Category: همه مطالب سایت

چرا خدا بعضی بندگان را فراموش می‌کند؟

1_1_383889ymrzbknnl8215

چرا خدا بعضی بندگان را فراموش می‌کند؟ 

 


 

آیا گاهی پدر و مادرتان شما را فراموش کرده است؟ چه حس و حالی به شما دست داده؟ وقتی از محبت بی دریغشان شما را محروم کرده اند، حتی یک تماس تلفنی با شما نگرفته اند. این یک مثال برای آشنا شدن ذهن شماست.

 


 

معرفة الله

اگر پادشاه عالم خداوند آسمان و زمین و مالک دنیا و آخرت شما را فراموش کند و لطف و رحمتش را از شما دریغ کند و دعایتان را مستجاب نکند ،رزق و روزی شما را قطع کند و سلامتی را از شما بگیرد چه می‌شود؟

آیا می‌شود خدا ما را فراموش کند در حالی که نیازمند واقعی به او هستیم؟

 

خودشناسی و معرفت نفس

خودشناسی و معرفت نفس که مقابل خود فراموشی است سودمندترین شناخت ها و بزرگترین عامل رستگاری است ؛ معرفة النفس انفع المعارف .

خودشناسی در این است که انسان بداند:

1- موجودی ابدی است و نابودی و زوال ندارد و چنین نیست که مرگ پایان زندگی باشد.

2- سعادت و شقاوت او در گرو کردارهای اوست سود و زیان رفتار او به خود او برمی گردد و اگر به دیگران هم سود و زیانی می‌رسد بالعرض اوست.

3- همه شئون مثبت و منفی در زندگی در دست خداست ،زندگی و مرگ ،فقر و فنا،ذلت و عزت و خیر و شر و همه امور به دست خداست . انسان فقیر محضر خداست و آرامش او جز با توجه به خدا و را بطه با آن قدرت لایزال محقق نمی‌شود.

4- دنیا جایگاه همیشگی او نیست . دنیا برای انسان کوچک است و برای آن هم آفریده نشده است.

بدیهی است انتساب فراموشی به خدا،واقعی نیست ؛ زیرا یک نقص و عیب است و این در ذات خدا راه ندارد بلکه کنایه از این است که خدا با آنها مثل شخص فراموشکار رفتار می‌کند.یعنی هیچ گونه سهمی از رحمت و توفیق خود برای آنها قائل نمی‌شود

خودفراموشی، دنیاطلبی

بنابراین خودفراموشی یعنی غفلت از امور و سرگرم شدن به دنیا که بهره‌های آن نتیجه ای جز خسارت نخواهد داشت. خودفراموشی، یعنی غفلت از جایگاه خود در نظام هستی که علت اصلی آن فراموشی خدا و یاد اوست. خودفراموشی یعنی فراموشی خدا در اثر آلوده شدن به گناهان و معاصی .

 

خود فراموشی ،کیفر معنوی

خودفراموشی از خطرناکترین کیفرهای معنوی است که نتیجه فراموشی خدا و ترک وظایف است:

وَ لا تَکُونُوا کالَّذِینَ نَسوا اللَّهَ فَأَنساهم أَنفُسهُمْ  أُولَئک هُمُ الْفَسِقُونَ.

و مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند پس خدا هم خودشان را از یادشان برد آنان همان فاسقانند.(حشر/19)

قرآن کریم به صراحت می‌گوید: فراموش کردن خدا سبب خودفراموشی می‌شود علت آن این است که از یک سو، فراموشی پروردگار سبب می‌شود که انسان در لذت‌های مادی و شهوات حیوانی فرو رود و هدف از آفرینش خود را فراموش کند و در نتیجه از ذخیره لازم برای فردای قیامت غافل بماند، از سوی دیگر فراموشی خدا همراه با فراموش کردن صفات پاک اوست .

فراموش کردن این موضوع که هستی مطلق، علم بی پایان و غنای بی انتها از آن اوست و هر چه غیر اوست وابسته به او و نیازمند به ذات پاکش می‌باشد. همین فراموشی سبب می‌شود که انسان خود را مستقل و بی نیاز بشمارد و به این ترتیب واقعیت و هویت انسانی خویش را فراموش کند.

 

جدایی از شیطان

جهل نفس، حیات حیوانی

جهل نفس از بزرگترین نادانی‌هاست حضرت علی(علیه السلام) می‌فرماید: اعظم الجهل جهل الانسان امر نفسه: بزرگترین نادانی،جهل انسان به مقام و جایگاه خود اوست.

از بزرگترین بدبختی‌های انسان، خود فراموشی است؛ زیرا ارزش‌ها، استعدادها، لیاقت‌های ذاتی خود را که خداوند در او نهفته و او را ممتازش ساخته است و همچنین هدف خلقتش را فراموش می‌کند و این یعنی فراموش کردن انسانیت خویش، چنین انسانی تا حد یک حیوان درنده سقوط می‌کند؛ زیرا همتش چیزی جز خواب و خوراک و شهوت نیست.

به عبارتی می‌توان گفت که؛ خودفراموشی بدترین مصداق فسق و خروج از اطاعت خداست.

 

کیفر خودفراموشی در دنیا

تمام موجودات زنده در این عالم نیازمند نور و گرمای خورشیدند و اگر روزی به فرمان و اذن الهی از نور و گرمای خورشید محروم شوند، حیات از کره ی زمین رخت بر می‌بندد.

ما برای حیات روح و جسممان به رحمت و لطف و عنایت پروردگار نیازمندیم، نیازی به وسعت سر تا پای وجودمان را گرفته و رحمت الهی مانند عطر خوشی تمام فضا را پر می‌کند اما عده ای به واسطه خود فراموشی ،گاهی خود را محروم می‌کنند.

بدیهی است انتساب فراموشی به خدا، واقعی نیست؛ زیرا یک نقص و عیب است و این در ذات خدا راه ندارد بلکه کنایه از این است که خدا با آنها مثل شخص فراموشکار رفتار می‌کند. یعنی هیچ گونه سهمی از رحمت و توفیق خود برای آنها قائل نمی‌شود.

این گونه تعبیرات در سخنان روز مره ما نیز دیده می‌شود؛ مثلا می‌گوییم چون تو وظیفه خود را فراموش کردی، ما هم به هنگام پرداخت مزد و پاداش تو را فراموش خواهیم کرد یعنی مزد و پاداشی به تو نخواهیم داد.

در روایتی از امام علی(علیه السلام) در ذیل این آیه می‌خوانیم: منظور این آیه این است که ایشان خدا را در دنیا فراموش کردند.

روز قیامت همه انسان‌ها آن گونه محشور می‌شوند که در دنیا عمل کردند. کسی که در دنیا خدا را فراموش کند ،روز قیامت خدا هم مانند یک فراموشکار با او رفتار می‌کند و سبب می‌شود که خداوند رحیم و مهربان او را از تمام الطافش در روز قیامت محروم کند

 

 

«المُنافِقونَ و المُنافِقاتُ بعضُهُم مِن بَعضٍ یأمرونَ بالمُنکَر و یَنهَونَ عَنِ المعروفِ و یَقبِضونَ ایدیهم نسُو الله فنسیهُم اِنّ المُنافِقینَ هُمُ الفاسِقون؛ مردان و زنان منافق همه از یکدیگرند که امر به   منکر  و نهی ازمعروف   می‌کنند و دستهای خود را بسته می‌دارند خدا را فراموش کرده اند و او هم فراموششان کرده است آری منافقان همان فاسقانند.” (توبه/67)

کیفر خودفراموشی در آخرت

“وَیَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَی النَّارِ أَلَیْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَی وَ رَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ؛ و روزی که کافران بر آتش عرضه شوند آیا این حق نیست و گویند چرا به پروردگارمان سوگند که حق است و گوید پس به سزای اینکه انکار می‌کردید عذاب را بچشید.” (احقاف/34)

خداوند در این آیه می‌فرماید: امروز شما را فراموش می‌کنم. این تعبیر کیفر خودفراموشی و کنایه از بی اعتنایی و نادیده گرفتن یک انسان مجرم و گناهکار است.

این تعبیر همچنین تاکید دیگری بر تجسم اعمال و تناسب مجازات و جرم است؛ چرا که روز قیامت همه انسان‌ها آنگونه محشور می‌شوند که در دنیا عمل کردند. کسی که در دنیا خدا را فراموش کند، روز قیامت خدا هم مانند یک فراموشکار با او رفتار می‌کند و سبب می‌شود که خداوند رحیم و مهربان او را از تمام الطافش در روز قیامت محروم کند.

مریم خندابی 

بخش قرآن تبیان

زندگینامه امام زمان، حضرت مهدی عج

منبع مطلب       سایت تبیان
توسط : moradyzade

زندگینامه امام زمان، حضرت مهدی (ع)

زندگینامه امام زمان حضرت مهدی عجآخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. 

 


امام زمان حضرت مهدی (عج) هم نام و هم كنیه حضرت پیامبر اكرم(ص) است. در روایات آمده است كه شایسته نیست آن حضرت را با نام و كنیه، اسم ببرند تا آن گاه كه خداوند به ظهورش زمین را مزیّن و دولتش را ظاهر گرداند.

القاب امام زمان حضرت مهدی (عج):

مهدى، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، قائم و خلف صالح.
شیعیان در دوران غیبت صغرى ایشان را «ناحیه مقدسه» لقب داده بودند. در برخى منابع بیش از 180 لقب براى امام زمان(ع) بیان شده است.

ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج):

وی یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان است. امام زمان حضرت مهدی (عج) در سحرگاه نیمه شعبان 255 ق در سامرّا چشم به جهان گشود و پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون، در سال 260 ق به دنبال شهادت حضرت عسکری علیه السلام ـ همچون حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام که در سنین کودکی عهده دار نبوّت شده بودند ـ در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند. آن بزرگوار پس از سپری شدن دوران غیبت با تشکیل حکومت عدل جهانی احکام الهی را در سرتاسر زمین حاکمیت خواهد بخشید.

آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. همان گونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی(عج) نیز در حالی که جاسوسان و مأموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را زیر نظر داشتند، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان بویی ببرند، در سحرگاه روز جمعه نیمه شعبان قدم به جهان هستی گذاشتند.

سیمای امام زمان حضرت مهدی (عج)

پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام هر کدام در سخنان خود به اوصاف امام مهدی(عج) اشاره کرده اند. حضرت امام رضا علیه السلام در توصیف ویژگی های چهره و سجایای اخلاقی و ویژگی های برجسته آن حضرت می فرمایند: «قائم آل محمد(عج) هاله هایی از نور چهره زیبای او را احاطه کرده است رفتار معتدل و چهره شادابی دارد. از نظر ویژگی های جسمی شبیه ترین فرد به رسول خدا(ص) است. نشانه خاصّ او آن است که گرچه عمر بسیار طولانی دارد، ولی از سیمای جوانی برخوردار است؛ تا آن جا که هر بیننده ای او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند. از دیگر نشانه های او آن است که تا زمان مرگ با وجود گذشت زمان بسیار طولانی هرگز نشان پیری در چهره او دیده نخواهد شد».

حجت خدا
روزی عثمان بن سعید بن عمری به همراه حدود چهل نفر از بزرگان شیعه به حضور امام عسکری علیه السلام رسیدند تا درباره جانشین آن حضرت سؤال کنند و در آینده از ایجاد اختلاف در مسئله امامت جلوگیری کنند. راوی می گوید: وقتی عثمان بن سعید به حضرت عسکری علیه السلام گفت: آمده ایم تا درباره مطلب مهمی که شما به آن آگاه ترید از شما سؤال کنیم، حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: بنشین عثمان. پس از ساعتی امام علیه السلام فرمودند: آیا می خواهید بگویم به چه منظوری آمده اید؟ همه گفتند: ای فرزند رسول خدا، بفرمایید. آنگاه حضرت فرمودند: آمده اید تا درباره حجت خدا و امام پس از من بپرسید. همه گفتند: آری. در این لحظه ناگهان پسری که چهره درخشانی چون ماه داشت و از هر حیث به امام عسکری علیه السلام شبیه بود وارد شد. حضرت فرمودند: بعد از من پیشوای شما و جانشینم این فرزند من است. مواظب باشید پس از من در دین دچار آشفتگی نشوید…

دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج)

دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج) به چهار دوره تقسیم می شود:

1) از تولد تا غیبت امام زمان حضرت مهدی (عج):

امام زمان حضرت مهدی (عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام زمان حضرت مهدی (عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.

2) غیبت صغری امام زمان حضرت مهدی (عج):

پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 ق دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال 329 ق ادامه پیدا کرد. در این دوره امام زمان حضرت مهدی (عج) از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند.

3) دوره غیبت کبری امام زمان حضرت مهدی (عج):

این دوران از سال 329 ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.

4) دوره حکومت امام زمان حضرت مهدی (عج):

پس از ظهور، امام زمان حضرت مهدی (عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.

 

صورت و سیرت امام زمان حضرت مهدی (عج)

چهره و شمایل حضرت مهدی ( ع ) را راویان حدیث شیعی و سنی چنین نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابروانی هلالی و كشیده ، چشمانش سیاه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهایش براق و گشاد ، بینی اش كشیده و زیبا، پیشانی اش بلند و تابنده . استخوان بندی اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهایش درشت .گونه هایش كم گوشت و اندكی متمایل به زردی – كه از بیداری شب عارض شده -بر گونه راستش خالی مشكین . عضلاتش پیچیده و محكم ، موی سرش بر لاله گوش ریخته ، اندامش متناسب و زیبا ، هیاتش خوش منظر و رباینده ، رخساره اش در هاله ای از شرم بزرگوارانه و شكوهمند غرق . قیافه اش از حشمت و شكوه رهبری سرشار .نگاهش دگرگون كننده ، خروشش دریاسان ، و فریادش همه گیر ” .حضرت مهدی صاحب علم و حكمت بسیار است و دارنده ذخایر پیامبران است . وی نهمین امام است از نسل امام حسین ( ع ) اكنون از نظرها غایب است . ولی مطلق و خاتم اولیاء و وصی اوصیاء و قائد جهانی و انقلابی اكبر است . چون ظاهر شود ، به كعبه تكیه كند ، و پرچم پیامبر ( ص ) را در دست گیرد و دین خدا را زنده و احكام خدا را در سراسر گیتی جاری كند . و جهان را پر از عدل و داد و مهربانی كند .حضرت مهدی ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلی است و همه هستی او را فراگرفته است . مهدی ( ع ) عادل است و خجسته و پاكیزه . ذره ای از حق را فرو نگذارد . خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند . در حكومت او ، به احدی ناراحتی نرسد مگر آنجا كه حد خدایی جاری گردد .مهدی ( ع ) حق هر حقداری را بگیرد و به او بدهد . حتی اگر حق كسی زیر دندان دیگری باشد ، از زیر دندان انسان بسیار متجاوز و غاصب بیرون كشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حكومت مهدی ( ع ) حكومت جباران و مستكبران ، و نفوذ سیاسی منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مكه – قبله مسلمین – مركز حكومت انقلابی مهدی شود . نخستین افراد قیام او ، در آن شهر گرد آیند و در آنجا به او بپیوندند …برخی به او بگروند ، با دیگران جنگ كند ، و هیچ صاحب قدرتی و صاحب مرامی ، باقی نماند و دیگر هیچ سیاستی و حكومتی ، جز حكومت حقه و سیاست عادله قرآنی ، در جهان جریان نیابد . آری ، چون مهدی ( ع ) قیام كند زمینی نماند ، مگر آنكه در آنجا گلبانگ محمدی : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .در زمان حكومت مهدی ( ع ) به همه مردم ، حكمت و علم بیاموزند ، تا آنجا كه زنان در خانه ها با كتاب خدا و سنت پیامبر ( ص ) قضاوت كنند . در آن روزگار ، قدرت عقلی توده ها تمركز یابد . مهدی ( ع ) با تایید الهی ، خردهای مردمان را به كمال رساند و فرزانگی در همگان پدید آورد … .مهدی ( ع ) فریاد رسی است كه خداوند او را بفرستد تا به فریاد مردم عالم برسد .در روزگار او همگان به رفاه و آسایش و وفور نعمتی بیمانند دست یابند . حتی چهارپایان فراوان گردند و با دیگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمین گیاهان بسیار رویاند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفینه های زمین و دیگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدی ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بیفسرد ، رسم ستم و شبیخون و غارتگری برافتد و جنگها از میان برود .در جهان جای ویرانی نماند ، مگر آنكه مهدی ( ع ) آنجا را آباد سازد .در قضاوتها و احكام مهدی ( ع ) و در حكومت وی ، سر سوزنی ظلم و بیداد بر كسی نرود و رنجی بر دلی ننشیند .مهدی ، عدالت را ، همچنان كه سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه های مردمان كند و دادگری او همه جا را بگیرد .

اصحاب و یاران امام زمان حضرت مهدی (عج):

1. عثمان بن سعید عمروى (متوفاى سال 257ق.).

2. محمد بن عثمان عمروى (متوفاى سال 304ق.).

3. حسین بن روح نوبختى (متوفاى سال 326ق.).

4. على بن محمد سمرى (متوفاى سال 329ق.).

این چهار تن نماینده بلافصل امام زمان حضرت مهدی (عج) بودند كه در ایام غیبت صغرى، پس از شهادت امام حسن عسكرى(ع)، از سال 260 تا 329، به مدت 70 سال به ترتیب، واسطه میان امام زمان حضرت مهدی (عج) وشیعیان ایشان بودند. این چهار نفر به «نوّاب اربعه» مشهورند. ولى در هنگام خروج آن حضرت، 313 نفر از یارانش به او پیوسته و نخستین هسته لشكریان امام زمان حضرت مهدی (عج) را تشكیل مى‏دهند. علاوه بر آنان، هزاران نفر در ایام غیبت آن حضرت به این مقام ارجمند نایل شده‏اند كه بر دیگران پنهان مانده است و پنهان خواهد ماند. همچنین افراد بسیارى در ایام غیبت به محضرش شرفیاب گشته و از عنایاتش بهره‏مند شده‏اند كه در این جا به نام برخى از آنان اشاره مى ‏گردد:

1. اسماعیل بن حسن هرقلى.
2. سید محمد بن عباس جبل عاملى.
3. سید عطوه علوى حسنى.
4. امیراسحاق استرآبادى.
5. ابوالحسین بن ابى بغل.
6. شریف عمر بن حمزه.
7. ابوراجح حمامى.
8. شیخ حر عاملى.
9. مقدس اردبیلى.
10. محمد تقى مجلسى.
11. میرزا محمد استرآبادى.
12. علامه بحر العلوم.
13. شیخ حسین آل رحیم.
14. ابوالقاسم بن ابى جلیس.
15. ابو عبداللَّه كندى.
16. ابو عبداللَّه جنیدى.
17. محمد بن محمد كلینى.
18. محمد بن ابراهیم بن مهزیار.
19. محمد بن اسحاق قمى.
20. محمد بن شاذان نیشابورى

برشی کوتاه از زندگی امام خمینی از تولد تا رحلت

برشی کوتاه از زندگی امام خمینی از تولد تا رحلت
قطعه شعر امام در ۱۰ سالگی/ حضرت امام برای کمک به میرزاکوچک‌خان پول جمع می‌کردند

تمایلات روح‌الله(امام) نسبت به قهرمانان و مبارزان تا حدی است که در نهضت جنگل، ایشان با سخنرانی و سرودن شعر در وصف میرزا، اقدام به جمع‌آوری کمک‌های مردمی برای حمایت از نهضت جنگل کرده بودند.

خبرگزاری فارس: قطعه شعر امام در ۱۰ سالگی/ حضرت امام برای کمک به میرزاکوچک‌خان پول جمع می‌کردند
 

 

به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، امام خمینی (س) در روز بیستم جمادی‌الثانی روز کوثر ولادت فاطمه زهرا (س) 1321ق/ 1281ش، در خانواده‌ای از اهل علم و مبارزه و تقوا و هجرت دیده به جهان گشود و در پنج ماهگی، پدرش آقا مصطفی به جرم حمایت از مظلومین به دست اشرار محلی به شهادت رسید.

روح‌الله در آغوش مادری مهربان (بانو هاجر) و سرپرستی عمه‌ای دلسوز (صاحبه خانم) و دایه‌ای پرهیزگار (ننه خاور) پرورش یافت و همزمان آموزشهای اولیه سوارکاری و تفنگداری و تیراندازی را طی کرد.

 

*دوره اول (از 1281- 1300ش)

دوران کودکی و نوجوانی روح‌الله همزمان با بحران‌های سیاسی و اجتماعی ایران سپری شد. وی از همان ابتدای زندگی، با درد و رنج مردم و مشکلات جامعه آشنا بود و تأثر خود را با ترسیم خطوطی به صورت نقاشی بروز می‌داد، و همراه خانواده و اطرافیان در سنگر دفاع ساخته و پرداخته و در کوران حوادث و مسائل به مجاهدی تمام عیار تبدیل می شد.

برخی از حوادث متأثرکننده این دوران مثل بمب‌باران مجلس در نقاشی‌ها و مشقهای خوشنویسی دوران کودکی و نوجوانی او منعکس شده و در دسترس است. از جمله قطعه شعری است در دفترچه یادداشت دوران نوجوانی (9-10 سالگی) با عنوان: «غیرت اسلام کو جنبش ملی کجاست» خطاب به ملت ایران:

 

هان ای ایرانیان، ایران اندر بلاست

مملکت داریوش دستخوش نیکولاست

 

می‌توان از آن نوشته به عنوان اولین بیانیه سیاسی دوران نوجوانی روح‌الله یاد کرد، و دغدغه ذهنی او را راجع به مسائل مملکتی فهمید. تمایلات روح‌الله نسبت به قهرمانان و مبارزان تا حدی است که در نهضت جنگل، وی با سخنرانی و سرودن شعر در وصف میرزا، اقدام به جمع‌آوری کمکهای مردمی برای حمایت از نهضت جنگل کرده و بالاخره مصمم می شود که خود شخصاً به نهضت جنگل بپیوندد. و در فرصتی به جنگل سفر می‌کند و پایگاه میرزا را از نزدیک می‌بیند.

 

*تحصیلات روح‌الله

روح‌الله با بهره وری از استعداد فوق‌العاده، رشته‌های مختلف علوم را به سرعت طی کرد. علاوه بر فقه و اصول و فلسفه، عرفان را نیز در عالیترین سطح نزد اساتید برجسته آن زمان در خمین، اراک و قم طی کرد و در مدت 6 سال جهش فوق‌العاده ای داشت حتی اسفار را پشت سر گذاشت و از فضلا و شخصیت‌های برجسته حوزه علمیه قم به شمار می‌آمد.

 

*اولین خطابه رسمی روح‌الله

روح‌الله ضمن تحصیل در اراک در ایام 19 سالگی در مراسم بزرگداشت « رکن اعظم مشروطه» مجتهد طباطبائی اولین خطابه خود را قرائت کرد و تحسین حاضرین را برانگیخت. این خطابه در واقع بیانیۀ سیاسی بود که به جهت قدردانی از زحمات و خدمات علمدار مشروطیت از جانب حوزه علمیه اراک از زبان یک طلبه جوان قرائت می‌شد.

از قول روح‌الله نقل شده « … پیشنهاد شد منبر بروم، استقبال کردم آن شب کم خوابیدم، نه از ترس مواجه شدن با مردم، بلکه به خود فکر می‌کردم فردا باید روی منبری بنشینم که متعلق به رسول‌الله است. از خدا خواستم مدد کند که از اولین تا آخرین منبری که خواهم رفت، هرگز سخنی نگویم که جمله‌ای از آن را باور نداشته باشم 5 و این خواستن عهدی بود با خدا بستم، اولین منبرم طولانی شد، اما کسی را خسته نکرد … و عده ای احسنت گفتند، وقتی به دل مراجعه کردم از احسنت گویی‌ها خوشم آمده بود، به همین خاطر دعوت دوم و سوم را رد کردم و چهار سال هرگز به هیچ منبری پا نگذاردم.» 6

 

*دوره دوم زندگی روح‌الله (از 1300ش-1320)

این دوره از زندگی روح‌الله با هجرت به قم آغاز شده است، با سیاست‌های دین‌زدایی رضاخان و تا 1320 ادامه دارد، در این دوره روح‌الله مشغول تحصیل و تدریس و تألیف کتاب و آشنایی با علمای برجسته مبارزی همچون حاج آقا نورالله اصفهانی و مدرس و برخی دیگر می باشد. در این دوره اختناق رضاخانی؛ هدف علما حفظ حوزه قم بود. اهمیت آن در آن زمان کمتر از تأسیس حکومت اسلامی در سال 57 نبود. 7

 

*دوره سوم (از 1320-1340)

این دوره از زندگی امام با چهل سالگی آغاز می‌شود و مصادف است با دو حادثه مهم؛ یعنی بروز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران، خروج رضاخان از ایران و آغاز سلطنت محمدرضا. بنا بر اعتقاد امام این زمان فرصت مناسبی برای قیام اصلاحی بود.

با همه کوشش‌ها و اقدامات روح‌الله قیام مورد نظر صورت نگرفت. امام در این دوره عالمی است کامل و جامع الشرایط، رهبری است هوشیار با پشتوانه دانش و بینش سیاسی با کوله‌باری از تجربه دوران 20 ساله رضاخانی، که شناخت کاملی از اوضاع ایران و جهان دارد، لذا با صدور بیانیه‌ای در 11 جمادی‌الثانی 1363ق/1323ش زمان مناسب قیام را یادآوری می‌کند: «امروز، روزی است که نسیم روحانی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزه‌گرد و شهوتران بر شما چیره و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند.»

 

*دوره چهارم زندگی امام (از 1340-1368)

این دوره همزمان با دو حادثه ناگوار آغاز می‌شود یکی رحلت آیت‌الله بروجردی (10 فروردین 1340) – که ضایعه‌ای برای جهان اسلام و در عین حال رفع موانع برای دشمنان ایران و اسلام بود.

دیگری رحلت آیت‌الله کاشانی قهرمان مبازره با استعمار انگلیس که روزگاری نامش لرزه بر اندام دشمنان ایران و اسلام می‌انداخت. همزمان با تسلط امریکا بر امور مملکت، فشار بر رژیم برای اجرای اصلاحات آمریکایی افزایش یافت و در قالب اصلاحات ارضی و لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی با چشم‌اندازی ظاهراً مردم فریب رخ نمود ولی در باطن از اتحاد شومی خبر می داد و تسلط آمریکا و اسرائیل و عوامل آنها را بر کلیه شئون مملکت فراهم می‌کرد. در این زمان امام در برابر اصلاحات آمریکایی به شدت ایستاد و رژیم شاه به تلافی، در دوم فروردین 1342 که مصادف بود با شهادت امام جعفر صادق (ع) به مدرسه فیضیه یورش برد. در این حادثه تعدادی شهید و مجروح شدند. امام در پیامی به مناسبت چهلم فاجعه فیضیه دست به افشاگری زد: «من مصمم هستم که از پای ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم.» امام نطق تاریخی خود را در 13 خرداد 1342 در مدرسه فیضیه ایراد کرد و شاه فرمان خاموش کردن فریاد امام را صادر کرد. در شامگاه 14 خرداد امام دستگیر و به زندان قصر منتقل شد. صبح 15 خرداد خبر دستگیری امام به تهران و سایر شهرها رسید و مردم به خیابانها ریخته با شعار « یا مرگ یا خمینی» به سوی کاخ شاه به حرکت درآمدند و قیام با شدت سرکوب شد و به خون نشست. قیام (15 خرداد 1342) علی‌الظاهر با تبعید رهبر انقلاب به ترکیه و سپس عراق از جوشش و جنبش افتاد. واقعه مرموز شهادت آقا مصطفی فرزند امام در 56 روح تازه ای به جنبش دمید. چاپ مقاله‌ای توهین‌آمیز به امام و روحانیت در 17 دی ماه 1356 در روزنامه اطلاعات اعتراض شدید جامعه مذهبی را برانگیخت و قیام 19 دی ماه 1356 را به دنبال داشت. مراسم چهلم شهدای 19 دی قم به صورت پیامی در تبریز و اصفهان و یزد و شیراز و شهرهای دیگر ادامه یافت و به کشتار فاجعه 17 شهریور 57 منجر شد همچنین فرار شاه و ورود امام را به وطن نوید داد. مردم در پی استقبال بی سابقه خود در بهشت زهرا سخنرانی تاریخی امام خود را شنیدند و حکم سرنوشت‌ساز ایشان را در لغو حکومت نظامی در 21 بهمن 57 با جان دل گردن نهادند و در پیشگیری از حملات نیروهای رژیم با، مناطق حساس را سنگربندی و در مدت 24 ساعت مبارزه بی امان، طرحهای کودتاچیان را نقش بر آب و هرگونه فرصت را از آنها سلب کردند. و بالاخره پیروزی قیام 15 خرداد در شب 22 بهمن 57 به گوش رسید.

 

از صبحدم 22 بهمن تا 13 خرداد 1368(رحلت امام) حوادث سنگین بیشماری با محدودیت و نقش خصمانه آمریکا و حمایت همه جانبه دول غربی با کمک گروهها و احزاب متعدد چپ و راست در ایران در مقابله با انقلاب اسلامی بروز کرد. این حوادث آن قدر گسترده بود که در این مختصر نمی‌گنجد، فقط در یک جمله می‌توان گفت هر کدام از آن حوادث به تنهایی می توانست مسیر انقلاب را منحرف کند و به شکست بکشاند، اما الطاف الهی و هوشمندی امام و وفاداری و آگاهی ملت ایران، تمام توطئه‌ها را خنثی کرد به گونه‌ای که ملت ایران، در سال 1368 در حالی که با پیکر مطهر امام خویش پس از 11 سال تحمل سختی‌ها و مشکلات وداع می‌کرد، جمعیت چندین برابر بیشتر از لحظه ورود بود. عشق و پایداری مردم عمیق‌تر و قصدشان بر ادامه راه امام و انقلاب جدی تر و نظام شان علی رغم همه توطئه‌ها و حوادث پر ثبات تر از هر زمان دیگر بود. روانش شاد و راهش پر رهرو باد .

انتهای پیام

– See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930314000280#sthash.skeKhmY7.dpuf

حرفهای تکان دهنده مجیدی

حرفهای تکان دهنده مجیدی

 


مجید مجیدی کارگردان صاحب نام کشورمان در مراسم اختتامیه اتحادیه رادیو و تلویزیون‌های اسلامی ضمن بیان خاطراتی خواندنی از ساخت فیلم «محمد رسول‌الله»، از کاستی هایی که در این زمینه وجود دارد انتقاد کرد .او همچنین حرف های تکان دهنده ای درباره سیطره فرهنگ غربی و نفوذ ماهواره بیان کرد که بخش هایی از آن را در ادامه می خوانید:

 

مجید مجیدی

 

*در هفت سال گذشته توفیق این را داشته ام که عمر ناقابل خود را صرف فیلمی به نام «محمد رسول‌الله» و به نام پیامبر عظیم‌الشأن کنم این سال‌ها واقعا به سرعت برق و باد گذشت، گویی هفت روز بیشتر نبود، اما امیدوارم تا پنج ماه دیگر این فیلم اکران عمومی شود. با این نگاه و این انگیزه شروع نکردیم که فقط فیلم می‌سازیم و فکر کردیم آغازگر نهضت فیلم‌سازی در عرصه‌های مختلف در حوزه سینما باشیم.

 

*صادقانه می‌گویم در این فیلم واقعیت از تخیل من جلو زد و آن چیزی که فکر می‌کنم مافوق تصور من اتفاق افتاد و نمونه آن شواهد ظاهری از جمله شهرک عظیمی بود که در جاده اتوبان قم ساخته شد. شهرکی که مکه 1400 سال پیش را با ابعاد یک به یک ساخته است؛ البته شهر مدینه کمی کوچک‌تر بود که بعدها قابل توسعه است. این شهرک به گونه‌ای ساخته شده است که اگر نگهداری شود حداقل 30 سال ماندگار خواهد بود.

 

*در طول این 100 سال اخیر که عرصه رسانه ظهور پیدا کرده است، تنها یک فیلم درخصوص پیامبر عظیم‌الشأن به کارگردانی مصطفی عقاد نزدیک به 40 سال پیش ساخته شده است که زحمات آن مهجور است. اما آن فیلم بیشتر به جنگ‌های پیامبر (ص) می‌پرداخت و کمتر به ابعاد وجودی این پیامبر رحمت‌ للعالمین پرداخته است؛ البته ابعاد وجودی پیامبر بزرگ به قدری وسیع است که حتی در جنگ‌های خود این ابعاد نمود دارد.

 

*چند وقت پیش در ژنو گفتم حتی از دستورات پیامبر(ص) در جنگ‌هایی که بیشتر به ایشان پرداخته شده است می‌توان منشوری اخلاقی استخراج کرد. اما در ابعاد شخصیتی پیامبر متأسفانه اعتقاد من بر این است که بیش از هر چیزی، پیامبر در امت خود مظلوم است. خود همین رسانه‌ها چقدر همت گذاشته‌اند تا وجنات و ابعاد وجودی حضرت در اشکال مختلف کار و تصویر شود. یکی از توفیقات بنده در این فیلم در محضر بسیاری از بزرگان بودن از جمله آیت الله جوادی آملی بود و طی جلساتی که تحت عنوان اخلاق محمدی با ایشان داشتم نکات بسیاری را از ایشان آموختم. ایشان نکته جالبی را فرمودند و آن اینکه اگر سلسله پیامبران ادامه می‌یافت، پیامبر امروز از طریق رسانه تصویر و دوربین پیام خود را ابلاغ می‌کرد. این پیام یک حرف پر مغزی است و نشان‌دهنده‌ی این است که رسانه امروزه چقدر نقش مهمی دارد.

 

*امروزه هالیوود و صهیونیسم بسیاری از مسائل خود را در ابعاد رسانه و به خصوص سینما به دنیا دیکته می‌کند و حتی موضوعات دینی را از منظر خودشان تصویر می‌کند. که نمونه بارز آن فیلم اخیر حضرت نوح (ع) است. وقتی این فیلم را تماشا می‌کردم واقعا بدنم می‌لرزید. واقعا این چه قرائتی از پیامبر خداست؟ به قدری سخیف، نگاه سطحی و مبتذل به این پدیده بزرگ شده بود که آدم تأسف می‌خورد و این از غفلت جهان اسلام و غفلت رسانه‌های رادیو و تلویزیون خودمان است.

 

*در جهت فرهنگ‌سازی پیامبر اسلام (ص) چه اقداماتی در کشور خودمان شده است؟ از آن بدتر کشورهای اسلامی و کشوری مثل ترکیه است که متاسفانه بیش از 90 درصد مسلمان دارد اما فیلم‌ها و سریال‌هایی در آن ساخته می‌شود که همانند اختاپوسی بر روی خانواده‌های همه کشورها چنگ انداخته است. رسانه‌های دشمن حتی وقتی مسلمانان به خیابان‌ها می‌ریزند و به انتشار آثار هالیوودی آن‌ها واکنش نشان می‌دهند، با نشان دادن آن صحنه‌ها جنبه خشونت‌باری از اسلام را به جهانیان معرفی می‌کنند. ما باید در این راه حرکت‌های اساسی کنیم. ما هنرمندان خوبی داریم که اگر مسئولان پا پیش بگذارند می‌توانند اتفاقات بزرگی را رقم بزنند.

در جهت فرهنگ‌سازی پیامبر اسلام (ص) چه اقداماتی در کشور خودمان شده است؟ از آن بدتر کشورهای اسلامی و کشوری مثل ترکیه است که متاسفانه بیش از 90 درصد مسلمان دارد اما فیلم‌ها و سریال‌هایی در آن ساخته می‌شود که همانند اختاپوسی بر روی خانواده‌های همه کشورها چنگ انداخته است

*متاسفانه نزدیک به 80 درصد از مخاطبان ایرانی مخاطبان این برنامه‌ها هستند، حتی برای کشورهای عربی این نشان دهنده هجمه بسیار بزرگی برای کشورهای اسلامی است. خیلی دردناک است کاری با دنیای غرب ندارد، تکلیف غرب مشخص است. آن‌ها به جنگی آمدند که قرار است یک قرائت خشونت‌آمیزی از اسلام اشاعه کنند. قرابتی که هیچ غرابتی با روح تعالی اسلامی ندارد. : سوال بزرگ این است ما چه کرده‌ایم؟ چقدر تلاش کرده‌ایم تا آن اسلام حقیقی که وجوه رحمت‌للعالمین پیامبر است، تصویر کنیم. درست است در حد جشنواره و سمینار زیاد بوده است اما چقدر این سمینارها و نشست‌ها واقعا تأثیر گذاشته است که یک اثر جهانی ساخته شود و با زبان امروز جهان ارتباط برقرار کند؟ در حال حاضر کیفیت مهم است. آثاری خلق کنیم که در عرصه دنیا، دنیای اسلام را به منصه ظهور برسانیم، اما ما فقط عکس‌العمل نباشیم. در طول این سال‌ها فقط عکس‌العمل نشان داده‌ایم. به خاطر روح معرفتی، بسیاری از مردم در خیابان‌ها برای اعتراض ریختند، شعار دادند و پرچم آتش زدند و حتی به سفارتخانه‌ها ریختند اما این‌ها باز تصاویری را پخش کردند و تلاش کردند جنبه خشونت‌باری را از اسلام به جهانیان معرفی کنند. آن‌ها تلاش کردند تا در هر شکلی ما را به انفعال بیاندازند که باز هم پیروز شدند و اما تنها راه مقابله با این جریان انحرافی واقعا این است که همت و حرکت اساسی برداشته شود.

 

* ما در کشورمان هنرمندان بزرگی داریم که اگر مسئولان همت کنند می‌شود عرصه‌های بزرگی را فتح کرد. این سمینارها همیشه هست، خیلی هم خاصیت ندارد در صورتی که باید جریان‌ساز باشد. مهم‌تر اینکه تأثیرگذار باشیم. باید نهضتی را به راه بیاندازیم. اینکه سنگر بیاندازیم و بگوییم دور هم هستیم به نتیجه‌ای نخواهیم رسید، فرصت‌ها را از دست ندهیم. زمان بسیار کوتاه است و آن‌ها همه چیز را از دست ما خواهند گرفت.

 

* باید بگویم بیش از آنکه پیامبر احتیاج داشته باشد ما برایش فیلم بسازیم، جهان امروز نیازمند این است که چهره واقعی پیامبر را بشناسد. تاکنون بسیاری از ما انواع نذرهایی داشته‌ایم که برایمان تقدس دارد اما این سوال را می‌پرسم که تا به حال چه کسی نذر پیامبر کرده است. بنابراین رسالت امروز جوامع اسلامی رسالت بزرگی است. دوربین سلاح بسیار ارزشمندی است. باید کوشش شود کارهای ارزشمندی در این عرصه اتفاق بیافتد.

 

*در فیلم «محمد رسول‌الله» حضور هنرجوها و سیاهی لشکرها که می‌آمدند، یکی از هنرورها که نمی‌دانستم جواهرفروش بوده است و حتی در کویت نیز جواهر فروشی داشته است. وقتی علت حضورش را در این فیلم پرسیدم این گونه شرح داد چند روزی آمده‌ام به عنوان تبرک در این فیلم باشم. این هنرور داوطلبانه به این فیلم آمده بود. چند روزی از این ماجرا گذشت و دوستان به من گفتند که او حتی دستمزد خود را گرفته است. پیش خودم دچار تردید شدم چون زود هم قضاوت می‌کنم. روزی که وی ما را ترک می‌کرد پیش من آمد و گفت خیالتان راحت پولم را هم گرفتم و در ادامه گفت وصیت کرده‌ام که کفن خود را با پولی که در این فیلم کار کرده‌ام بخرم!

بخش سینما و تلویزیون تبیان

 


منبع:برگرفته از ایسنا