم (24)

 

وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ ﴿24﴾

و مسلما پروردگار توست كه آنان را محشور خواهد كرد چرا كه او حكيم داناست (25)

 

وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿25﴾

و در حقيقت انسان را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريديم (26)

 

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿26﴾

و پيش از آن جن را از آتشى سوزان و بى‏دود خلق كرديم (27)

 

وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ ﴿27﴾

و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت من بشرى را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو خواهم آفريد (28)

 

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿28﴾

پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم پيش او به سجده درافتيد (29)

 

فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ ﴿29﴾

پس فرشتگان همگى يكسره سجده كردند (30)

 

فَسَجَدَ الْمَلآئِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿30﴾

جز ابليس كه خوددارى كرد از اينكه با سجده‏كنندگان باشد (31)

 

إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿31﴾

فرمود اى ابليس تو را چه شده است كه با سجده‏كنندگان نيستى (32)

 

قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلاَّ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿32﴾

گفت من آن نيستم كه براى بشرى كه او را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريده‏اى سجده كنم (33)

 

قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿33﴾

فرمود از اين [مقام] بيرون شو كه تو رانده‏شده‏اى (34)

 

قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ﴿34﴾

و تا روز جزا بر تو لعنت باشد (35)

 

وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ﴿35﴾

گفت پروردگارا پس مرا تا روزى كه برانگيخته خواهند شد مهلت ده (36)

 

قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿36﴾

فرمود تو از مهلت‏يافتگانى (37)

 

قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ ﴿37﴾

تا روز [و] وقت معلوم (38)

 

إِلَى يَومِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿38﴾

گفت پروردگارا به سبب آنكه مرا گمراه ساختى من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مى‏آرايم و همه را گمراه خواهم ساخت (39)

 

قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿39﴾

مگر بندگان خالص تو از ميان آنان را (40)

 

إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿40﴾

فرمود اين راهى است راست [كه] به سوى من [منتهى مى‏شود] (41)

 

قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ ﴿41﴾

در حقيقت تو را بر بندگان من تسلطى نيست مگر كسانى از گمراهان كه تو را پيروى كنند (42)

 

إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿42﴾

و قطعا وعده‏گاه همه آنان دوزخ است (43)

 

وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿43﴾

[دوزخى] كه براى آن هفت در است و از هر درى بخشى معين از آنان [وارد مى‏شوند] (44)

 

لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ ﴿44﴾

بى‏گمان پرهيزگاران در باغها و چشمه‏سارانند (45)

إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿45﴾

[به آنان گويند] با سلامت و ايمنى در آنجا داخل شويد (46)

ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ آمِنِينَ ﴿46﴾

و آنچه كينه [و شائبه‏هاى نفسانى] در سينه‏هاى آنان است بركنيم برادرانه بر تختهايى روبروى يكديگر نشسته‏اند (47)

وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ ﴿47﴾

نه رنجى در آنجا به آنان مى‏رسد و نه از آنجا بيرون رانده مى‏شوند (48)

 

لاَ يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِينَ ﴿48﴾

به بندگان من خبر ده كه منم آمرزنده مهربان (49)

 

نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿49﴾

و اينكه عذاب من عذابى است دردناك (50)

 

وَ أَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الأَلِيمَ ﴿50﴾

و از مهمانان ابراهيم به آنان خبر ده (51)

 

وَنَبِّئْهُمْ عَن ضَيْفِ إِبْراَهِيمَ ﴿51﴾

هنگامى كه بر او وارد شدند و سلام گفتند [ابراهيم] گفت ما از شما بيمناكيم (52)

 

إِذْ دَخَلُواْ عَلَيْهِ فَقَالُواْ سَلامًا قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَجِلُونَ ﴿52﴾

گفتند مترس كه ما تو را به پسرى دانا مژده مى‏دهيم (53)

 

قَالُواْ لاَ تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ ﴿53﴾

گفت آيا با اينكه مرا پيرى فرا رسيده است بشارتم مى‏دهيد به چه بشارت مى‏دهيد (54)

 

قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَن مَّسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ ﴿54﴾

گفتند ما تو را به حق بشارت داديم پس از نوميدان مباش (55)

 

قَالُواْ بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَكُن مِّنَ الْقَانِطِينَ ﴿55﴾

گفت چه كسى جز گمراهان از رحمت پروردگارش نوميد مى‏شود (56)

 

قَالَ وَمَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّآلُّونَ ﴿56﴾

[سپس] گفت اى فرشتگان [ديگر] كارتان چيست (57)

 

قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿57﴾

گفتند ما به سوى گروه مجرمان فرستاده شده‏ايم (58)

 

قَالُواْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ ﴿58﴾

مگر خانواده لوط كه ما قطعا همه آنان را نجات مى‏دهيم (59)

 

إِلاَّ آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿59﴾

جز آنش را كه مقدر كرديم او از بازماندگان [در عذاب] باشد (60)

 

إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ ﴿60﴾

پس چون فرشتگان نزد خاندان لوط آمدند (61)

 

فَلَمَّا جَاء آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ ﴿61﴾

[لوط] گفت‏شما مردمى ناشناس هستيد (62)

 

قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ ﴿62﴾

گفتند [نه] بلكه براى تو چيزى آورده‏ايم كه در آن ترديد مى‏كردند (63)

 

قَالُواْ بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُواْ فِيهِ يَمْتَرُونَ ﴿63﴾

و حق را براى تو آورده‏ايم و قطعا ما راستگويانيم (64)

 

وَأَتَيْنَاكَ بَالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿64﴾

پس پاسى از شب [گذشته] خانواده‏ات را حركت ده و [خودت] به دنبال آنان برو و هيچ يك از شما نبايد به عقب بنگرد و هر جا به شما دستور داده مى‏شود برويد (65)

 

فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلاَ يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ وَامْضُواْ حَيْثُ تُؤْمَرُونَ ﴿65﴾

و او را از اين امر آگاه كرديم كه ريشه آن گروه صبحگاهان بريده خواهد شد (66)

 

وَقَضَيْنَا إِلَيْهِ ذَلِكَ الأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَؤُلاء مَقْطُوعٌ مُّصْبِحِينَ ﴿66﴾

و مردم شهر شادى‏كنان روى آوردند (67)

 

وَجَاء أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿67﴾

[لوط] گفت اينان مهمانان منند مرا رسوا مكنيد (68)

 

قَالَ إِنَّ هَؤُلاء ضَيْفِي فَلاَ تَفْضَحُونِ ﴿68﴾

و از خدا پروا كنيد و مرا خوار نسازيد (69)

 

وَاتَّقُوا اللّهَ وَلاَ تُخْزُونِ ﴿69﴾

گفتند آيا تو را [از مهمان كردن] مردم بيگانه منع نكرديم (70)

 

قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿70﴾

گفت اگر مى‏خواهيد [كارى مشروع] انجام دهيد اينان دختران منند [با آنان ازدواج كنيد] (71)

 

قَالَ هَؤُلاء بَنَاتِي إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ ﴿71﴾

به جان تو سوگند كه آنان در مستى خود سرگردان بودند (72)

 

لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿72﴾

پس به هنگام طلوع آفتاب فرياد [مرگبار] آنان را فرو گرفت (73)

 

فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ ﴿73﴾

و آن [شهر] را زير و زبر كرديم و بر آنان سنگهايى از سنگ گل بارانديم (74)

 

فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ ﴿74﴾

به يقين در اين [كيفر] براى هوشياران عبرتهاست (75)

 

إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ ﴿75﴾

و [آثار] آن [شهر هنوز] بر سر راهى [داير] برجاست (76)

 

وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُّقيمٍ ﴿76﴾

بى‏گمان در اين براى مؤمنان عبرتى است (77)

 

إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّلْمُؤمِنِينَ ﴿77﴾

و راستى اهل ايكه ستمگر بودند (78)

وَإِن كَانَ أَصْحَابُ الأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ ﴿78﴾

پس از آنان انتقام گرفتيم و آن دو [شهر اكنون] بر سر راهى آشكاراست (79)

فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِينٍ ﴿79﴾

و اهل حجر [نيز] پيامبران [ما] را تكذيب كردند (80)

وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ ﴿80﴾

و آيات خود را به آنان داديم و[لى] از آنها اعراض كردند (81)

وَآتَيْنَاهُمْ آيَاتِنَا فَكَانُواْ عَنْهَا مُعْرِضِينَ ﴿81﴾

و [براى خود] از كوهها خانه‏ هايى مى‏تراشيدند كه در امان بمانند (82)

 

وَكَانُواْ يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آمِنِينَ ﴿82﴾

پس صبحدم فرياد [مرگبار] آنان را فرو گرفت (83)

 

فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ ﴿83﴾

و آنچه به دست مى‏آوردند به كارشان نخورد (84)

 

فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَكْسِبُونَ ﴿84﴾

و ما آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است جز به حق نيافريده ‏ايم و يقينا قيامت فرا خواهد رسيد پس به خوبى صرف نظر كن (85)

 

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ ﴿85﴾

زيرا پروردگار تو همان آفريننده داناست (86)

 

إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ ﴿86﴾

و به راستى به تو سبع المثانى [=سوره فاتحه] و قرآن بزرگ را عطا كرديم (87)

 

وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ ﴿87﴾

و به آنچه ما دسته‏هايى از آنان [=كافران] را بدان برخوردار ساخته‏ايم چشم مدوز و بر ايشان اندوه مخور و بال خويش براى مؤمنان فرو گستر (88)

 

لاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿88﴾

و بگو من همان هشداردهنده آشكارم (89)

 

وَقُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ ﴿89﴾

همان گونه كه [عذاب را] بر تقسيم‏ كنندگان نازل كرديم (90)

 

كَمَا أَنزَلْنَا عَلَى المُقْتَسِمِينَ ﴿90﴾

همانان كه قرآن را جزء جزء كردند [به برخى از آن عمل كردند و بعضى را رها نمودند] (91)

 

الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ ﴿91﴾

پس سوگند به پروردگارت كه از همه آنان خواهيم پرسيد (92)

 

فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِيْنَ ﴿92﴾

از آنچه انجام مى‏دادند (93)

 

عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿93﴾

پس آنچه را بدان مامورى آشكار كن و از مشركان روى برتاب (94)

 

فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ ﴿94﴾

كه ما [شر] ريشخندگران را از تو برطرف خواهيم كرد (95)

 

إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ ﴿95﴾

همانان كه با خدا معبودى ديگر قرار مى‏دهند پس به زودى [حقيقت را] خواهند دانست (96)

 

الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللّهِ إِلهًا آخَرَ فَسَوْفَ يَعْمَلُونَ ﴿96﴾

و قطعا مى‏دانيم كه سينه تو از آنچه مى‏گويند تنگ مى‏شود (97)

 

وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ ﴿97﴾

پس با ستايش پروردگارت تسبيح گوى و از سجده ‏كنندگان باش (98)

 

فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ ﴿98﴾

و پروردگارت را پرستش كن تا اينكه مرگ تو فرا رسد (99)

 

وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ ﴿99﴾

به هر زبانی و در همه ی حالات انسان می تواند با خدا صحبت کند

در خصوص دعا به زبان فارسی در نماز توضیح بفرمایید

babol2011-204

سخنان حضرت حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد در برنامه سمت خدا

تاریخ 28 آذر 1390

به هر زبانی و در همه ی حالات انسان می تواند با خدا صحبت کند . برخی از بزرگان فرموده اند که در رختخواب هم باخدا نجوا کنید که خوب است . این کار یاد و توجه به خدا است و شما را از غیر خدا جدا می کند . به رساله ها مراجعه شده و اکثر فقها می گویند که می توان در نماز به زبان فارسی دعا کرد . برخی از فقها احتیاط واجب می کنند . برای برخی از افراد اشتباهاً جا افتاده که می توان نماز را به صورت فارسی خواند . نماز باید به زبان عربی خوانده شود. اما در قنوت نماز به گفته ی اکثر فقها می توان به صورت فارسی با خدا نجوا و صحبت کرد .

تو «رحمت للعالمینی»، دوستت دارم

تو «رحمت للعالمینی»، دوستت دارم

خبرگزاری فارس: تو «رحمت للعالمینی»، دوستت دارم
 منبع مطلب : خبرگزاری فارس

 رضا اسماعیلی از شاعران کشورمان با توجه به تشکیل کمپین‌ها اظهار عشق و مودت به پیامبر رحمت حضرت محمد(ص) شعری سروده است. این شعر به شرح زیر است:

سرگرم مشق عشقم و بیدارِ بیدارم

سرگرم مشقِ دلنشین «دوستت دارم»

جز عشق، راز دیگری در جان هستی نیست

بگذار تا این واژه را در یاد بسپارم

آه، ای رسول مهربان، ای بهترین یاور!

از لحظه‌های بی تو بودن، سخت بیزارم

من دوست دارم زندگی را در کنار تو

تقدیر من عشق است، تا وقتی تو را دارم

در روشنای نام تو، ای شمس عالمتاب!

در چار سوی این زمین، آیینه می‌کارم

می‌سوزم و در شعله می‌رقصم، تماشا کن

در آتش عشقی خدایی، من گرفتارم

شمسم زمانی، گاه یوسف، گاه ابراهیم

گاهی به لطف عشق تو، منصورِ بر «دار» م

جان کلامم نیست جز تکریم نام تو

گل‌عطر نامت می‌وزد از باغ گفتارم

تو مقتدای عاشقانی، جان جانانی

تو «رحمت للعالمینی»، دوستت دارم
انتهای پیام/و

– See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931108000419#sthash.XCSxseAT.dpuf