Category: همه مطالب سایت

مساجد و اماکن مذهبی اقلیت‌های دینی از پرداخت حق انشعاب آب، برق و گاز معاف شدند

مساجد و اماکن مذهبی اقلیت‌های دینی از پرداخت حق انشعاب آب، برق و گاز معاف شدند

نمایندگان مجلس مصوب کردند که مساجد، حسینیه‌‌ها،‌ دارالقرآن‌ها، حوزه‌های علمیه، امامزاده‌ها، خانه‌های عالم روستاها و اماکن مذهبی اقلیت‌های دینی از پرداخت حق انشعاب آب و فاضلاب، برق و گاز برای یک‌بار معاف شدند.

خبرگزاری فارس: مساجد و اماکن مذهبی اقلیت‌های دینی از پرداخت حق انشعاب آب، برق و گاز معاف شدند

، نما یندگان مجلس شورای اسلامی در نشست علنی صبح امروز (چهارشنبه 15 بهمن 93) پارلمان به طرح اعاده شده احکام بودجه از شورای نگهبان رسیدگی کردند و ماده 21 این طرح را با اصلاحاتی برای تأمین نظر شورای نگهبان به تصویب رساندند.

به موجب مصوبه مجلس، فضاهای اصلی مساجد، حسینیه‌‌ها،‌ مؤسسات قرآنی، دارالقرآن‌ها، حوزه‌های علمیه، گلزارهای شهدا، امامزاده‌ها، خانه‌های عالم روستاها و اماکن مذهبی اقلیت‌های دینی مصرح در قانون اساسی از پرداخت حق انشعاب آب و فاضلاب، برق و گاز برای یکبار، هزینه‌ مصارف ماهانه شامل عوارض مربوطه معاف هستند. این حکم شامل اماکن تجاری وابسته به آنها نیست.

مجلس مقرر کرد اعتبارات موارد مذکور در قوانین بودجه سنواتی جهت پرداخت به دستگاه‌های ارائه‌دهنده خدمات موضوع این ماده تأمین می‌شود.

– See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931115000271#sthash.MgRBPw9V.dpuf

اخلاق و رفتار امام رضا علیه السلام

اخلاق و رفتار امام رضا علیه السلام

téléchargement (1)

منبع مطلب: پایگاه اطلاع رسانی حوزه

امامان پاک ما در میان مردم و با مردم می زیستند،و عملا به مردم درس زندگی و پاکی و فضیلت می آموختند،آنان الگو و سرمشق دیگران بودند،و با آنکه مقام رفیع امامت آنان را از مردم ممتاز می ساخت،و برگزیده ی خدا و حجت او در زمین بودند در عین حال در جامعه حریمی نمی گرفتند،و خود را از مردم جدا نمی کردند،و به روش جباران انحصار و اختصاصی برای خود قائل نمی شدند،و هرگز مردم را به بردگی و پستی نمی کشاندند و تحقیر نمی کردند…

«ابراهیم بن عباس »می گوید:«هیچگاه ندیدم که امام رضا علیه السلام در سخن بر کسی جفا ورزد،و نیز ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند،هرگز نیازمندی را که می توانست نیازش را بر آورده سازد رد نمی کرد،در حضور دیگری پایش را دراز نمی فرمود، هرگز ندیدم به کسی از خدمتکاران و غلامانشان بدگوئی کند،خنده ی او قهقهه نبود بلکه تبسم بود،چون سفره ی غذا به میان می آمد همه ی افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سفره ی خویش می نشاند و آنان همراه با امام غذا می خوردند.شبها کم می خوابید و بیشتر بیدار بود،و بسیاری از شبها تا صبح بیدار می ماند و به عبادت می گذراند،بسیار روزه می داشت و روزه ی سه روز در هر ماه را ترک نمی کرد[1] ،کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت، وبیشتر در شبهای تاریک مخفیانه به فقرا کمک می کرد. [2]

«محمد بن ابی عباد»می گوید:فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسی بود لباس او-در خانه-درشت و خشن بود،اما هنگامیکه در مجالس عمومی شرکت می کرد (لباسهای خوب و متعارف می پوشید) و خود را می آراست. [3]

شبی امام میهمان داشت،در میان صحبت چراغ نقصی پیدا کرد،میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند،امام نگذاشت و خود این کار را انجام داد و فرمود:ما گروهی هستیم که میهمانان خود را بکار نمی گیریم. [4]

یکبار شخصی که امام را نمی شناخت در حمام از امام خواست تا او را کیسه بکشد،امام علیه السلام پذیرفت و مشغول شد،دیگران امام را بدان شخص معرفی کردند،و او با شرمندگی به عذرخواهی پرداخت ولی امام بی توجه به عذر خواهی او همچنان او را کیسه می کشید و او را دلداری می داد که طوری نشده است. [5]

شخصی به امام عرض کرد:به خدا سوگند هیچکس در روی زمین از جهت برتری و شرافت پدران به شما نمی رسد.

امام فرمود:تقوی به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگارآنان را بزرگوار ساخت. [6]

مردی از اهالی بلخ می گوید:در سفر خراسان با امام رضا علیه السلام همراه بودم،روزی سفره گسترده بودند و امام همه ی خدمتگزاران و غلامان حتی سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه او غذا بخورند.

من به امام عرض کردم:فدایتان شوم.بهتر است اینان بر سفره یی جداگانه بنشینند.فرمود: ساکت باش،پروردگار همه یکی است،پدر و مادر همه یکی است،و پاداش هم باعمال است. [7]

«یاسر»خادم امام می گوید:امام رضا علیه السلام به ما فرموده بود اگر بالای سرتان ایستادم (و شما را برای کاری طلبیدم) و شما به غذا خوردن مشغول بودید برنخیزید تا غذایتان تمام شود.بهمین جهت بسیار اتفاق می افتاد که امام ما را صدا می کرد،و در پاسخ او می گفتند به غذا خوردن مشغولند،و آن گرامی می فرمود بگذارید غذایشان تمام شود. [8]

یکبار غریبی خدمت امام رسید و سلام کرد و گفت:من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم،از حج باز گشته ام و خرجی راه تمام کرده ام،اگر مایلید مبلغی به من مرحمت کنید تا خود را بوطنم برسانم،و در آنجا از جانب شما معادل همان مبلغ را به مستمندان صدقه خواهم داد،زیرا من در شهر خویش فقیر نیستم و اینک در سفر نیازمند مانده ام.

امام برخاست و به اطاقی دیگر رفت،و دویست دینار آورد و از بالای در دست خویش را فراز آورد،و آن شخص را خواند و فرمود:این دویست دینار را بگیر و توشه ی راه کن،و به آن تبرک بجوی،و لازم نیست که از جانب من معادل آن صدقه بدهی…

آن شخص دینارها را گرفت و رفت،امام از آن اطاق به جای اول بازگشت،از ایشان پرسیدند چرا چنین کردید که شما را هنگام گرفتن دینارها نبیند؟

فرمود:تا شرمندگی نیاز و سؤال را در او نبینم… [9]

امامان معصوم و گرامی ما در تربیت پیروان و راهنمائی ایشان تنها به گفتار اکتفا نمی کردند، و در مورد اعمال آنان توجه و مراقبت ویژه یی مبذول می داشتند،و در مسیر زندگی اشتباهاتشان را گوشزد می فرمودند تا هم آنان از بیراهه به راه آیند،و هم دیگران و آیندگان بیاموزند.

«سلیمان جعفری »از یاران امام رضا علیه السلام می گوید:برای برخی کارها خدمت امام بودم، چون کارم انجام شد خواستم مرخص شوم،امام فرمود:امشب نزد ما بمان.

همراه امام به خانه ی او رفتم،هنگام غروب بود،غلامان حضرت مشغول بنائی بودند امام در میان آنها غریبه یی دید،پرسید:این کیست؟عرض کردند:به ما کمک می کند و به او چیزی خواهیم داد.

فرمود:مزدش را تعیین کرده اید؟

گفتند:نه!هر چه بدهیم می پذیرد.

امام بر آشفت و خشمگین شد.من به حضرت عرض کردم:فدایتان شوم خود را ناراحت نکنید. ..

فرمود:من بارها به اینها گفته ام که هیچکس را برای کاری نیاورید مگر آنکه قبلا مزدش را تعیین کنید و قرار داد ببندید.کسی که بدون قرار داد و تعیین مزد کاری انجام دهد اگر سه برابر مزدش را بدهی باز گمان می کند مزدش را کم داده یی،ولی اگر قرار داد ببندی و به مقدار معین شده بپردازی از تو خشنود خواهد بود که طبق قرار عمل کرده یی،و در اینصورت اگر بیش از مقدار تعیین شده چیزی به او بدهی هر چند کم و ناچیز باشد می فهمد که بیشتر پرداخته یی و سپاسگزار خواهد بود. [10]

«احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی »که از بزرگان اصحاب امام رضا علیه السلام محسوب می شود نقل می کند.من با سه تن دیگر از یاران امام خدمتش شرفیاب شدیم،و ساعتی نزد امام نشستیم،چون خواستیم باز گردیم امام به من فرمود:ای احمد!تو بنشین.همراهان من رفتند و من خدمت امام ماندم،و سؤالاتی داشتم بعرض رساندم و امام پاسخ می فرمودند،تا پاسی از شب گذشت،خواستم مرخص شوم،فرمود:می روی یا نزد ما می مانی؟

عرض کردم:هر چه شما بفرمائید،اگر بفرمائید بمان می مانم و اگر بفرمائید برو می روم.

فرمود:بمان،و اینهم رختخواب (و به لحافی اشاره فرمود) .آنگاه امام برخاست و به اطاق خود رفت.من از شوق به سجده افتادم و گفتم:سپاس خدای را که حجت خدا و وارث علوم پیامبران در میان ما چند نفر که خدمتش شرفیاب شدیم تا این حد به من محبت فرمود.

هنوز در سجده بودم که متوجه شدم امام به اطاق من باز گشته است، وقتی برخاستم.حضرت دست مرا گرفت و فشرد و فرمود:

ای احمد!امیر مؤمنان علیه السلام به عیادت «صعصعة بن صوحان » (که از یاران ویژه ی آن حضرت بود) رفت،و چون خواست برخیزد فرمود:«ای صعصعه!از اینکه به عیادت تو آمده ام به برادران خود افتخار مکن-عیادت من باعث نشود که خود را از آنان برتر بدانی-از خدا بترس و پرهیزگار باش،برای خدا تواضع و فروتنی کن خدا ترا رفعت می بخشد» [11] امام علیه السلام با این عمل و سخن خویش هشدار داده است که هیچ عاملی جای خود سازی و تربیت نفس و عمل صالح را نمی گیرد،و به هیچ امتیازی نباید مغرور شد،حتی نزدیکی به امام و عنایت و لطف آن بزرگوار نیز نباید وسیله ی فخر و مباهات و احساس برتری بر دیگران گردد. 


 [1] گویا منظور روزه ی پنجشنبه اول ماه و چهار شنبه ی وسط ماه و پنجشنبه ی آخر ماه است که پیشوایان معصوم فرموده اند کسی که اضافه بر روزه ی ماه مبارک رمضان در هر ماه این سه روز را روزه بگیرد مانند آنستکه همه ی سال روزه باشد.

[2] اعلام الوری ص 314

[3] اعلام الوری ص 315

[4] کافی ج 6 ص 283

[5] مناقب ج 4 ص 362

[6] عیون اخبار الرضا ج 2 ص 174

[7] کافی ج 8 ص 230

[8] کافی ج 6 ص 298

[9] مناقب ج 4 ص 360

[10] کافی ج 5 ص 288

[11] معجم رجال الحدیث ج 2 ص 237- رجال کشی ص 588

ورزش کنید تا افسرده نشوید

ورزش کنید تا افسرده نشوید

فعالیت بدنی منظم، خطر ابتلا به افسردگی را کاهش می‌دهد و این اثر در طول زندگی بزرگسالان، مشاهده شده است.

منبع مطلب : خبرگزاری فارس

خبرگزاری فارس: ورزش کنید تا افسرده نشوید

، محققان انگلیسی روی 11 هزار نفر که از نظر بدنی آماده بودند مطالعاتی انجام دادند؛ این افراد با سن حدود 23، 33، 42 و 50 سال بودند که در از نظر بدنی مورد ارزیابی قرار گرفتند.

در این مطالعه دو نکته توجه پژوهشگران دانشگاه کالج لندن را به خود جلب کرد، یکی نشانه‌های افسردگی در این افراد و دیگری تعداد فعالیت بدنی این افراد بود؛ این اطلاعات بدون در نظر گرفتن سن نشان داد، ورزش مانع از خطر افسردگی می‌شود.

در صورتی که فعالیت فیزیکی سه بار در هفته باشد، نه تنها از افسردگی جلوگیری می‌کند بلکه خُلق افسرده و روحیه تضعیف شده را حدود 20 درصد کاهش می‌دهد و هر جلسه اضافه ورزش، برای سلامت بدن مفیدتر است.

ورزش باید بخشی از مراقبت، درمان و پیشگیری افراد مبتلا به افسردگی باشد.

– See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931112000220#sthash.whuufgOc.dpu

سوره قمر به همراه ترجمه آیات

                                                     سوره قمر   به همراه  ترجمه آیات
   

به نام خداوند رحمتگر مهربان

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

نزديك شد قيامت و از هم شكافت ماه (1)

 

اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ ﴿1﴾

و هر گاه نشانه‏اى ببينند روى بگردانند و گويند سحرى دايم است (2)

 

وَإِن يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ ﴿2﴾

و به تكذيب دست زدند و هوسهاى خويش را دنبال كردند و [لى] هر كارى را [آخر] قرارى است (3)

 

وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ ﴿3﴾

و قطعا از اخبار آنچه در آن مايه انزجار [از كفر] است به ايشان رسيد (4)

 

وَلَقَدْ جَاءهُم مِّنَ الْأَنبَاء مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ ﴿4﴾

حكمت بالغه [حق اين بود] ولى هشدارها سود نكرد (5)

 

حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ ﴿5﴾

پس از آنان روى برتاب روزى كه داعى [حق] به سوى امرى هولناک دعوت مى ‏كند (6)

 

فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَيْءٍ نُّكُرٍ ﴿6﴾

در حالى كه ديدگان خود را پایین انداخته اند چون ملخهاى پراكنده از گورها[ى خود] بیرون مى ‏آيند (7)

 

خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ ﴿7﴾

به سرعت ‏سوى آن دعوتگر مى‏شتابند كافران مى‏گويند امروز [چه] روز دشوارى است (8)

 

مُّهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكَافِرُونَ هَذَا يَوْمٌ عَسِرٌ ﴿8﴾

پيش از آنان قوم نوح [نيز] به تكذيب پرداختند و بنده ما را دروغگو خواندند و گفتند ديوانه‏اى است و [بسى] آزار كشيد (9)

 

كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ﴿9﴾

پس  پروردگارش را خواند كه من مغلوب شدم به داد من برس (10)

 

فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ ﴿10﴾

پس درهاى آسمان را به آبى ريزان گشوديم (11)

 

فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاء بِمَاء مُّنْهَمِرٍ ﴿11﴾

و از زمين چشمه‏ها جوشانيديم تا آب [زمين و آسمان] براى امرى كه مقدر شده بود به هم پيوستند (12)

 

وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاء عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ ﴿12﴾

و او را بر [كشتى] تخته‏ دار و ميخ‏آجين سوار كرديم (13)

 

وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ ﴿13﴾

[كشتى] زير نظر ما روان بود [اين] پاداش كسى بود كه مورد انكار واقع شده بود (14)

 

تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاء لِّمَن كَانَ كُفِرَ ﴿14﴾

و به راستى آن [سفينه] را بر جاى نهاديم [تا] عبرتى [باشد] پس آيا پندگيرنده‏ اى هست (15)

 

وَلَقَد تَّرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿15﴾

پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (16)

 

فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿16﴾

و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرده‏ ايم پس آيا پندگيرنده‏ اى هست (17)

 

وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿17﴾

قوم عاد به تكذيب پرداختند پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (18)

 

كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿18﴾

ما بر [سر] آنان در روز شومى به طور مداوم تندبادى توفنده فرستاديم (19)

 

إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ ﴿19﴾

[كه] مردم را از جا مى ‏كند گويى تنه‏ هاى نخلى بودند كه ريشه‏ كن شده بودند (20)

 

تَنزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ ﴿20﴾

پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (21)

 

فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿21﴾

و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرده‏ ايم پس آيا پندگيرنده‏اى هست (22)

 

وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿22﴾

قوم ثمود هشداردهندگان را تكذيب كردند (23)

 

كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ ﴿23﴾

و گفتند آيا  بشرى از خودمان را پيروى كنيم در اين صورت ما واقعا در گمراهى و جنون خواهيم بود (24)

 

فَقَالُوا أَبَشَرًا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿24﴾

آيا از ميان ما [وحى] بر او القا شده است [نه] بلكه او دروغگويى گستاخ است (25)

 

أَؤُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ ﴿25﴾

به زودى فردا بدانند دروغگوى گستاخ كيست (26)

 

سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَّنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ ﴿26﴾

ما براى آزمايش آنان [آن] ماده‏ شتر را فرستاديم و [به صالح گفتيم]مراقب آنان باش و شكيبايى كن (27)

 

إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ ﴿27﴾

و به آنان خبر ده كه آب ميانشان تقسیم شده‏ است هر كدام را آب به نوبت‏ خواهد بود (28)

 

وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاء قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ ﴿28﴾

پس رفيقشان را صدا كردند و [او] شمشير كشيد و [شتر را] پى كرد (29)

 

فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ ﴿29﴾

پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (30)

 

فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿30﴾

ما بر [سر]شان يك فرياد [مرگبار] فرستاديم و چون گياه خشكيده [كومه‏ها] ريزريز شدند (31)

 

إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ ﴿31﴾

و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرديم پس آيا پندگيرنده‏ اى هست (32)

 

وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿32﴾

قوم لوط هشداردهندگان را تكذيب كردند (33)

 

كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ ﴿33﴾

ما بر [سر] آنان سنگبارانى [انفجارى] فروفرستاديم [و] فقط خانواده لوط بودند كه سحرگاهان  آنها ران جات دادیم (34)

 

إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَّجَّيْنَاهُم بِسَحَرٍ ﴿34﴾

[و اين] رحمتى از جانب ما بود هر كه شاکر باشد بدين‏سان [او را] پاداش مى‏ دهيم (35)

 

نِعْمَةً مِّنْ عِندِنَا كَذَلِكَ نَجْزِي مَن شَكَرَ ﴿35﴾

و [لوط] آنها را از عذاب ما سخت بيم داده بود و[لى] در  باره تهديدها[ى ما] به جدال برخاستند (36)

 

وَلَقَدْ أَنذَرَهُم بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ ﴿36﴾

و از مهمان[هاى] او كام دل خواستند پس فروغ ديدگانشان را گرفتیم و [گفتيم] [مزه] عذاب و هشدارهاى مرا بچشيد (37)

 

وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَن ضَيْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿37﴾

و به راستى كه سپيده ‏دم عذابى پيگير به سر وقت آنان آمد (38)

 

وَلَقَدْ صَبَّحَهُم بُكْرَةً عَذَابٌ مُّسْتَقِرٌّ ﴿38﴾

پس عذاب و هشدارهاى مرا بچشيد (39)

 

فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿39﴾

و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرديم پس آيا پندگيرنده‏ اى هست (40)

 

وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿40﴾

و در حقيقت هشداردهندگان به جانب فرعونيان آمدند (41)

 

وَلَقَدْ جَاء آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ ﴿41﴾

[اما آنها] همه معجزات ما را تكذيب كردند تا چون با اقتدار [گريبان] آنان را گرفتيم (42)

 

كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُّقْتَدِرٍ ﴿42﴾

آيا كافران شما از اينان [كه برشمرديم] برترند يا شما در نوشته‏ ها[ى آسمانى] خط  برائت وامانى دارید (43)

 

أَكُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِّنْ أُوْلَئِكُمْ أَمْ لَكُم بَرَاءةٌ فِي الزُّبُرِ ﴿43﴾

يا مى‏گويند ما گروهی پیروزمندیم [و يار و ياور همديگر]يم (44)

 

أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ ﴿44﴾

زودا كه اين جمع در هم شكسته شود و پشت كنند (45)

 

سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ ﴿45﴾

بلكه موعدشان قيامت است و قيامت [بسى] سخت‏تر و تلخ‏تر است (46)

 

بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ ﴿46﴾

قطعا بزهكاران در گمراهى و جنونند (47)

 

إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿47﴾

روزى كه در آتش به رو كشيده مى‏شوند [و به آنان گفته مى‏شود] لهيب آتش را بچشيد [و احساس كنيد] (48)

 

يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ ﴿48﴾

ما هر چيزى را به اندازه  و دقیق آفريده‏ ايم (49)

 

إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ ﴿49﴾

و فرمان ما جز يك بار نيست [آن هم] چون چشم به هم زدنى (50)

 

وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ ﴿50﴾

و هم مسلكان شما را سخت به هلاكت رسانديم پس آيا پندگيرنده‏اى هست (51)

 

وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿51﴾

و هر چه كرده‏اند در كتابها[ى اعمالشان درج] است (52)

 

وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ ﴿52﴾

و هر کوچک و بزرگى [در آن] نوشته شده است (53)

 

وَكُلُّ صَغِيرٍ وَكَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ ﴿53﴾

در حقيقت  جایگاه مردم پرهيزگار در ميان باغها و نهرها است(54)

 

إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ﴿54﴾

در قرارگاه صدق نزد پادشاهى توانايند (55)

 

فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ ﴿55﴾