Author: علی خانی

پدیده جنایتکارانه «اسیدپاشی» مصداق اقدام تروریستی

ارسال به دوستان

پدیده جنایتکارانه «اسیدپاشی» مصداق اقدام تروریستی/ انگیزه‌های اسیدپاشان تاکنون چه بوده است؟

اسید، مایعی است که در کشور ما به راحتی در دسترس قرار می‌گیرد و قوانین موجود هم قدرت بازدارندگی را ندارند. به همین دلیل سالانه شاهد چند قربانی اسیدپاشی هستیم که اغلب به دلیل خصومت‌های شخصی صورت می‌گیرد.

خبرگزاری فارس: پدیده جنایتکارانه «اسیدپاشی» مصداق اقدام تروریستی/ انگیزه‌های اسیدپاشان تاکنون چه بوده است؟

 

– محمد علی صفاریان: «یک قسمت از سر من سوراخ شده، یکی از قرنیه‌هایم را از دست داده‌ام و بدنم به شدت آسیب دیده است.

من بارها سوختن دست را با بخار آب یا قابلمه و … تجربه کردم اما این سوختن متفاوت بود.

لباس‌هایم در تنم پودر شد…

مردم من را به مغازه‌ای بردند و سریع به صورتم آب پاشیدند.»

این گوشه‌ای از بیان حادثه توسط یکی از قربانیان اسیدپاشی در اصفهان است.

حقیقتا بسیار تاسف‌انگیز و تاثربرانگیر بود.

با نگاهی به آمار از بین 13 مورد اسیدپاشی‌ای که در ده سال گذشته اتفاق افتاده است و البته به صورت رسمی اعلام شده است، 10 مورد آن انگیزه‌های شخصی بوده و 3 مورد هم انگیزه عامل اسیدپاشی نامعلوم بود.

انگیزه‌هایی از قبیل جواب رد شنیدن در خواستگاری، انتقام پدر شوهر از عروسش به خاطر طلاق از پسر، تصمیم جدایی از همسر، ظلم پدرانه، ازدواج همسر، تصور اشتباه درباره مزاحمت تلفنی برای همسر اسیدپاش، اعتیاد پدر قربانی و فروش جهاز دختر و حسادت زنانه مسیر زندگی قربانیان را تغییر داد.

اگر انسان می‌خواهد عمق فاجعه را درک کند در کنار شنیدن ماوقع حادثه و دیدن عکس‌های موجود باید خود را یا خانواده خود را در چنین موقعیتی تصور کند تا ذره‌ای درد و رنج قربانی و خانواده‌اش را درک کند.

زیبایی، شنوایی، چشم، پوست، نقص عضو، تخریب گردن و صورت و قفسه سینه تنها گوشه‌ای از پیامدهای این حرکت وحشیانه است.

در این روزها همه فقط حرف اسیدپاشی را می‌زنند و تنها به اظهار همدردی اکتفا می‌کنند اما تنهایی، نگاه‌های خاص مردم، گوشه‌گیری و شاید تغییر مسیر زندگی سهم قربانی از دنیا باشد.

دیگر قربانی می‌ماند و آیینه‌ای که حتی دلش نمی‌خواهد در آن نگاه کند.

دیگر قربانی می‌ماند و پارچه‌ای که نیمی از صورتش را می‌پوشاند.

دیگر قربانی می‌ماند و قربانی…

«برای این‌که خانواده‌ام را کمتر آزار دهم سعی می‌کنم سکوت کنم و از درد ناله نکنم.»

چقدر زندگی این افراد سخت می‌گذرد.

این افرادی که کم هم نیستند. در همین 10 سال پیش، در آبان ماه سال 83، آمنه بهرامی قربانی‌ای که در سیدخندان توسط خواستگار سابقش مورد اسیدپاشی قرار گرفت و بعد از هفت سال حکم عامل اسیدپاشی‌اش صادر شد و در نهایت رضایت داد و یا داود روشنایی که یکسال بعد از وی مورد این حمله قرار گرفت و متهم هم ادعا می‌کرد که قربانی را اشتباه گرفته و به همین راحتی با زندگی یه انسان بازی کرد، اینها تنها نمونه‌هایی از قربانیان این حادثه هستند.

در جدول زیر بخشی از قربانیان این حادثه را با ذکر انگیزه اسیدپاش و دیگر جزئیات می‌خوانید:

مشخصات قربانی اسیدپاشی نسبت اسید پاش با قربانی انگیزه اسیدپاش آسیب وارد شده زمان حادثه مکان حادثه
آمنه بهرامی خواستگار سابق ناکامی در ازدواج با قربانی تخریب کامل صورت، سوختگی دست راست، نابینایی هر دو چشم آبان 83 سید خندان تهران
داوود روشنایی غریبه قربانی را اشتباه گرفته بود تخریب گردن، صورت، قفسه سینه و چشم راست آبان 84 مجیدیه تهران
مادر و دختر خردسال زن همسایه نامعلوم نقص عضو دست زن و سوختگی صورت مادر و دختر تیر 89 همدان
معصومه عطایی 32 ساله پدر شوهر انتقام پدر شوهر به خاطر طلاق از پسر سوختگی چشم، اندام‌های فوقانی، صورت و قفسه سینه شهریور 89 شهررضا اصفهان
سمیه 28 ساله و دخترش رعنا چهارساله همسر و پدر زن تصمیم به جدایی از همسر داشت تخریب کامل سر و صورت و چشم مادر و دختر اردیبهشت 90 بم/کرمان
عزیز 50 ساله دختر روی پدر پدرم از بچگی به من ظلم می‌کرد تخریب سر و صورت و سوختگی کامل خرداد 90 سراب
سیما قربانی خواستگار سابق ازدواج نکردن قربانی سوختگی 60 درصدی دست‌ها و صورت مهر 90 تهران
مرد 40 ساله همسر همسرش ازدواج کرده بود سوختگی صورت و قفسه سینه بهمن 90 تهران
محسن مرتضوی 35 ساله همکار تصور اشتباه درباره مزاحمت تلفنی برای همسر اسیدپاش سوختگی کامل سر، صورت و دست‌ها و 19 ضربه چاقو فروردین 91 تهران
تهمینه یوسفی پدر و برادر اعتیاد پدر قربانی و فروش جهاز دختر سوختگی کامل سر و صورت و نابینایی چشم راست خرداد 92 قزوین
صادق 23 ساله هم محلی نامعلوم سوختگی سر و صورت اردیبهشت 93 کیانشهر تهران
سمیه افشاری 25 ساله همسر مردی که به او علاقه داشت حسادت زنانه سوختگی صورت و دست، نابینایی چشم چپ شهریور 93 دهدشت کهکیلویه و بویراحمد
وکیل دادگستری نامشخص نامعلوم سوختگی صورت مهر 93 مرند

قوانین موجود قدرت بازدارندگی ندارند

درباره قوانین و انگیزه اسیدپاشی با یکی از جرم‌شناسان صحبت کردیم و وی معتقد بود که اصولا جرم یک پدیده اجتماعی است و متاسفانه جرم اسیدپاشی از جرم های به شدت ضداجتماعی محسوب می‌شود که در کشور ما سابقه‌ای حدود 60 سال دارد.

سید مهدی حجتی گفت: اولین اسیدپاشی در کشور ما در سال 34 رخ داد و آن هم اسیدپاشی روی یک قاضی دادگستری بود به دلیل اینکه کسی را به حبس محکوم کرده بود. همین امر باعث شد قانونگذار در سال 37 بیاید و برای جرم اسیدپاشی قانونی را وضع کند.

وی ادامه داد: اما در واقع این قانونی که در سال 37 تصویب شد تا حال حاضر دچار تغییر و تحولی نشده و هم‌اکنون هم دادگاه به استناد همان قانون سال 37 در قوانین مربوط به قصاص و دیه تصمیم می‌گیرند.

این وکیل دادگستری اظهار داشت: از طرفی اگر بخواهیم علت را جستجو کنیم باید بگوییم که قوانین فعلی قابلیت بازدارندگی را در برابر اسیدپاشی ندارند.

حجتی گفت: در واقع مجازات در قوانین باید جوری باشد که فرد مجرم با احتساب آن مجازات دیگر سمت جرم نرود. در حالی که این قانون اسیدپاشی فاقد این ویژگی است و شاهد آن هم وقایع سالیان گذشته است.

دسترسی آسان به اسید در ایران

وی ادامه داد: یکی از معضلات ما این بحث تسهیل دسترسی به این مایع است. این مایع به راحتی در دسترس همگان قرار می‌گیرد و هیچ گونه رهگیری آن هم امکان‌پذیر نیست در صورتی که در برخی از کشورهای دنیا فروشنده مواد منفجره یا مضر برچسب و کد رهگیری‌ای دارد که مشخص می‌کند این ماده را چه کسی خریده و در کجا می‌خواهد استفاده کند ولی متاسفانه در کشور ما اینگونه نیست.

این حقوقدان در خاتمه افزود: درباره انگیزه هم باید بگویم که اغلب آنها انگیزه‌های شخصی یا انتقام از جامعه است.

اسیدپاشی اقدامی تروریستی است

حجت الاسلام پورمحمدی، وزیر دادگستری با بیان این که نیروی انتظامی و دستگاه های ذیربط به دنبال شناسایی عاملان اسیدپاشی در اصفهان هستند، گفت: این اقدامات بی قاعده ای است که با هزینه کم، غافلگیرانه و راحت می توان آن را انجام داد.

وزیر دادگستری خاطر نشان کرد: ما خیلی نگران این موضوع هستیم و امیدواریم عاملان آن شناسایی شده و به مجازات برسند.

پورمحمدی تصریح کرد: همه مسئولان و دست اندرکاران با تمام قدرت و انگیزه در تلاش هستند تا این افراد را شناسایی کنند و همچنین امیدوارم دیگر اجازه بروز چنین حوادثی را ندهیم.

 

اشد مجازات برای عاملین اسیدپاشی و رسیدگی بدون نوبت به پرونده

همچنین غلامحسین محسنی‌اژه‌ای، معاون اول قوه‌قضاییه هم گفت: قوه قضاییه در رابطه با عاملان ماجرای اسیدپاشی اصفهان پیگیر دستگیری این افراد هستند و آماده‌اند در صورت دستگیری به سرعت بازپرسی صورت گرفته و عاملان به اشد مجازات برسند.

اژه‌ای افزود: بسیار ناگوار است که خانمی جوان ظاهر خود را به طور کل تا پایان عمر از دست بدهد و علاوه بر رنج بیماری برای خود و خانواده و عذاب معالجه و تبعات پس از آن از هزینه درمان نیز رنج بکشد.

وی تصریح کرد: درست است که این اقدام قابل قصاص است و عاملان اینگونه اقدام حتماً باید مجازات شوند ولی باید مجازاتی بازدارنده در این مورد صورت گیرد تا دیگر کسی جرأت نکند دست به اینگونه اقدامات بزند.

سخنگوی قوه قضاییه گفت‌: در این راستا ریاست دادگستری اصفهان از دادستان این استان و مسئولان امنیتی خواسته تا این پرونده را پیگیری کنند و عاملان این اقدام شناسایی شوند.

اژه‌ای در مورد برخی خبرها در این زمینه در سایت‌ها گفت: براساس اطلاعات جمع‌آوری شده در این زمینه تاکنون تأیید نشده است که این اقدامات به علت بی‌حجابی افراد صورت گیرد چرا که با توجه به ارتباطاتی که با این افراد گرفته شده است این افراد جزو بی‌حجاب‌ها نبوده‌اند و اطلاعاتی که در برخی سایت‌ها آمده است تأیید شدنی نیست.

وی اظهار داشت: این پرونده در خارج از نوبت رسیدگی خواهد شد.

تقریبا تمام مسئولان و حتی مردم از این اقدامات وحشیانه بیزارند و مسئولان هم قول مساعدت و پیگیری و بررسی این موضوع را داده‌اند.

امیدواریم با وضع قوانین جدی‌تر و محکم‌تر دیگر شاهد اینگونه جنایات و جرم های اجتماعی نباشیم و با جدیت دستگاه قضایی عاملان این جریان با اشد مجازات به سزای خود برسند و درس عبرتی برای دیگران شوند.

منبع مطلب :  خبرگزاری فارس

لینک ذیل مراجعه فرمایید

انتهای پیام/

– See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930729001497#sthash.7xIoSUy5.dpuf

پنج آیه اول سوره 27: النمل

 

پنج آیه اول سوره 27: النمل

به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

طا سين اين است آيات قرآن و [آيات] كتابى روشنگر (1)
طس تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُّبِينٍ ﴿1﴾

كه [مايه] هدايت و بشارت براى مؤمنان است (2)
هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿2﴾

همانان كه نماز برپا مىدارند و زكات مىدهند و خود به آخرت يقين دارند (3)
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿3﴾

كسانى كه به آخرت ايمان ندارند كردارهايشان را در نظرشان بياراستيم [تا همچنان] سرگشته بمانند (4)
إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ ﴿4﴾

آنان كسانىاند كه عذاب سخت براى ايشان خواهد بود و در آخرت خود زيانكارترين [مردم] اند (5)
أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿5﴾

در آیه دوم می بینیم که گفته شده است آیات قران مومنین را هم هدایت می کند و هم مژه و بشارت است برای آنها. / ان شاء الله اهل ایمان باشیم که هم قران مایه هدایت ما باشد و هم بشارت ها و مژده های دلگرم کننده قران شامل حال ما باشد
11 min · J’aime

Ali Khani
در آیه سوم 3 خصوصیت و صفت مومنین ذکر شده 1- اقامه نماز 2 – پرداخت ذکات 3 – یقین به آخرت . ان شاء الله از مومنین واقعی باشیم و صفات مومنین را از جمله این سه صفت را داشته باشیم. خود بخواهیم و از خدا بخواهیم به ما در این جهت کمک کند
7 min · J’aime

Ali Khani
در آیه چهارم می بینیم گفته شده است کسانیکه به آخرت ایمان ندارند اعمال آنها برایشان زینت می دهیم ( به عبارتی در عین حال اعمال آنها غیر صالح است ولی اعمال خود را زیبا می بینند / می بینیم توی این دنیا افراد گمراه چگونه با تمام وجود از رفتار ناشایست خود دفاع می کنند) و این افراد سرگردان و گمراه می مانند.
1 min · Modifié · J’aime

سوره 52: الطور

 

سوره 52: الطور

4

به نام خداوند رحمتگر مهربان
بسم الله الرحمن الرحيم
سوگند به طور (1)

والطور )1(
و كتابى نگاشته شده (2)

وكتاب مسطور )2(
در طومارى گسترده (3)

في رق منشور )3(
سوگند به آن خانه آباد [خدا] (4)

والبيت المعمور )4(
سوگند به بام بلند [آسمان] (5)

والسقف المرفوع )5(
و آن درياى سرشار [و افروخته] (6)

والبحر المسجور )6(
كه عذاب پروردگارت واقع شدنى است (7)

إن عذاب ربك لواقع )7(
آن را هيچ بازدارندهاى نيست (8)

ما له من دافع )8(
روزى كه آسمان سخت در تب و تاب افتد (9)

يوم تمور السماء مورا )9(
و كوهها [جمله] به حركت درآيند (10)

وتسير الجبال سيرا )10(
پس واى بر تكذيبكنندگان در آن روز (11)

فويل يومئذ للمكذبين )11(
آنان كه به ياوه سرگرمند (12)

الذين هم في خوض يلعبون )12(
روزى كه به سوى آتش جهنم كشيده مىشوند [چه] كشيدنى (13)

يوم يدعون إلى نار جهنم دعا )13(
[و به آنان گويند] اين همان آتشى است كه دروغش مىپنداشتيد (14)

هذه النار التي كنتم بها تكذبون )14(

آيا اين افسون است يا شما [درست] نمىبينيد (15)
أفسحر هذا أم أنتم لا تبصرون )15(

 

به آن درآييد خواه صبر کنید یا صبر نکنید به حال شما يكسان است تنها به آنچه مىكرديد مجازات مىيابيد (16)

اصلوها فاصبروا أو لا تصبروا سواء عليكم إنما تجزون ما كنتم تعملون )16(
پرهيزگاران در باغهايى و [در] ناز و نعمتند (17)

إن المتقين في جنات ونعيم )17(
به آنچه پروردگارشان به آنان داده دلشادند و پروردگارشان آنها را از عذاب دوزخ مصون داشته است (18)

فاكهين بما آتاهم ربهم ووقاهم ربهم عذاب الجحيم )18(
[به آنان گويند] به [پاداش] آنچه به جاى مىآورديد بخوريد و بنوشيد گواراتان باد (19)

كلوا واشربوا هنيئا بما كنتم تعملون )19(
بر تختهايى رديف هم تكيه زدهاند و حوران درشتچشم را همسر آنان گرداندهايم (20)

متكئين على سرر مصفوفة وزوجناهم بحور عين )20(
و كسانى كه ایمان آوردند و فرزندانشان آنها را در ايمان پيروى كرده اند فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد و چيزى از كار [ها] شان را نمىكاهيم هر كسى در گرو دستاورد خويش است (21 )

والذين آمنوا واتبعتهم ذريتهم بإيمان ألحقنا بهم ذريتهم وما ألتناهم من عملهم من شيء كل امرئ بما كسب رهين )21(
با [هر نوع] ميوه و گوشتى كه دلخواه آنهاست آنان را مدد [و تقويت] مىكنيم (22)
وأمددناهم بفاكهة ولحم مما يشتهون) 22(
در آنجا جامى از دست هم مىربايند [و بر سرش همچشمى مىكنند] كه در آن نه ياوه گويى است و نه گناه (23)

يتنازعون فيها كأسا لا لغو فيها ولا تأثيم )23(
و براى [خدمت] آنان پسرانى است كه بر گردشان همىگردند انگارى آنها مرواريدىاند كه [در صدف] نهفته است (24)

ويطوف عليهم غلمان لهم كأنهم لؤلؤ مكنون )24(
و برخىشان رو به برخى كنند [و] از هم پرسند (25)

وأقبل بعضهم على بعض يتساءلون )25(
گويند ما پيشتر در ميان خانواده خود بيمناك بوديم (26)

قالوا إنا كنا قبل في أهلنا مشفقين )26(
پس خدا بر ما منت نهاد و ما را از عذاب گرم [مرگبار] حفظ كرد (27)

فمن الله علينا ووقانا عذاب السموم )27(
ما از ديرباز او را مىخوانديم كه او همان نيكوكار مهربان است (28)

إنا كنا من قبل ندعوه إنه هو البر الرحيم )28(
پس اندرز ده كه تو به لطف پروردگارت نه كاهنى و نه ديوانه (29)

فذكر فما أنت بنعمت ربك بكاهن ولا مجنون )29(
يا مىگويند شاعرى است كه انتظار مرگش را مىبريم [و چشم به راه بد زمانه بر اوييم] (30)
أم يقولون شاعر نتربص به ريب المنون )30(
بگو منتظر باشيد كه من [نيز ] با شما از منتظرانم (31)

قل تربصوا فإني معكم من المتربصين )31(
آيا پندارهايشان آنان را به اين [موضعگيرى] وا مىدارد يا [نه] آنها مردمى سركشند (32)

أم تأمرهم أحلامهم بهذا أم هم قوم طاغون )32(
يا مىگويند آن را بربافته [نه] بلكه باور ندارند (33)

أم يقولون تقوله بل لا يؤمنون )33(
پس اگر راست مىگويند سخنى مثل آن بياورند (34)

فليأتوا بحديث مثله إن كانوا صادقين )34(
آيا از هيچ خلق شدهاند يا آنكه خودشان خالق [خود] هستند (35)

أم خلقوا من غير شيء أم هم الخالقون )35(
آيا آسمانها و زمين را [آنان] خلق كردهاند [نه] بلكه يقين ندارند (36)

أم خلقوا السماوات والأرض بل لا يوقنون )36(
آيا ذخاير پروردگار تو پيش آنهاستيا ايشان تسلط [تام] دارند (37)

أم عندهم خزائن ربك أم هم المصيطرون )37(
آيا نردبانى دارند كه بر آن [بر شوند و] بشنوند پس بايد شنونده آنان برهانى آشكار بياورد (38)
أم لهم سلم يستمعون فيه فليأت مستمعهم بسلطان مبين )38(
آيا خدا را دختران است و شما را پسران (39)

أم له البنات ولكم البنون )39(
آيا از آنها مزدى مطالبه مىكنى و آنان از [تعهد اداى] تاوان گرانبارند (40)

أم تسألهم أجرا فهم من مغرم مثقلون )40(
آيا [علم] غيب پيش آنهاست و آنها مىنويسند (41)

أم عندهم الغيب فهم يكتبون )41(
يا مىخواهند نيرنگى بزنند و [لى] آنان كه كافر شدهاند خود دچار نيرنگ شدهاند (42)

أم يريدون كيدا فالذين كفروا هم المكيدون )42(
آيا ايشان را جز خدا معبودى است منزه استخدا از آنچه [با او] شريك مىگردانند (43)

أم لهم إله غير الله سبحان الله عما يشركون )43(
و اگر پاره سنگى را در حال سقوط از آسمان ببينند مىگويند ابرى متراكم است (44)

وإن يروا كسفا من السماء ساقطا يقولوا سحاب مركوم )44(
پس بگذارشان تا به آن روزى كه در آن بيهوش مىافتند برسند (45)

فذرهم حتى يلاقوا يومهم الذي فيه يصعقون )45(
روزى كه نيرنگشان به هيچوجه به كارشان نيايد و حمايت نيابند (46)

يوم لا يغني عنهم كيدهم شيئا ولا هم ينصرون )46(
و در حقيقت غير از اين [مجازات] عذابى [ديگر] براى كسانى كه ظلم كردهاند خواهد بود ولى بيشترشان نمىدانند [كه آن عذاب چيست] (47)

وإن للذين ظلموا عذابا دون ذلك ولكن أكثرهم لا يعلمون )47(
و در برابر دستور پروردگارت شكيبايى پيشه كن كه تو خود در حمايت مايى و هنگامى كه [از خواب] بر مىخيزى به نيايش پروردگارت تسبيح گوى (48)

واصبر لحكم ربك فإنك بأعيننا وسبح بحمد ربك حين تقوم )48(
و [نيز] پارهاى از شب و در فروشدن ستارگان تسبيحگوى او باش (49)

ومن الليل فسبحه وإدبار النجوم )49(

 
 

دلایل تأکید رهبر انقلاب بر احیای سنت واسطه‌گری در ازدواج

 

دلایل تأکید رهبر انقلاب بر احیای سنت واسطه‌گری در ازدواج

نکته‌ی دیگر که بسیار مهم است آن‌که شخص واسطه‌گر باید حقایق را به دو طرف منتقل کند و برای این‌که مثلاً این وصلت صورت بگیرد نقاط ضعف را نپوشاند و نقاط قوت را زیاد بزرگ جلوه ندهد؛ آن‌چه هست را منتقل کند و بهتر و درست این است که تحلیل خودش را هم از شرایط افراد ارائه ندهد، بلکه خبرها را منتقل کند و تحلیل‌ها و برداشت‌ها را به عهده‌ی دو طرف بگذارد

 منبع مطلب  نقطه نیوز –
رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویی ماه رمضان امسال با اشاره به اهمیت مسأله‌ی ازدواج جوانان، درباره‌ی عواقب بی‌تفاوتی در جامعه نسبت به این مسأله و تبعات سخت آن برای کشور هشدار دادند. ایشان خود جوان‌ها، خانواده‌ها و مسئولان مربوط را به اقدامات عملی برای حل این مشکل دعوت کردند و یکی از راهکارها را احیای سنت واسطه‌گری در ازدواج دانستند: «در گذشته معمول بود که براى ازدواج، افراد خیّر و مؤمنى پیدا می‌شدند، واسطه‌‌گرى می‌کردند، دخترهاى مناسب را، پسرهاى مناسب را، معرفى می‌کردند، ازدواج‌ها را راه مى‌‌انداختند؛ این کارها باید انجام بگیرد؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتى در این زمینه به‌‌وجود بیاید.» در آستانه‌ی روز اول ذی‌الحجه –سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا علیهماالسلام- در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین هادی حسینخانی، معاون تهذیب حوزه‌‌ی علمیه‌ی قم به بررسی موضوع واسطه‌گری در ازدواج پرداختیم. حجت‌الاسلام حسینخانی که پیش از این، معاون نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بوده است، تجربیات چندساله‌ای از واسطه‌گری ازدواج در این دانشگاه داشته و تحصیلات تخصصی خود را نیز در موضوعی مرتبط با همین زمینه به اتمام رسانده است.* همان‌طور که مستحضر هستید، وساطت در امر ازدواج، در سیره‌ی اهل بیت علیهم‌السلام مورد توجه بوده و روایاتی هم در فضیلت این کار، از ایشان صادر شده است. لطفاً برای ما از نگاه و رویکرد دین نسبت به این مسأله بفرمایید.
بحث واسطه‌گری یا شفاعت در ازدواج، در فرمایشات خدای متعال و معصومین علیهم‌السلام ذکر شده است. در سوره‌ی مبارکه نور، آن‌جا که خداوند متعال می‌فرماید «وَأَنْکِحُوا الْأَیامى‌ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُم»۱، دستور «َأَنْکِحُوا» خطاب به جامعه‌ی اسلامی صادر شده است و تمام اعضای این جامعه را دربرمی‌گیرد. یعنی همه مأمور می‌شوند که زمینه را برای ازدواج پسران و دختران فراهم کنند.
در روایات ما بابی وجود دارد تحت عنوان «مَن تَزَوَّج اَخاه المُؤمِن» یعنی کسی که برای برادر مؤمنش، شرایط ازدواج را فراهم کند. در روایتی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل شده است که فرمودند: «أَفْضَلُ‌ الشَّفَاعَاتِ‌ أَنْ‌ یَشْفَعَ‌ بَیْنَ اثْنَیْنِ فِی نِکَاحٍ حَتَّى یَجْمَعَ شَمْلَهُمَا» بهترین شفاعت‌ها این است که شفاعت شود بین دو نفر در ازدواج تا بالاخره زیر یک سقف قرار بگیرند.در روایات ما بابی وجود دارد تحت عنوان «مَن تَزَوَّج اَخاه المُؤمِن» یعنی کسی که برای برادر مؤمنش، شرایط ازدواج را فراهم کند. روایات متعددی در این باب وجود دارد. مثلاً روایتی از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است که ایشان فرمودند: «مَنْ‌ زَوَّجَ‌ عَزَباً کَانَ مِمَّنْ یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»۲ یعنی کسی که شرایط ازدواج فرد مجردی را فراهم کند، از کسانی است که خداوند در روز قیامت به او نظر می‌کند. یا در روایت دیگری از امام کاظم علیه‌السلام نقل شده است که فرمودند: «در روز قیامت که هیچ سایه‌ای جز سایه‌ی عرش خدا نیست، سه گروه زیر این سایه قرار می­گیرند.» آن‌وقت درباره‌ی اولین دسته فرمودند: «رَجُلٌ‌ زَوَّجَ‌ أَخَاهُ‌ الْمُسْلِم»۳ مردی که شرایط ازدواج برادر مسلمانش را تأمین کند.در روایت دیگری نیز از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل شده است که فرمودند: «أَفْضَلُ‌ الشَّفَاعَاتِ‌ أَنْ‌ یَشْفَعَ‌ بَیْنَ اثْنَیْنِ فِی نِکَاحٍ حَتَّى یَجْمَعَ شَمْلَهُمَا» بهترین شفاعت‌ها این است که شفاعت شود بین دو نفر در ازدواج تا بالاخره زیر یک سقف قرار بگیرند.

به نظر می‌رسد که در ادبیات دینی مسأله‌ی واسطه‌گری در ازدواج، مسأله‌ای حائز اهمیت است. به هرحال، فردی که می‌خواهد ازدواج کند، در خیلی از موارد کسی را نمی‌شناسد که مستقیماً سراغ او برود و نیازمند این است که از افرادی کمک بگیرد. در سیره‌ی بزرگان دین هم توجه به این نکته وجود داشته است. از جمله خود پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم؛ وقتی که جوانی به نام «جُوَیبِر» خدمت حضرت می‌آیند، حضرت نگاه مهربانی به او می‌کنند و می‌فرمایند که چرا ازدواج نمی‌کنی؟ او هم در پاسخ مشکلاتی را مطرح می‌کند. بعد حضرت همان‌جا او را راهنمایی می‌کنند و می‌فرمایند که «انْطَلِقْ یَا جُوَیْبِرُ إِلَى زِیَادِ بْنِ لَبِیدٍ فَإِنَّهُ مِنْ‌ أَشْرَفِ‌ بَنِی‌ بَیَاضَة»۴ جویبر! پیش زیاد ابن لبید برو و دختر او را خواستگاری کن. این معرفی کردن و واسطه‌گری از خود پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم وجود داشته و معصومین علیهم‌الاسلام هم این روش را ادامه داده‌اند و به همین سبب علمای دین به ایشان در عمل به این سنت تأسی کرده‌اند.
وقتی جوانی به نام «جُوَیبِر» خدمت پیامبر اکرم می‌آیند، حضرت نگاه مهربانی به او می‌کنند و می‌فرمایند چرا ازدواج نمی‌کنی؟ او هم در پاسخ مشکلاتی را مطرح می‌کند. بعد حضرت همان‌جا او را راهنمایی می‌کنند و می‌فرمایند که جویبر! پیش زیاد ابن لبید برو و دختر او را خواستگاری کن. این معرفی کردن و واسطه‌گری از خود پیامبر وجود داشته و معصومین هم این روش را ادامه داده‌اند.

* در توضیح آیه‌ای که در ابتدا استشهاد کردید، خطاب «أَنْکِحُوا» را به همه‌ی مؤمنین متوجه دانستید. اما در عمل شاید هر کسی صلاحیت این کار را نداشته باشد. افرادی که می‌خواهند در این کار وارد شوند، باید واجد چه ویژگی‌هایی باشند تا از آفت‌های احتمالی مصون بمانند؟
افرادی که می‌خواهند به این امور بپردازند باید واجد ویژگی‌هایی باشند که برخی از آنها بایسته و برخی دیگر شایسته است. اول آن‌که شایسته است کسی که واسطه‌گری می‌کند خودش متأهل باشد و مقداری پختگی نسبت به مسائل ازدواج و خانواده داشته باشد و همچنین تا حدودی با مسائل روان‌شناسی آشنا باشد تا بتواند ویژگی‌های افراد را بشناسد و با طرف مقابل تطبیق بدهد که در این صورت، احتمال تشخیص درست بالا می‌رود.

ویژگی دیگر این است که این شخص واقعاً قصدش این باشد که این معرفی کردن، زمینه‌سازی برای شکل‌گیری یک زندگی پایدار و سالم باشد و در تمام مراحل، این نکته را وجهه‌ی همت و عمل خود قرار دهد. بعضی‌ها ممکن است خدای نکرده اهداف مادی و نیت کسب درآمد داشته باشند. این کار را می‌کنند و برایشان مهم نیست که چه اتفاقی می‌افتد و بیش از هر چیز، می‌خواهند وصلتی صورت بگیرد. حتی بعضی‌ها می‌خواهند برای رسیدن به این ثواب‌هایی که گفته شده است، هر طور شده اقدام کنند و چشمشان را روی این‌که این دو نفر چقدر هماهنگی دارند یا ندارند ببندند و صرفاً به دنبال این باشند که آمار ازدواج‌هایی که توسط خودشان انجام می‌شود بالاتر برود!

نکته‌ی دیگر که بسیار هم مهم است آن‌که شخص واسطه‌گر باید حقایق را به دو طرف منتقل کند و برای این‌که مثلاً این وصلت صورت بگیرد نقاط ضعف را نپوشاند و نقاط قوت را زیاد بزرگ جلوه ندهد؛ آن‌چه هست را منتقل کند و بهتر و درست این است که تحلیل خودش را هم از شرایط افراد ارائه ندهد، بلکه خبرها را منتقل کند و تحلیل‌ها و برداشت‌ها را به عهده‌ی خود دو طرف بگذارد.
شایسته است کسی که واسطه‌گری می‌کند خودش متأهل باشد و مقداری پختگی نسبت به مسائل ازدواج و خانواده داشته باشد و همچنین تا حدودی با مسائل روان‌شناسی آشنا باشد تا بتواند ویژگی‌های افراد را بشناسد و با طرف مقابل تطبیق بدهد.

* از آن‌جا که وساطت در ازدواج، ملاحظات فراوان و آفات محتملی دارد، معمولاً هر کسی متمایل به به این کار نیست و غالباً به حداقل کفایت می‌کنند؛ یعنی به همین بسنده می‌کنند که اطلاع دهند که مثلاً یک چنین دختر خانمی در چنین خانواده‌ای هست و بروید خودتان تحقیق کنید. آیا وظیفه‌ی فرد واسطه همین است؟
به نظرم مسأله‌ی شفاعت در ازدواج یک مقوله‌ی تشکیکی و دارای مراتب مختلف است. یک وقت فردی می‌آید و فرصت بسیار مفصلی می‌گذارد و با یک برنامه و تحقیقات حساب شده، افراد را می‌سنجد و به یکدیگر معرفی می‌کند و پیگیری‌های لازم را انجام می‌دهد تا مسأله به نتیجه برسد که این، مصداق اتم و اکمل آن روایات است. ولی یک وقت هم فردی در خود توانایی تشخیص و وساطت در این سطح را نمی‌بیند، لذا اگر مورد سؤال قرار گرفت که آیا شما کسی را برای ازدواج سراغ دارید، فقط در این حد می‌تواند کمک کند که کسی را معرفی کند. به نظر می‌رسد که اگرچه این فرد، مصداق اتم و اکمل آن روایات نیست، ولی به‌هرحال از ثواب این کار بهره‌مند می‌شود.

* بنابراین این امکان وجود دارد همگان در این سنت حسنه مشارکت –هرچند حداقلی- داشته باشند. به نظر شما چه راهکارهایی برای گسترش مشارکت‌کنندگان در این زمینه وجود دارد؟
برای عمومیت بخشیدن به این سنت، باید ارزش این کار به‌درستی تبیین شود و همه بدانند که کار، کار خیلی پرارزشی است. دوم این‌که مشخصات و معیارها برای افرادی که می‌توانند در این زمینه ورود پیدا کنند بیشتر تبیین شود تا هرکس از این مشخصات برخوردار است، رغبتش بیشتر شود.

سوم این‌که نگاه‌ها به مسأله‌ی واسطه‌گری ازدواج باید اصلاح شود. این‌طور نباشد که اگر مشکلی بین یک زوج پیدا شد، تمام کاسه‌کوزه‌ها سر واسطه‌ی نگون‌بخت شکسته شود. یکی از مهمترین موانع انگیزشی که باعث می‌شود حتی افرادی نزدیک این کار هم نشوند، آن است که  فرد به خودش می‌گوید برای چه خودم را به دردسر بیندازم؟ تا جایی که جریان خوب پیش می‌رود کاری به ما ندارند، اما یک مشکل کوچک که پیش بیاید، همه‌ی ناله‌ها و نفرین‌ها به طرف واسطه ما سرازیر می‌شود.
نکته‌ی دیگر که بسیار مهم است آن‌که شخص واسطه‌گر باید حقایق را به دو طرف منتقل کند و برای این‌که مثلاً این وصلت صورت بگیرد نقاط ضعف را نپوشاند و نقاط قوت را زیاد بزرگ جلوه ندهد؛ آن‌چه هست را منتقل کند و بهتر و درست این است که تحلیل خودش را هم از شرایط افراد ارائه ندهد، بلکه خبرها را منتقل کند و تحلیل‌ها و برداشت‌ها را به عهده‌ی دو طرف بگذارد.

مردم باید این را بدانند که واسطه، فقط یک معرف است و همه‌ی مسئولیت کار به عهده‌ی خود دو طرف است و آنها هستند که باید تحقیق و بررسی کنند. متأسفانه برخی خانواده‌ها به اعتبار معرف، تحقیقات را سبک می‌گیرند و پیگیری نمی‌کنند؛ خصوصاً اگر معرف از وجهه و جایگاه علمی یا اجتماعی بالایی برخوردار باشد، برایشان کافی است و می‌گویند دیگر مشکلی نیست. در حالی که این فرد واسطه بر اساس ظواهری که از دو طرف یا یک طرف سراغ داشته، کسی را معرفی کرده است. بنابراین هم خود شخص واسطه نباید بار مسئولیت را به دوش بگیرد و فقط باید خودش را در حد یک معرف به اینها بشناساند و هم این‌که خانواده‌ها نباید از خودشان سلب مسئولیت کنند و بررسی و دقت را کنار بگذارند و به حداقل‌ها اکتفا کنند. من فکر می‌کنم یکی از عوامل عمده‌ای که باعث می‌شود تا افراد از این واسطه‌گری طفره بروند، همین مسأله است. به‌ویژه این‌که مقداری هم آمار طلاق بالا رفته و ترس از دردسر و عواقب بعدی را در افراد ایجاد کرده است. اگر این نگرش اصلاح شود، افراد راحت‌تر قدم در این راه می‌گذارند.

* گویا جناب‌عالی در دانشگاه، تجربیات موفقی در وساطت برای ازدواج دانشجویان داشته‌اید. لطفاً کمی از این تجربیات و برکات آن دوران برای ما بگویید.
بنده چندین سال پیش که در یکی از دانشگاه‌ها، در نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری حضور داشتم، عملاً در این کار قرار گرفتم. دوستانی که قصد ازدواج داشتند به ما مراجعه می‌کردند. واقعاً نهاد یک نقطه‌ی امید برای دانشجویان شده بود. قصد ما هم این بود که تا حد امکان دقیق‌ترین و هماهنگ‌ترین گزینه‌ها به افراد معرفی شوند و به لطف خدا نتایج خیلی خوبی هم داشت.

روال ما این‌طور بود که آقایان وقتی مراجعه می‌کردند، ما یک فرم در اختیارشان قرار می‌دادیم تا آن را تکمیل کنند. بر اساس اطلاعات این فرم، ما در بانک اطلاعاتی دختر خانم‌هایی که در دانشگاه حضور داشتند جستجو می‌کردیم و هماهنگ‌ترین گزینه‌ها را شناسایی می‌کردیم. گاهی که چند گزینه‌ی مناسب وجود داشت، آن‌ها را اولویت‌بندی می‌کردیم، ولی به مراجعه‌کننده نمی‌گفتیم که ما چند نفر را سراغ داریم. فرد را معرفی می‌کردیم و اگر به نتیجه می‌رسید که چه بهتر و اگر نه، نفر بعدی را به او معرفی می‌کردیم. نحوه‌ی معرفی هم آن‌گونه بود که ابتدا مشخصات دختر خانم را بدون ذکر نام و آدرس، به آقا اطلاع می‌دادیم و اگر او می‌پذیرفت، زمینه را فراهم می‌کردیم تا کار از طرف خانواده‌شان پیگیری شود.
متأسفانه برخی خانواده‌ها به اعتبار معرف، تحقیقات را سبک می‌گیرند؛ خصوصاً اگر معرف از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار باشد. در حالی که فرد واسطه بر اساس ظواهری که از دو طرف یا یک طرف سراغ داشته، کسی را معرفی کرده است. بنابراین هم خود شخص واسطه نباید بار مسئولیت را به دوش بگیرد و هم خانواده‌ها نباید بررسی را کنار بگذارند و به حداقل‌ها اکتفا کنند.

یکی از مشکلاتی که در مراکز همسرگزینی کنونی وجود دارد این است که نقش خانواده در آن کمرنگ می‌شود. یعنی پسر و دختر، خودشان پیگیری می‌کنند و چه بسا به تصمیم می‌رسند ولی خانواده‌ها نمی‌پذیرند و یا این روش را نمی‌پسندند. یکی از نکاتی که ما در دانشگاه بر آن تأکید داشتیم، این بود که از همان ابتدا خانواده‌ها را درگیر می‌کردیم. تماس خانواده مشخص می‌کرد که آیا آن‌ها با اصل ازدواج فرزندشان موافق هستند یا خیر. اگر نیاز می‌شد که در طول بررسی‌ها کمکی بکنیم، ورود می‌کردیم. مثلاً بعضی خانواده‌ها از شهرهایی دیگر بودند. ما جلسه‌ی خواستگاری را در دفتر نهاد و یا حتی در منزل خودمان ترتیب می‌دادیم و دوطرف با حضور خانواده‌ها می‌نشستند و صحبت می‌کردند و کار پیش می‌رفت. بعضی خانواده‌ها می‌گفتند چون شما معرفی کرده‌اید ما نیازی به تحقیقات نداریم، ولی ما به شدت مخالفت می‌کردیم و می‌گفتیم حتماً تحقیق را انجام بدهید. برخی می‌گفتند ما کسی را برای تحقیق نداریم. آن وقت بنده خودم تحقیق می‌کردم و به آقا یا خانم نتایج را منتقل می‌کردم. البته باز تصمیم‌گیرنده‌ی نهایی خودشان بودند که باید انتخاب می‌کردند.

یادم می‌آید برای یکی از خانم‌های فعال دانشگاه، از شهر خودشان یک خواستگار پیدا شده بود؛ خود ایشان و خانواده‌شان نتوانسته بودند به نتیجه برسند که هماهنگی بین این دو نفر وجود دارد یا خیر. بالاخره قرار شد آن آقا از شهرشان بیاید دانشگاه و ما با هم گفت‌وگو کنیم. ایشان هم آمد و بنده با کمک یکی از دوستان، از هشت صبح تا چهار بعدازظهر با ایشان گفت‌وگو و مذاکرات مفصلی داشتیم و آخر به این نتیجه رسیدیم که ایشان هماهنگی لازم با این خانم را ندارد و مسأله منتفی شد. با یک نگاه ممکن است آدم بگوید بیخود وقتمان تلف شد و مشمول ثواب هم نشدیم، ولی فکر می‌کنم واقعاً رسیدن به این نتیجه که این دو نفر، هماهنگی بینشان نیست هم خدمت بزرگی برایشان بود. این‌طور موارد هم بالاخره کم و بیش وجود داشت که به ازدواج منتهی نمی‌شد.

الان که به آن فعالیت‌ها نگاه می‌کنم، می‌بینم الحمدلله ازدواج‌های خیلی خوبی در طول این مدت صورت گرفت. هنوز بعضی از دوستانی که آن زمان ازدواج کردند با ما ارتباط دارند و می‌بینم خانواده‌ی سالمی دارند و فرزندان صالحی هم تربیت کرده‌اند.

پی‌نوشت‌ها:
1 . سوره‌ی مبارکه‌ی نور، آیه‌ی ۳۲
2 . بحارالأنوار، ج‌۷، ص ۲۹۸
3. وسائل‌الشیعه، ج‌۲۰، ص ۴۶
4. الکافی، ج‌۵، ص ۳۴۱